تحول روحي ملت

در جاي جاي وطن ، نشانه‌هايي چشم‌گير و غرورآفرين از تحول روحي و اخلاقي ملت مشاهده مي‌شد كه پيش از آن به يك آرزوي دست نيا فتني شباهت داشت . نظر به اين دگرگون‌سازيِ منش‌ها و كوشش، زمينهِ پيروزي انقلاب و تأسيس نظام جمهوري اسلامي را پديدار ساخت ، تحول نظام هم پايهِ تحول روحي ملت نمي‌باشد . بي‌گمان تداوم چنين تحولي مي‌تواند ، مشروعيت و تأثير‌گذاري نظام بر كشور را به دنبال داشته باشد .

« اين تحولي كه در انسان‌ها پيدا شد، از تحولي كه در اين رژيم پيدا شد بالاتر است . يك روز بود كه اگر يك پاسبان مي‌آمد در بازار تهران ... ومي گفت كه چهار آبان است وبايد بازارها تعطيل بشوند يا بيرق بزنند ، احدي به خودش اجازه نمي‌داد كه مخالفت كند. در ذهنش وارد نمي‌شد كه با پاسبان مگر مي‌شود مخالفت كرد ... به هر جاي اين مملكت وقتي كه مي‌رفتي مردم مقابل قوا‌ي انتظامي كه مأمور بودند بكُشند مردم را و دور كنند مردم را ، ابداً اعتنا نمي‌كردند ... اين تحول روحي اعجاب آور است.(17)

در نگاه امام خميني(ره)، تغيير شگرفِ شخصيتي ملت ايران را نمي‌توان به عوامل اجتماعي و فرهنگي نسبت داد، و خودآگاهي انقلابي را به مقولات ودست‌اندركاران تبيين آن همه سبب هم‌صدايي و خيزش فراگير دانست . ايشان با به ياد آوردنِ روحيهِ مسلمانان صدر اسلا‌م، تحول روحي ملت ايران را يك پديدهِ غيبي تلقي مي‌كند كه يك بار ديگر به وقوع پيوست. امام خميني(ره)، با ولي نعمت خواندنِ مردم، در حقيقت مي‌خواست كه هيچ مصلحتي را بر مصالح ملت ترجيح نداده و همواره رضايت وحمايت آنان را به عنوان يك ذخيرهِ الهي به همراه داشته باشيم. بدين سان است كه تحول روحي ملت استمرار مي يابد و انسجام و هم‌گرايي و مشاركت در تعيين سرنوشت، جايگرين سستي و پراكندگي و سرخوردگي از نظام و انقلاب خواهد شد.

«روحيهِ فداكاري، يعني همان روحيه‌اي كه در زمان رسول ا...(ص) براي مردم پيدا شده بود ودر ظرف نيم قرن مسلمين را تقريباً بر دنياي آن روز غلبه داد، اين روحيه در ملت ما پيدا شده بود كه خودشان را با شوق و اشتياق مي خواستند فدا كنند. آن‌چه ما را غلبه داد اين روحيه بود؛ فلسفه نبود، جهان‌بيني نبود، اسلام‌شناسي نبود، هيچ اين حرف‌ها نبود. اين روحيه كه در ملت پيدا شد و اين تحركي كه پيدا شد يك مطلب غيبي بود. ... اگر خداي ناخواسته اين روحيه را از دست بدهيم ... ديگر رو به سستي مي‌رويم .»(18)

پديدار شدنِ روح تعاون در ايام تظاهرات انقلابي مردم، از جمله آثار تحول روح بزرگ آنان است كه امام خميني(ره) از آن ياد كرده است. در حقيقت، همين همدلي‌ها و همراهي‌هاي ملت بود كه سرنوشت ديگري را براي آنان رقم زد.

« اين يك تحول الهي بود... يك تحول ديگري هم كه پيدا شد، اين انسانيت [و جلوه هاي آن] بود... حس معاونت در مردم پيدا شد ... [تظاهركننده ها] از هر جا كه عبور مي‌كردند، مردم ... آب مي دادند، ساندويچ مي‌دادند... يكي از دوستان من گفت كه من در تهران ديدم ، در اين تظاهرات [كه] يك پيرزني يك كاسه اي [پول] دستش گرفته ... با او صحبت كردم ، [پيرزن] گفت كه امروز روزي است كه تعطيل است ... ممكن است كه [مردم] بخواهند تلفن كنند، پول خرد نداشته باشند.» (19)

17. صحیفه امام ، 229
18. صحيفه نور، 242-493
19. همان، 265/7
 

 


موضوعات مرتبط: امام خمینی ، انقلاب شکوهمند اسلامی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

مشاركت زنان

حضور زنان در انقلاب ، هر چند پديده‌اي بي‌سابقه نبوده، و تاريخ جنبشهاي سياسي و اعتراض‌آميز ملت ايران، از شور وشعور زنان مسلمان ايراني حكايت دارد، اما با توجه به فراگيربودنِ انقلاب، بايد گفت كه آنان الهام‌بخش همگان بودند. هر زني كه براي اعتراض به استبداد، از خانه بيرون مي آمد، مادر يا همسر و خواهر و دختري بود كه ديگر اعضاي خانواده را به دنبال خود كشانيده بود . مشت‌‌هاي گره خورده‌ي زنان ايراني -كه بوي عفاف وعزت مي بخشيد- پاي مردان ايراني را استوار مي ساخت و گلوله‌هاي خود كامگان را بي ثمر.

امام خميني ، انقلاب و پيروزي آن را وام دار زنان مي شمارد . چراكه آنان سبب تقويت روحيه و انگيزه ي انقلابي مردان شدند.

«اين پيروزي را ما از بانوان داريم قبل از اين كه از مردها داشته باشيم . بانوان محترم ما در صف جلو واقع بودند.بانوان عزيز ما اسباب اين شدند كه مردها هم جرا‡ت و شجاعت پيدا كنند. ما مرهون زحمات شما خانم ها هستيم .» (11)

رهبري فقيد انقلاب، خاضعانه از بزرگواري وفداكاري زنان يادكرده وآنان را سزاوار رهبري مي خواند.«شما رهبران اين نهضت هستيد. بانوان ،رهبر[انِ] نهضت ما هستند. ما دنبالهِ آنها هستيم . من شما را به رهبري قبول دارم وخدمت گزارشمايم.»(12)

زن در نظام استبدادب شاه ، منزلت ومتانت خويش را از كف داده بود وبه صورت خدمت كاري درجهت تمايلات طبيعي و جنسي مردان در آمده بود. مردسالاري -چه در محيط هاي سنتي و چه فضاهاي مدرن -عرصه ي حضور وظهورواستعداهاي انساني زن وبه سخني ديگر ؛نقش زن بودن را از زنان ايراني ستانده بود. محروميت زنان از حقوق انساني و اجتماعي ، و بازدارندگي آنان را تحصيل و تفكر و تطهير روان ، آنان را به گوشه‌هاي خانه يا كلوپ هاي تفريحي كشانده بود . زناني كه مي‌خواستند در اين ميانه ، بازگشت به خويشتن داشته و بازيچهِ دست‌ها و طعمه‌ي سفره‌ها نباشند، نه الگويي براي خود مي يا فتند ونه فرصتي براي دست‌يابي به مقام و منزلت انساني زنان . زن ايراني در عصر پهلوي ، ناگزير بود آخرين مدل‌هاي پوشش وآرايش را سفارش دهد ودر ايام فراغت ، خودش را با جشن‌ها وقصه‌ها‌ي زنانه‌اي سرگرم سازد كه او را به ابزاري براي كامروايي مردان در مي‌آورد. شاه در مصاحبه‌اي كه با خبرنگار معروف ايتاليايي - «خانم اوريا نافالاچي »داشت ، زن را موجودي فريبا تلقي كرده‌بود. فريبا بودن يك زن -كه حاكي از تمايل جنسي وكوشش براي خودنمايي است - او را از اين‌كه عنصري انساني و تأثير‌گذار بر روند پيشرفت وتعالي جامعه‌ي خويش باشد، باز مي دارد. چنان كه قضاي خانواده‌ها دردهه‌ي پنجاه نشان مي‌داد كمتر زني مي‌توانست همسر ومادر شايسته وفداكاري باشد. امام خميني، از آن روزگارچنين ياد مي كند:

« زن در دو...[برهه]مظلوم بود. يكي در جاهليت عصربعثت پيامبر اسلام وديگر در جاهليت دورهِ شاه سابق ...به اسم اين‌كه زن . ظلم ها كردند به زن . زن را از آن مقام شرافت وعزت كه داشت پايين كشيدند...شاه مي‌گفت : زن بايد فريبا باشد . البته با آن نظر حيواني كه او داشت؛ با آن نظر جسماني ... زن رانظر مي‌كرد...از مقام انسانيت ، زن را فرو كشيد به مرتبهِ يك حيوان.»(13)

زن شرقي ، نه در خانه و نه در جامعه ، از تربيت وفرهنگ ودانش وبينش كارآمد،بهره ي چنداني نداشت وتمايل به تقليد وازخودبيگانگي اورابه سمت الگوهاي بازاري سوق مي داد.كشف حجاب در دوران پهلوي -كه هرگونه كتاب ورسانه ي خبري واطلاع رسانيِ آزاد وپرورش دهنده ي انديشه ها وانگيزه ‌ها‌ي علمي و معنوي از دسترس مردان وبه ويژه زنان دوربود -يك‌ فاجعه‌ي بزرگ اجتماعي به دنبال داشت .

نزديك به نيم قرن ، زنان ايراني از بستر رشد عقلاني واجتماعي ، وپيشرفت در عرصه‌هاي علم و فناوري محروم شدند و مصرف كننده‌ي بازار لوازم آرايشيِ سرمايه داري غرب وامريكا بودند. هنر و ادبيات داستانيِ روزگار پهلوي‌ها، آينه‌اي شفاف از بهره‌گيري انحطاطي زنان از آزاديِ پوشش و روابط ناسالم جنسي به دست مي دهد. نسل‌ها ي ايراني - كه از كانون ها‌ي خانوادگي بيرون مي‌آمدند- عناصر خلاق و خدمت‌گزار به مردم و وطن نبودند ، مگر كساني كه از تربيت سالم برخوردار بودندم از اين رو بود كه رهبر فقيد انقلاب در تحليل موقعيت زنان در رژيم پهلوي چنين اظهار مي دارد:

«[شاه] زن را مثل يك عروسك درست كرد. درصورتي كه زن يك انسان است وآن هم يك انسان بزرگ . زن مربي جامعه است . از دامن زن انسان ها پيدا مي شوند ... اين پدر وپسر [پهلوي اول ودوم ]، و خصوصاً اين پسر آن قدر جنايت كه به زن كردند، به مردان نكردند .» (14)

زن و انتخابات

از منظر سياسي - دينيِ رهبر فقيد انقلاب ، برابري زن ومرد، راي دادن وانتخاب شدن ودست‌يابي به موقعيت‌هاي اجتماعي وسياسي ، مغايرتي با شريعت ندارد.آن‌چه از آن نهي شده ، همانا فساد و انحطاط در گفتار و كردار زنان است كه اختصاص به آنان ندارد و مردان نيز مي بايد پيراسته از حضور فسادانگيز باشند .

« اسلام نظرخاص برشما بانوان دارد... اسلام ...[زنان] را سربلند وسرافراز كرد. اسلام آن‌ها را با مردان مساوي كرد . عنايتي كه اسلام به بانوان دارد بيشتر از عنايتي است كه برمردان دارد... ما ميي‌واهيم زن به مقام والاي انسانيت خودش باشد نه ملعبه [بازيچه ... ] در دست مردها باشد.»( 15)

«زن بايد در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد. زن‌ها در جمهوري اسلامي را‡ي بايد بدهند ، همان طوري كه مردان حق را‡ي دارند زن‌ها حق را‡ي دارند.»(16)

 

11 . صحیفه امام،231/7
12. همان 132-/7
13. همان، 238
14. همان ، 339
15 . همان، 299-300/6
16. همان
 


موضوعات مرتبط: امام خمینی ، انقلاب شکوهمند اسلامی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

استقلال

تاريخ ملت هاي استقلال يافته،ازاين واقعيت،حكايت دارد كه پيوند تنگاتنگي بين استقلال و آزادي وجود دارد. ملتي كه به حقوق وآزادي‌هاي خود دست يافته ، بي‌ترديد مي‌تواند استقلال همه جانبه ي كشور ونظام سياسي خودرا پاس دارد. زيرا رويكردبه مشاركت درعرصه هاي علمي وعملي ، و دفاع از دستاوردهاي ملي ، سبب مي شود تا هيچ قدرت مهاجمي به نفوذ و باج گيري طمع نبندد ونيز گستاخي رويارويي نداشته باشد. كارنامه ي سفارت خانه ها و همچنين تهاجم هاي نظامي ، به دست مي‌دهد كه بيگانگان به سراغ دولت ها ورژيم‌هايي مي‌رفتند وهجوم مي‌بردندكه پشتوانه‌ي مردمي شان را ازكف داده بودند.

امام خميني، از استقلال به عنوان عاملي ياد مي‌كند كه به حيات وتاريخ يك ملت، ارزش مي‌بخشد واو راسربلند مي سازد.

«ما براي حيات زير سلطهِ غير، ارزش قائل نيستيم. ما ارزش حيات را به آزادي واستقلال مي دانيم ...ما با تمام قدرت هايي كه بخواهند تجاوز كنند به مملكت ما ، مبارزه خواهيم كرد...امروز ارادهِ ملت است ، وملت با ارادهِ قوي خود و ايمان به دستورات اسلامي موظف است كه ...با هر قدرتي [استعمارگر] مبارزه كند.»(9)

«بركات اين نهضت زياد بود . بزرگترين بركات ، شكستنِ سد بزرگ رژيم شاهنشاهي و راندن دزدها و چپاولگران از مملكت و قطع اياديِ شرك و نفاق ، وقطع ايادي چپاول گران و نفت خواران [بود...]»(10)

 

9. صحيفه امام، 220
10. همان ،231/7


موضوعات مرتبط: امام خمینی ، انقلاب شکوهمند اسلامی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

شناخت‌ انقلاب‌

انقلاب‌ اسلامي‌ ايران، به‌ رغم‌ همانندي‌ دره‌ پاره‌اي‌ از مواضع‌ با ديگر پديده‌هاي‌ سياسي‌ جهان‌ معاصر، شناختي‌ درخور اهداف‌ و فلسفه‌ وجودي‌ خويش‌ را مي‌طلبد. به‌ سخني‌ ديگر، آگاهي‌ از نقش‌ انقلاب‌ در سرنگوني‌ رژيمي‌ خودكامه‌ و جايگزيني‌ نظامي‌ عادلانه، كه‌ مفهومي‌ به‌ جز يك‌ دگرگوني‌ اجتماعي‌ به‌ همراه‌ ندارد، ما را از شناخت‌ انقلاب‌ اسلامي‌ بي‌نياز نمي‌سازد. چنان‌ كه‌ در نگاه‌ تطبيقي‌ به‌ دست‌ مي‌آيد، انقلاب‌ ايران‌ به‌ لحاظ‌ بسترسازي‌ يك‌ حاكميت‌ ملي‌ و خودجوش‌ و متمايل‌ به‌ آزادي‌ و استقلال، همانند هر انقلاب‌ سياسي‌ ـ اجتماعي‌ است. همان‌ گونه‌ كه‌ يك‌ پژوهشگر با بهره‌ مندي‌ از ابزارهاي‌ ذهني‌ و عيني، انقلاب‌هاي‌ معاصر را بررسي‌ مي‌كند، به‌ تجزيه‌ و تحليل‌ انقلاب‌ اسلامي‌ مي‌پردازد. از اين‌ منظر عام‌ كه‌ به‌ انقلاب‌ ايران‌ مي‌نگريم، بي‌ گمان‌ دستاوردهايي‌ مشابه‌ انقلاب‌هاي‌ ديگري‌ دارد، همچنان‌ كه‌ بيش‌ و كم‌ همان‌ هزينه‌هايي‌ را داشته‌ كه‌ هر انقلاب‌ ناگزير از قبول‌ آن‌ است. اما به‌ دليل‌ ارتباطي‌ كه‌ انقلاب‌ اسلامي‌ با مكتب‌ الهي‌ و توحيدي‌ اسلام‌ دارد و خواه‌ ناخواه‌ آن‌ را پديده‌اي‌ در امتداد نهضت‌هاي‌ ستم‌ ستيزانه‌ پيامبران‌ ابراهيمي‌ جاي‌ مي‌دهد، مي‌بايد نگاهي‌ خاص‌ را به‌ كار گرفت. در جمع‌بندي‌ دو منظر يا دو تحليل‌ است‌ كه‌ مي‌توان‌ به‌ ژرفاي‌ انقلاب‌ اسلامي، و چند و چوني‌ شكل‌گيري‌ دستاوردهاي آن پي‌برد و آن‌ را نسبت‌ به‌ ديگر پديده‌هاي‌ سياسي‌ - اجتماعي‌ عصر حاضر، پديده‌اي‌ متمايز تلقي‌ نمود.

«توجه‌ داشته‌ باشيد كه‌ نهضت‌هاي‌ سابق، نهضت‌هايي‌ بود كه‌ يا سياسي‌ بود يا نيمه‌ اسلامي، نهضت‌ امروز تمام‌ اسلامي‌ است، نهضت‌ امروز براي‌ خدا است. همه‌ فرياد مي‌زنند اسلام، همه‌ فرياد مي‌زنند جمهوري‌ اسلامي».

اسلام‌ خواهي‌ ملت‌ ايران، بي‌ ترديد رنگ‌ خاصي‌ به‌ انقلاب‌ زده‌ و آن‌ را در هدف‌ها و ابزارها، برتر از حركت‌هاي‌ سياسي‌ و ملي‌ گرايانه‌ مي‌نمود. رهبر فقيد انقلاب، پيشينهِ‌ مبارزاتي‌ ملتي‌ را يادآور مي‌شود كه‌ در هيچ‌ كدام‌ از نهضت‌هاي‌ خود، تا به‌ اين‌ مرحله‌ از رشد فكري‌ دست‌ نيافته‌ بود كه‌ اسلام‌ را محور مبارزه‌ و انقلاب‌ تلقي‌ كند. البته‌ نبايد نقش‌ رهبري‌ را در هر نهضت‌ فراموش‌ كرد. در انقلاب‌ اسلامي، ملت‌ ايران‌ از يك‌ رهبري‌ اسلام‌ خواهانه‌ برخوردار گشت‌ كه‌ آزادي‌ و استقلال‌ او را در يك‌ جمهوري‌ متكي‌ به‌ ايمان‌ مذهبي‌ سراغ‌ مي‌گرفت. امام‌ خميني، افزون‌ بر بيان‌ تمايز انقلاب‌ ايران‌ از ديگر انقلاب‌ها در هدف‌ها و جهت‌گيري‌هاي‌ فرهنگي‌ و اقتصادي‌ و اجتماعي، تفاوت‌ نظرگير انقلاب‌ اسلامي‌ را در هزينه‌هاي‌ انساني‌ به‌ دست‌ مي‌دهد و آن‌ را انقلاب‌ سفيد مي‌خواند.

« و بحمدالله‌ (انقلاب) ايران‌ از همه‌ انقلاب(ها) بهتر بود. اين‌ انقلاب‌ سفيد بود نه‌ آن‌ انقلاب‌ (شاه...) در ساير ممالك، در شوروي، در فرانسه، ... انقلا‌ب خونيني بوده كه ميليون‌ها نفر آدم كشته شده است و خرابي‌ها وارد شده است ... مرحوم [سپهبد ولي‌ا...] قرني مي‌گفت كه مقاومت دولت [شاه] در مقابل مردم سه ساعت و نيم بود».(2)

امام خميني در نگاه عارفانه خويش، خداوند را بسترساز انقلا‌ب ايران خوانده و خود را بيش از يك شهروند ايراني نمي نگرد كه هم صدا با ملت ستم‌ديده، فرياد آزادي خواهي سر داده است. بدين سان،اراده الهي و تأثيرگذاري امدادهاي غيبي بر روند پيروزي انقلا‌ب اسلا‌مي را، مي بايد وجه تمايز اساسي آن از ديگر پديده هاي سياسي تاريخ دانست.

من نمي توانم تصور كنم كه بشر بتواند يك ملت سي و چند ميليوني را در مدت كوتاهي اين طور هم زبان بكند، هم قلب بكند .. اين جز ارادهِ الهي نمي‌شود باشد و من هم از اول اين معنا را چون احساس كرده بودم به اين نهضت، نهضتي كه ملت به خواست خدا وحدت پيدا كرده است [اميدوار شدم.](3)

رهبر فقيد انقلا‌ب، در جاي ديگر هنگام شنيدن شعر ستايش آميزي درباره خود، فروتنانه بر جايگاه ملت در چيرگي بر ستم شاهي تأكيد نمود و تحول روحي آنان را عامل اصلي پيروزي نهضت برشمرد.

«بايد عرض بكنم كه من كوچك‌تر از اينم كه اين طور مطالب گفته بشود. اين زاغه نشين ها بودند كه در خيابان ها فرياد كردند و خون دادند و جوان دادند ... آن چيزي كه براي من خيلي اميدواركننده است، اين روح تعاون و روح انسانيت و روح اسلا‌ميت است كه در ملت ايران شكوفا شد.» (4)

چرخش شعارهاي مردم ايران به سمتِ آ زادي ، استقلال ، جمهوري اسلامي ، شعور سياسي و فكريِ آنان را نشان داد. از آن پس، جمهوري خواهي و آزادي خواهي ، به مطالباتِ شهروندان معترض ايراني شكل بخشيد وآنان را پذيراي نظام سياسي نويني كرد كه اسلاميت و جمهوريت در آن پيوند خورده اند . التزام به لوازم جمهوريت ، رهبري فقيد انقلاب را برآن داشت تا به رغم تظاهراتِ جانب دارانه از جمهوري اسلامي و تلاش براي سرنگونيِ استبداد پهلوي ، امكان ِ انتخاب وجود داشته باشد .
« در آستانهِ رفراندوم لازم است تذكر دهم كه اين رفراندوم سرنوشت ملت ما را تعيين مي كند . اين رفراندوم يا شما را به آزادي و استقلال مي كشد و يا مثل سابق به اختناق و وابستگي .» (5)

در يك نظام سياسيِ جمهوري خواهانه ، نمي‌توان بدون رفراندومِ آزاد، از مردم وآرمان هاي آنان سخن گفت :از اين ديدگاه بود كه امام خميني ، در سخنراني بهشت زهرا (س)، مقبوليت ِ نظام پهلوي وهر نظامِ بيگانه با مردم سالاري را به چالش كشانيد . رهبري در دعوت براي رفراندومِ جمهوري اسلامي‌، ضرورت وامكانِ آزادي ملت ايران در تعيين سرنوشت و حاكميت سياسي خود را يادآور شد . بدين گونه شكي در تكريم و تحقق شعارها ي بنيادي انقلاب و ملت -آزادي و استقلال برجاي نماند .

«من توصيه مي‌كنم به همه ملت كه در اين رفراندوم ، كه سرنوشت ملت ما و كشور ما و مذهب ما را تعيين مي كند ، شركت كنيد .»(6)

آزادي در رفراندوم و را‡ي «آري» يا «نه» دادن ، در بامداد انقلاب اسلامي ، مورد نظر و تأكيد رهبري آن بود . در حقيقت ، 12فروردين 58، نمايشي از يكي از دستاوردهاي انقلاب ايران-آزادي بود كه استقلال كشور رادر برابر هجوم وتهديد بيگانگان تداوم بخشيد.

«آزاديد. لكن با آزادي سرنوشت خودتان را تعيين كنيد.»(7) «اگر [شما مخالفان انقلاب‌] همراهي [با‌ملت] نكنيد، معلوم مي شود صلاح ملت رانمي‌خواهيد،معلوم مي شود مي‌خواهيد تفرقه بيندازيد و اجانب را بر ما مسلط كنيد.» (8)

1. صحيفه امام24/7
2. همان،217
3. همان173/6
4.همان، 229/6همان،217
5. همان 433/6
6. همان
7. همان 435
8. همان
 

 


موضوعات مرتبط: امام خمینی ، انقلاب شکوهمند اسلامی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

اوج‏گیری انقلاب اسلامی در سالهای 56 و 57

درباره زمان شروع بحرانی که سر انجام به انقلاب اسلامی منجر گردید توافقی به چشم نمی‏خورد.گروه‏های مخالفت رژیم پهلوی با رهیافت‏خاصی که نسبت‏به انقلاب دارند، مقطع خاص با جریان ویژه‏ای را به عنوان نقطه شروع انقلاب ترسیم کرده‏اند.جبهه ملی، نقطه شروع را خردادسال 56 می‏داند زمانی که سه نفر از رهبران وقت جبهه ملی نامه‏ای سرگشاده خطاب به شاه انتشار دارند. حزب توده نیز فروردین 56 را که در آن چند فقره اعتصاب کارگری صورت پذیرفت و زندانیان سیاسی دست‏به اعتصاب غذا زدند، نقطه شروع می‏داند.چریک‏های فدایی خلق بر روی مبارزات خارج از محدوده با شهرداری و عوامل انتظامی در تابستان همان سال به عنوان اولین جرقه انقلاب تاکید می‏کنند و بالاخره مخالفان مذهبی رژیم فوت مشکوک و ناگهانی سید مصطفی خمینی فرزند امام در آبان 56 یا درج مقاله توهین آمیز روزنامه اطلاعات درباره امام خمینی در دی ماه این سال را، به عنوان نقطه شروع انقلاب قلمداد می‏کنند. (1)

لکن با توجه به ماهیت اسلامی انقلاب و نیز روند حوادث و رویدادهای نهضت امام خمینی از 15 خرداد 42 به این سو، باید فت‏حادثه‏ای که مشعل انقلاب را روشن ساخت و عامل شتاب زای انقلاب گردید، انتشار مقاله مذکور با امضای مستعار احمد رشیدی مطلق در 17 دی ماه 56 بود.به علاوه، اکثر قریب به اتفاق مردمی که در انقلاب شرکت نمودند از حوادثی که گروه‏های غیر مذهبی از آن به عنوان نقطه شروع انقلاب یاد می‏کنند.خبر نداشته‏اند ولی همگی درج مقاله توهین آمیز را می‏دانستند.

شاه برای گروه‏های چریکی که گاه دستت‏به عملیات تروریستی می‏زدند یا گروه‏های روشن فکری که اغلب با لحن تمسخر آمیزی از آن‏ها سخن می‏گفت اهمیت، زیادی قایل نبود و از میان نیروهای مخالفش تنها از آیت الله خمینی واهمه داشت. (2)

بدین جهت مبارزه با ایشان را با دستور تهیه و انتشار مقاله مذکور به منظور تحقیر و بی اعتبار کردن ایشان آغاز کرد.رژیم شاه با این اقدام وارد مهلکه‏ای آن چنان خطرناک شد که وسعت دامنه و عظمت ابعاد آن موجب در هم شکستن پایه‏های نظام شاهنشاهی در ایران گردید.عمومیتی که این حادثه به اعتراضات مردم ایران بخشید در رویدادهاهی آن سال‏ها همانندی نداشت.

اولین بازتاب انتشار مقاله مذکور، در مرکز انقلاب - قم - منعکس گردید.در روز انتشار مقاله، هنگامی که کامیون حامل روزنامه‏های اطلاعات برای قم و اصفهان از دروازه قم وارد این شهر می‏شد، مردم قم که از پیش، خبر انتشار مقاله را از تهران شنیده بودند به کامیون‏هجوم برده، روزنامه‏ها را به آتش کشیدند. (3)

فردای آن روز، طلاب کلاس‏های درس را تعطیل کرده و در مسجد اعظم دست‏به تجمع زدند.طی این روز زد و خوردهای پراکنده‏ای رخ داد ولی حرکت اصلی مردم در روز 19 دی شکل گرفت در این روز مردم در حالی که شعارهای تندی علیه دولت می‏دادند، نمایندگی روزنامه اطلاعات و دفتر حزب رستاخیز را به آتش کشیدند.در جریان این حوادث، تعدادی از اهالی قم به شهادت رسیدند.رژیم در عکس العمل حوادث قم و مهار حرکت مردم، گروهی از شاگردان امام را به دیگر شهرها تبعید کرد ولی با این تبعیدها امواج نهضت از قم به دیگر نقاط کشور پراکنده شد.

در چهلم شهدای قم در 29 بهمن 56 مردم تبریز به پا خاستند و کنترل شهر را تا مدتی از دست ماموران رژیم خارج کردند.مردم با به آتش کشیدن سینماها، مشروب فروشی‏ها و مقر حزب رستاخیز، خشم خود را نسبت‏به رژیم بروز دادند و سر انجام ارتش با کامیون‏های سرباز و تانک‏های خود، صحنه‏ای خونین به وجود آورده ده‏ها نفر را به شهادت رساند. (4)

پس از این حادثه، امام خمینی با فرستادن پیامی به مردم تبریز و آذربایجان فرمود:

سلام بر اهالی شجاع و متدین آذربایجان عزیز...خاطره بسیار اسف انگیز قم هنوز ما را در رنج داشت که فاجعه بسیار ناگوار تبریز پیش آمد...اهالی معظم و عزیز آذربایجان بدانند که در این راه حق و استقلال و آزادی طلبی و در حمایت از قرآن کریم تنها نیستند. شهرهای بزرگ چون شیراز، اصفهان، اهواز و دیگر شهرها و مقدم از همه (قم) مرکز روحانیت و پایگاه حضرت صادق - سلام الله علیه - و تهران بزرگ با آن‏ها هم صدا و هم مقصد و همه و همه در بیزاری از دودمان پلید پهلوی شریک‏اند. (5)

در اربعین شهدای تبریز - روزهای نهم و دهم فروردین 57- ، حوادث تبریز در یزد نیز تکرار شد و پس از آن، اعتراض‏های عمومی در سراسر کشور گسترش یافت.

در 27 مرداد 57، شاه در سخنرانی تلویزیونی خود، با این ادعا که می‏خواهد ایران را به «تمدن بزرگ‏» هدایت کند، خشونت انقلابی مردم را محکوم کرد و خواستار همراهی آن‏ها با خود شد.

روز 28 مرداد، رژیم برای مخدوش کردن چهره انقلابیان، طرح آتش زدن سینما رکس‏آبادان را اجرا کرد، حدود 700 نفر را در آتش سوزاند و با تبلیغات گسترده کوشید مردم انقلابی را مسؤول این فاجعه معرفی کند.این تدبیر نتیجه‏ای پیش بینی نشده داشت و سبب ورود بیش از پیش مردم، به ویژه خوزستانی‏ها به میدان مبارزه گردید.قفل بودن درهای خروجی سینما هنگام وقوع فاجعه، تاخیر در خبر دادن به آتش نشانی، نبودن آب در شیرهای آتش نشانی و توضیحات کارشناسان در مورد کیفیت مواد آتش‏زا سبب شد تا مردم، به رغم گزارش خبر گزاری پارس درباره دستگیری گروهی از خرابکاران، ساواک را طراح و مجری فاجعه بشناسند. این جنایت و رسوایی ناشی از آن، به بر کناری دولت جمشید آموزگار انجامید.

فاجعه سینما رکس آبادان و تظاهرات میلیونی مردم در دوم شهریور 57- 21 رمضان - ، مردم را برای حضور در عرصه مبارزه با رژیم آماده‏تر ساخت.عید سعید فطر با نماز عید فراگیر و با شکوه و اعتراض گسترده مردم انقلابی در بسیاری از شهرها همراه بود. در تهران، با تلاش آیت الله دکتر مفتح، اجتماع بسیار عظیمی در قیطریه برگزار شد.پس از نماز، راه پیمایان با شعارهای انقلابی، اعتراض خود را ادامه دادند.خبرگزاری فرانسه در گزارش خود از آن مراسم می‏نویسد:

ایران وارد تحول برگشت نا پذیری شده است...اسلام قدرت خود را در شهرها، از جمله تهران، نشان داده است. (6)

پس از عید فطر - 13 شهریور 57- نیز راهپیمایی‏های اعتراض آمیز در کشور ادامه یافت.در این زمان، دولت آشتی ملی شریف امامی زمام امور را در دست داشت.این دولت، با اعلام حکومت نظامی در تهران و تعدادی از شهرها (7) و به خاک و خون کشیدن مردم در 17 شهریور که جمعه سیاه خوانده شد، چهره واقعی خود را نشان داد.کارتر کشتار 17 شهریور را تایید کرد و بدین ترتیب، ادعای حقوق بشر وی نزد مردم، دروغی بزرگ جلوه کرد. (8)

امام خمینی در فردای فاجعه، با عبارت «ای کاش خمینی در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته می‏شد» (9) با بازماندگان فاجعه اظهار همدردی کرد و فضای باز سیاسی شاه را یک بازی خواند. (10)

خبرگزاری آسوشیتدپرس در آن روز نوشت:

تجربه شاه ایران در مورد آزادی دادن به عموم مردم پس از 13 روز با اعلام حکومت نظامی تمام شد. (11)

پس از فاجعه 17 شهریور، در حالی که دار و دسته اویسی، آزمون و ثابتی در صدد بودند نهضت را به مقابله مسلحانه بکشانند، رهبر انقلاب از این امر اجتناب کرد و به جای آن ستون فقرات و ارکان اقتصادی رژیم را هدف قرار داد.اولین موجب اعتصاب دو روز پس از جمعه سیاه، در پالایشگاه تهران آغاز شد و در کم‏تر از دو هفته به پالایشگاه عظیم آبادان رسید.موج دوم اعتصاب - 28 شهریور تا 9 مهر - ، راه آهن، شبکه‏های آب و برق و بانک ملی را فرا گرفت.موج سوم در روز 15 مهر با اعتصاب سراسری دانشگاهیان و فرهنگیان به اوج خود رسید.از آن پس، سایر دستگاه‏ها و تاسیسات دولتی، یکی پس از دیگری به اعتصاب پیوستند و دامنه اعتصاب حتی به ارتش نیز کشیده شد. (12)

در مهر ماه، در حالی که سالگرد شهادت حاج آقا مصطفی خمینی و چهلم شهدای جمعه سیاه، کشور را در عزای عمومی فرو برده بود، اجتماع مردم انقلابی کرمان در مسجد جامع با یورش چماقداران رژیم رو به رو شد.مهاجمان بخشی از مسجد و مغازه‏ها را به آتش کشیدند و با این کار اسباب اندوه مردم و بیزاری فزون‏تر آن‏ها از رژیم پهلوی را فراهم ساختند.

در این ماه، دولت عراق در هماهنگی با رژیم شاه از امام خواست آن کشور را ترک گوید.امام در نهایت پس از آنکه کویت‏به وی اجازه اقامت نداد، به پاریس رفت.استقرار امام درپاریس سبب شد تا تحولات انقلاب با شتاب فزون‏تر به گوش جهانیان برسد و ارتباط مردم و رهبر انقلاب بهتر و سریع‏تر شود.

در سیزدهم آبان، اجتماع دانش آموزان و دانشجویان تهرانی در دانشگاه تهران به وسیله نیروهای سرکوب‏گر شاه به خاک و خون کشیده شد و ده‏ها تن شهید و مجروح گردیدند.خبر این حادثه در سراسر کشور موج آفرید و این روز نیز در شمار روزهای مهم تاریخ انقلاب جای گرفت.

در چنین موقعیتی، کارگزاران رژیم ناگزیر بارها برای دیدار امام خمینی به تکاپو افتادند، امام از ملاقات با افراد تا زمانی که از پست‏خود استعفا نداده باشند امتناع می‏کرد.

رژیم که برای جلوگیری از اعتصاب‏ها و راهپیمایی‏های اعتراض‏آمیز، در پی راه حل بود، به یاری دولت نظامی ازهاری در کنترل اوضاع کوشید، ولی توفیق نیافت.در زمان ازهاری، راهپیمایی عظیم سراسری تاسوعا و عاشورا که با شکوه‏ترین رفراندوم تاریخ ایران خوانده شد، تحقق یافت.

هم زمان با عدم توفیق دولت ازهاری، امریکایی‏ها ژنرال رابرت هایزر را در 13 دی 1357 به ایران فرستادند تا رژیم شاه را از فروپاشی نجات بخشد.پس از ورود او، شاپور بختیار، که چهره‏ای به ظاهر ملی داشت، به نخست وزیری منصوب شد.او نیز، همانند دولت‏های پیشین، به جنایت و خون ریزی پرداخت.در این زمان، شورای سلطنت تشکیل شد و شاه در بیست و ششم دی ماه، به ظاهر برای معالجه، رهسپار خارج از کشور شد.مردم با شادمانی فرار شاه را جشن گرفتند.

پس از فرار شاه، شورای انقلاب اسلامی شکل گرفت و مساله بازگشت امام به طور جدی مطرح شد.دولت‏بختیار به بهانه‏های مختلف از آمدن امام جلوگیری می‏کرد تا آنکه تحت فشار مردم، روحانیون و مدرسان حوزه که در مسجد دانشگاه تهران تحصن کرده بودند، ناگزیر فرودگاه مهر آباد را گشود و رهبر انقلاب در 12 بهمن، با بی نظیرترین استقبال مردمی، وارد کشور شد.

امام خمینی، پس از چهار روز اقامت در تهران، دولت موقت را به سرپرستی مهندس مهدی بازرگان تشکیل داد.اعلام حکومت نظامی و راهپیمایی وابستگان رژیم در حمایت از بختیار، خللی در اراده امام و مردم وارد نساخت.در مقابل، فرماندهی ارتش روز به روز ضعیف‏تر می‏شد.پیوستن نیروی هوایی به صف انقلابیان، ضربه مهلکی بر پیکر فرسوده رژیم بود.فرمان تاریخی امام در نا دیده گرفتن حکومت نظامی در 21 بهمن، سبب فروپاشی دولت‏بختیار در صبحگاه 22 بهمن شد. بدین ترتیب، اداره کشور به دست فرزندان انقلاب افتاد.

 

پی‏نوشت‏ها:


1.صادق زیبا کلام، مقدمه‏ای بر انقلاب اسلامی، صص 132- 131.

2.جمیله کدیور، رویارویی، انقلاب اسلامی ایران و آمریکا، ص 68.

3.مسعود بهنود، از سید ضیاء تا بختیار، ص 741.

4.مدنی، پیشین، ص 410 و عمید زنجانی، پیشین، ص 222.

5.صحیفه نور، ج 2، ص 40.

6.عمید زنجانی، پیشین، ص 277.

7.به دنبال تظاهرات فزاینده از ساعت 6 بامداد 17 شهریور 57 به مدت 6 ماه در شهرهای تهران، قم، تبریز، مشهد، اصفهان، شیراز، آبادان، اهواز، قزوین، کازرون، جهرم و کرج مقررات حکومت نظامی اعلام شد.

8.در مورد سیاست‏حقوق بشر کارتر و ایران ر.ک: کدی، پیشین، صص 346- 341.به نظر این منبع، در زمینه حقوق بشر در ایران فقط تذکرات پراکنده‏ای صورت می‏گرفت ولی هرگز امریکایی‏ها به طور جدی تهدید نکردند که به دلیل پایمال شدن حقوق بشر در ایران میزان کمک‏ها و حمایت‏خود از رژیم شاه را کاهش خواهند داد.به رغم این امر، شاه ترسیده بود و بعضی از مخالفان هم شهامت‏یافته بودند نامه‏ها و عریضه‏های سر گشاده انتشار دهند.اما کشتار 17 شهریور و تایید کارتر، ادعای حقوق بشر وی را به یک دروغ بزرگ در نزد مردم تبدیل کرد.

9.صحیفه نور، ج 2، ص 100.

10.همان، ص 103.

11.مدنی، پیشین، ج 2، ص 268.

12.سیروس پرهام، انقلاب ایران و مبانی رهبری امام خمینی، صص 52- 51 و 81.

 

------------------------------------------------------------------------------

 


موضوعات مرتبط: انقلاب شکوهمند اسلامی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
.: Weblog Themes By BlackSkin :.