قيام 29 بهمن تبريز
 
  تاريخ معاصر آذربايجان، در كمتر از يك قرن دو نقش عمده در تحولات ايران ايفا نموده است؛ قيام مردم تبريز در دوره استبداد صغير و شكست محمدعلي شاه و قيام 29 بهمن 56 عليه محمدرضا شاه كه هر دو تأثير شگرفي در روند تاريخ معاصر ايران به جا گذاشته است. در بررسي مسير حوادث منجر به پيروزي انقلاب اسلامي، قيام 29 بهمن تبريز اولين حلقۀ زنجيره‌اي بود كه قيام 19 دي قم را به قیام­های پی در پی ایران زمین متصل نمود.
  با صلاحديد آيت الله قاضي طباطبايي تصميم بر اين شد، در­ بزرگداشت چهلمين روز شهداي 19 دي  شهر قم، مجلس بزرگداشتی در تبريز برگزار شود. لذا به همين مناسب، جمعه 28 بهمن ماه 1356 اعلاميه‌اي با عنوان دعوت مردم به برگزاري مراسم چهلم شهداي قم در مسجد قزل‌لي و در  سطح شهر پخش شد، اين اعلاميه به امضاي 11 تن از علما و روحانيون از جمله آيت الله قاضي طباطبايي، آيت الله غروي، آيت الله قزلجه‌اي، آيت الله انگجی و ... رسيده بود. یکی دیگر از پيش زمينه‌هاي اين قيام را مي‌توان در مسجد شعبان تبريز كه در آن زمان به پايگاه انقلابيون تبديل شده بود، جستجو كرد.
 
آغاز درگيري:
  ساعت 9 صبح روز بهمن 56، مردم جهت شركت در مراسم اربعين در مقابل مسجد قزل لي تجمع كردند و منتظر شروع مراسم بودند، در اين حال، حق شناس، رئيس كلانتري ناحيه شش تبريز دستور داد كه در مسجد را ببندند، وقتی دوباره مراجعه كرده بود ديده بود همچنان مردم در حال رفت و آمدند. اين بار با لحن اهانت آميزي گفت؛ مگر من نگفته بودم درِ اين طويله را ببنديد! مردم كه تاب تحمل اهانت به مسجد را نداشتند، حركت او را بي‌جواب نگذاشتند. جواني از بين مردم بلند شد و به جسارت رئيس كلانتري پاسخ ‌داد. همهمه و سر و صدا در بين مردم بلند شد و مردم به حركت در‌آمدند. در اين هنگام، نيروهاي شهرباني شروع به تيراندازي ‌كردند، محمد تجلايي، اولين شهيدي كه در آن روز به­ دست سرگرد حق‌ شناس به شهادت ‌رسید. به دنبال اين جريانات، مردم به خروش آمده و جنازه شهيد تجلايي را بالاي دست گرفته و تظاهرات گسترده‌اي را آغاز کردند. حركت مردم به سمت مركز شهر آغاز شد و جوانان پرشور و انقلابي با آتش زدن سينماها و مشروب فروشي‌ها و مقر حزب رستاخيز و بانك صادرات (كه در اختيار بهائي‌ها بوده) خشم خود را نسبت به رژيم بروز داده و با شعار «مرگ بر شاه» و «درود بر خميني» خط قرمزها را شكستند. تمام شهر دست به تظاهرات زد و نيروهاي شهرباني تاب و توان هيچ گونه مقابله­اي را نداشتند. مردم تا مدتي كنترل شهر را از دست مأموران رژيم خارج كردند. حوالي ظهر به دستور "آزموده"؛ استاندار آذربايجان، ارتش وارد عمل شد و با كاميون‌هاي پر از سرباز و تانك‌هاي خود صحنه‌اي خونين به وجود آورد و ده‌ها نفر را به شهادت رساند و صدها نفر را زخمي نمودند.
 
آمار شهدا و مجرومين:
  در برخي منابع رسمي رژيم، از جمله روزنامه كيهان و روزنامه رستاخيز، تعداد شهدا را 6 تا 9 مورد ذكر كرده بودند. بعضي منابع نيز با توجه به ابعاد و وسعت قيام و كشتاري كه نيروهاي امنيتي و مأموران ساواك به راه انداخته بودند، اعتقاد داشتند كه اين تعداد بالغ بر 560 نفر مي‌باشد. همچنين اعلاميه‌اي كه از سوي «اتحاديه انجمن‌هاي اسلامي دانشجويان اروپا» در نهم اسفندماه 1357 منتشر شد، تعداد شهدا را 400 نفر ذكر كرده بودند.
  اكثر منابع، تعداد مجرومان حادثه را 125 نفر ذكر كرده‌اند و گفته شده كه در بيمارستان پهلوي» 87 زخمي بستري شده بودند.البته بسیاري از مردم از ترس اين­كه مجروحانشان به دست ساواك بيفتد، از انتقال آنان به بيمارستان خودداري كرده بودند.
در مورد تعداد دستگير شدگان آمار و ارقامي بين 504 تا 608 نفر ذكر شده است.
 
واكنش شخص شاه نسبت به اين قيام:
  با توجه به اينكه تبريز از لحاظ جغرافيايي به شوروي سابق نزديك است، رژيم شاه از اين امر سوء استفاده كرد و قيام تبريز را به عوامل خارجي از جمله كمونيسم نسبت داد. البته رژيم براي اثبات اين ادعا، هيچ­گونه دليلي نداشت و تنها مي‌خواست با استناد به مواردي همچون حكومت سيد جعفر پيشه‌وري و ساير جريانات انحرافي كه در اين منطقه روي داده بود، قيام تبريز را هم شبيه آن‌ها قلمداد كند.
 
واكنش حضرت امام خميني (ره):
  شايد يكي از زیباترین پيام‌هاي امام (ره) نسبت به ملت، پيامي بود كه به مناسبت قيام 29 بهمن سال 56 تبريز صادر كردند، پیامی که آکنده از مهر و لطف ایشان به مردم غیور تبریز بود:
«سلام بر اهالي شجاع و متدين آذربايجان عزيز! درود بر مردان برومند و جوانان غيرتمند تبريز! درود بر مرداني كه در مقابل دودمان بسيار خطرناك پهلوي قيام كردند و با فرياد «مرگ بر شاه» خط بطلان بر جزافه گويي‌هاي او كشيدند! زنده باشند مردم مجاهد عزيز تبريز، كه با نهضت عظيم خود مشت محكم بر دهان یاوه­گویانی زدند كه با بوق‌هاي تبليغاتي، "انقلاب خونين استعمار" را كه ملت شريف ايران با آن صد در صد مخالف است "انقلاب سفيد شاه و ملت" مي‌نامند و اين نوكر اجانب و خود باختۀ مستعمرين را نجات دهنده كشور مي‌شمارند...من نمي‌دانم با چه زباني به اهالي محترم تبريز و به مادران داغديده و پدران مصيبت كشيده، تسليت بگويم. با چه بيانی اين قتل عام‌هاي پي در پي را محكوم كنم... .»
 
   قيام 29 بهمن سال 1356، تبريز، يكي از نقاط عطف انقلاب محسوب مي‌شود، در كتب گوناگوني كه پيرامون ريشه‌هاي انقلاب اسلامي نوشته شده،قيام تبريز به عنوان يكي از ريشه‌هاي اساسي انقلاب اسلامي ايران ذكر شده است؛ چون باعث شیوع سنت «چهلم‌ها» در كشور شد و قيام مردمي را از شهري به شهر ديگر سرايت داد و به ترتيب يزدي‌ها، شيرازي‌ها، جهرمي‌ها، كازروني‌ها و نهايتاً همه ايران به­پا خاستند.
این قيام يك ماهيت اسلامي و مذهبي داشت؛ چرا كه خاستگاه آن مسجد بود و ديدگاهش را از مراجع و علما وام گرفته بود. رهبر بزرگوار انقلاب اسلامي، حضرت آيت الله خامنه‌اي در سفر به تبريز، در سخنراني خود در بازار تبريز فرمودند:
 «اين تبريز، همان تبريزي است كه نخستين ضربه را بر پيكر شاه بعد از مردم قم وارد كرد و هنوز هم سرآمد مبارزان و مجاهدان است».
 
تحليلگراني كه روند انقلاب را دنبال مي‌كنند اذعان دارند؛ بيست و نهم بهمن 56 يك نقطه آغازين مردمي براي انقلاب اسلامي در خارج از حوزه قم محسوب مي‌شد. پس از قيام مردم تبريز، سخنرانان و خطبا با بيان آتشين خود، ماجراي تبريز را با شرح و بسط در خور توجه، در همه شهرها پخش كردند و به يك معنا، نخستين الگوي مبارزاتي عرضه شد و با تداوم حماسه‌ها تا 22 بهمن 57، پيروزي انقلاب اسلامي را به ارمغان آورد.

برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:قیام,مردم,تبریز, | | نویسنده : admin |

شهادت امام حسن عسکری(ع) تسلیت باد.

به منظور بزرگداشت شهادت جانسوز حضرت ابن الرضا امام حسن عسکری(ع) تصویری آماده گردیده است.

برای دریافت این تصویر هنری

در سایز:1050×1600 (Pixels)

لطفا بر روی تصویر زیر کلیک بفرمائید.

 


موضوعات مرتبط: در سیر تاریخ ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

مسابقه دهه فجر به پایان رسید.

شب گذشته مورخ 22/11/1389 در طی مراسمی که به مناسبت بزرگداشت 22 بهمن و همچنین شهادت امام حسن عسگری(ع) منعقد گردیده بود. در طی مراسم باشکوهی به برندگان این مسابقه هدایایی از طرف بسیج مسجد انصارالحسین(ع) و به دست حضرت آیت الله حمیدی (دامت برکاته) اهداء گردید.

ممنون از تمام عزیزانی که در این مسابقه شرکت به عمل آوردند.

و برای آن دسته از دوستانی که از طریق ایمیل و یا این پایگاه با ما در ارتباط بودند و پاسخنامه ها را ارسال نمودنذ. هدایایی در نظر گرفته شده است که پس ارتباط با شما گرامیان از طریق E-mail و دریافت آدرس محل سکونت شما جوایز به درب منزل شما گرامیان ارسال خواهد شد.

 


موضوعات مرتبط: مسابقه ، دهه فجر ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

در روز 22 بهمن ماه پس از گذران بزرگداشت راه شهدای انقلاب اسلامی توسط بسیجیان پرتلاش مسجد انصار در شام 22بهمن این روز سراسر لطف و برکت و شب شهادت حضرت امام حسن عسکری(ع) مراسم باشکوهی در مسجد انصار به انجام رسید.

قرائت آیاتی چند از کلام الله مجید توسط قاری ممتاز کشوری جناب آقای سیادتی

رونمایی وب سایت مسجد انصارالحسین(ع)

سخنرانی حضرت آیت الله حمیدی (دامت برکاته)

اقامه روضه و عزاداری برای حضرت امام حسن عسکری(ع)

پخش فیلم "مردم و 22بهمن" و "فرار شاه ظالم"، "سخنرانی حضرت امام رضوان الله در بهشت زهرا"

و در انتهای برنامه اهداء جوائز مسابقه دهه مبارک فجر به برندگان این مسابقه

 


موضوعات مرتبط: بسیج ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

عصر روز بیست و یکم بهمن اعلام حکومت نظامی شد، می خواستند همان روز کار را تمام کنند. هیچ کس از این توطئه خبر نداشت. از رادیو حکومت نظامی اعلام شد. اگر این طرح جواب می‌داد انقلاب شکست می‌خورد و شاه بر می‌گشت و دیگر نه امامی بود نه یاران امام. اگر مردم از حکومت نظامی ترسیده بودند و حکومت نظامی نتیجه داده بود فاتحه نظام خوانده می‌شد.

خبر به امام رسید، امام مدتی خلوت کردند و بعد اعلام کردند که به مردم بگویید به حکومت نظامی توجهی نکنند و به خیابان‌ها بریزند. نقل شده که همان موقع خبر به مرحوم آیت الله طالقانی می‌رسد که امام چنین دستوری داده‌اند. آیت الله طالقانی گفته بود تعجب می‌کنم یا ما سیاست سرمان نمی‌شود یا ایشان به جای دیگری وصل است! زیرا نمی‌شود بدلیل حکومت نظامی مردم به خیابان بریزند، اگر به خیابان‌ها بریزند هزاران نفر کشته می‌شوند.

اعتراض آیت الله طالقانی به اطلاع امام رسیده بود و امام فرموده بودند: نه، همه باید به خیابان‌ها بریزند و اعتنایی به حکومت نظامی نداشته باشند.

تانک‌ها و زره پوش‌ها همه جا بودند و از طریق رادیو و تلویزیون هم نمی‌توانستیم این مطلب را به مردم برسانیم. مردم با موتور و تلفن دستور امام را به هم اطلاع می‌دادند.
 
زن و مرد، همه به خیابان‌ها ریختند. کم کم جمعیت زیاد شد و نیروهای مسلح و تانک‌ها نتوانستند برخوردی بکنند. مردم هم جرأت پیدا کردند و توانستند پادگان‌ها را تسخیر کنند و اسلحه‌ها به دست مردم افتاد. و همین حرکت باعث شد روز بیست و دوم بهمن نظام ستمشاهی سقوط کند.

در زمان ورود امام، شور و حال فراوانی در کشور حاکم بود، مردم از جای جای ایران برای استقبال از امام به تهران می‌آمدند و این یکی از خاطرات بسیارخوبی است که داریم. در آن موقع اخوت و برادری اسلامی را درک می‌کردیم، مثل دوران پیامبر(ص) که در صدر اسلام، عقد اخوت بین دو نفر بسته می‌شد و آنها نهایت برادری را در حق هم به طور کامل ادا می‌کردند. در آن دوران این مسئله را دیدیم که مردم تهران درهای خانه‌های خود را باز کرده بودند و به اندازه ظریفتی که داشتند مردمی که از شهرهای مختلف آمده بودند را میزبانی می‌کردند. گروهی هم در مساجد و حسینیه‌ها، داوطلبانه از مردم پذیرایی می‌کردند. نوعی اخوت و دوستی و برادری لمس می‌شد که ما آن روحیه را در آن ایام بین آنها مشاهده می‌کردیم.
 
تا روز دوازدهم بهمن که حضرت امام رضوان الله علیه به کشور برگشتند و آن زمان رهبری قاطع و رهبری واقعاً پیامبرگونه امام برای مردم لمس شد. امام غایب بودند، در نجف در تبعید به سر می‌بردند و مردم با سخنرانی‌ها و اطلاعیه‌ها به امام عشق می‌ورزیدند. اما وقتی امام آمد و در اجتماع پرشور مردم در بهشت زهرا فرمودند : من توی دهن این دولت می‌زنم، من دولت تعیین می‌کنم. بلافاصله بعد از اینکه فرمود من دولت تعیین می‌کنم، فرمود با حمایت این مردم، تا دیکتاتوری ایجاد نشود. یعنی مردم مرا قبول دارند. حرف مرا می‌پذیرند و من به نمایندگی این مردم دولت تعیین می‌کنم. و من نماینده مردم هستم.

این قاطعیت از یک طرف و احترام به حقوق مردم از طرف دیگر خون مردم را به جوش آورد و به طوری که آماده بودند تا ته مانده‌های حکومت فاسد که آن زمان بختیار بود را دور بریزند و حکومتی الهی و مردمی پایه گذاری کنند و شعار مردم در آن زمان؛ استقلال آ‍زادی جمهوری اسلامی ایران بود.
 


برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:امام,شکسته شدن حکومت نظامی, | | نویسنده : admin |

خودباوري جوانان

پيشتازانِ انقلاب ايران، كساني به‌جز نوجوانان و جوانانِ دانشجو، و نيز ديگر جوانان ايراني نبودند. آنان كه هنوز به انحراف‌ها نگراييده و پليدي بر جان و روان‌شان يورش نبرده بود، دعوت امام را صميمانه لبيك گفتند. رهبر فقيد انقلاب ضمن ستايش غرور‌انگيز از استقامت جوانان در رويارويي با استبداد و استعمار، آرزومند پديدآمدن نسلي خدمت‌گزار از آنان است. تأكيد امام بر ظهور خودباوري در نسل جوان ايراني؛ در جريان انقلاب اسلامي، نمودار دستاورد شكوهمند ديگري از آن است.

«شما جوانان عزيز اثبات كرديد كه مي‌توانيد در مقابل قدرت‌ها ايستادگي كنيد و مي‌توانيد كشور خودتان را حفظ كنيد ... و فرزندان شما ... ايران و اسلام را بيمه كنند براي هميشه. شما ثابت كرديد كه هرچه را بخواهيد مي‌توانيد ايجاد كنيد. شما يك معجزه‌اي در دنيا به ظهور رسانديد كه آن معجزهِ قدرت الهي بشر بود. شما در مقابل تمام قدرت‌هايي كه مي‌خواستند ايران را و ايراني را ببلعند ... ايستاديد.»(27)

رهبر فقيد انقلاب، به روايت تاريج نهضت الهي خويش، به نيروي زوال‌ناپذير جوانان ايراني و نقش اعجازآميز آنان در روند احياي انديشهِ ناب ديني و بازگشت عزت اسلام و آزادي مسلمانان نظر داشته است. نگاهي به كارنامهِ انقلاب، نشان مي‌دهد كه امام خميني، در مقاطع گوناگون و دشوارخيز، چنان‌كه درخور اسلام و نيازهاي متنوع حركت انقلابي ملت فداكار ايران مي‌باشد، از حضور نسل جوان سود جسته است. درهفته‌هاي نخستين پيروزي انقلاب بود كه امام خميني، جوانان برومند ايراني را مخاطب خويش ساخت و صميمانه آنان را با نفس قدسي‌اش نواخت. «من به همه شما [جوانان برومند] ارادت دارم، شما از خود من هستيد و من هم ازخود شما ... جديت كنيد در تحصيل، جديت كنيد در ياد گرفتن معارف الهيّه، جديت كنيد در اين‌كه خودتان را خوب بار بياوريد.»(28)

27 . صحیفه نور، 16/76
28. همان، 6/386/6

 


موضوعات مرتبط: امام خمینی ، انقلاب شکوهمند اسلامی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

بسيج ملت براي آبادانيِ كشور

روستاها و كشاورزي ايران، بخصوص پس از اصلاحاتِ ارضي شاه، با دشواري‌هاي گوناگون روبه‌رو شد. مهاجرت روستاييان، به‌ويژه نسل جوان و جوياي كار، از طرفي بر فقروخرابي روستاها مي‌افزود و كشور را به وابستگيِ فزون‌تر در موادغذايي، بخصوص گندم مي‌كشانيد و از طرفي ديگر، فرهنگ شهر و زندگي ماشيني و جلوه‌هاي كاذب شهر‌نشيني، جوانان روستايي را از خود بيگانه مي‌ساخت.

امام خميني، آن‌گاه كه آيندهِ روشن و سرشار از عزت و عمران كشور را ترسيم مي‌كرد، ضمن ضرور نماياندنِ كار و تكاپوي شهروندان در تمامي عرصه‌هاي توليد و خودكفايي، استعمارزدايي از اين مرز و بوم را يادآوري مي‌كرد. به سخني ديگر، هماهنگ با رشد وگسترش كشاورزي و تلاش به‌منظور فراهم‌آوردن محصولات غذايي كشور، بايد حوزه صنعت را نيز از سلطهِ استكباري رها و مستقل ساخت؛ چرا كه نفوذ و سيطره‌ي بيگانه در هر عرصه‌اي، سبب خودباختگي و رويكرد تبهكارانه در ميان نسل نو خواهد شد و جاي جاي ميهن را به‌صورت بازاري براي كا لاهاي مصرفي استعمارگران درخواهد آورد.

«برنامهِ ما اين است كه كشاورزي كشور، با تأمين شرايط زندگي دهقانان، هم‌سطح ساير مردم كشور، به حدي برسد كه كليهِ نيازهاي داخلي را برآورده سازد، و صنايع مونتاژ استعماري را كه نتيجهِ آن حداقل سطح زندگي كارگر و افزايش درآمدهاي افسانه‌اي افرادي معدود شد، به صنايع مستقل و مطابق نيازهاي جامعه تبديل نمايد، و در زمينهِ صنايع زيرزميني مطابق مصالح و نيازهاي داخلي، با رعايت مصالح بشري در سطح جهاني از آن‌ها استفاده شود.»(23)

رهبر فقيد انقلاب در تحليل خود، شعار فريب‌كارانهِ حاكمان وقت را يادآور مي‌شود كه به بهانه صنعتي‌شدنِ ايران، كشاورزي را از بين بردند. اين همه براي اين بود كه توانمندي ملت را از خط توليد وخودكفايي دور سازند و ازآنان عناصري خودبا خته و مصرف‌كننده به‌وجود آورند. محصول اين سياست و سلطه، تضعيف اقتصاد كشور، و تقويت اقتصاد استعمارگران بود كه روندي شتابان گرفته بود.

«اقتصاد ايران به ...[كشاورزي] بستگي داشت، كه ... [بر اثر سياست اصلاح‌طلبانهِ شاه] از بين رفت. كشاورزي را به ... [بهانهِ] اين‌كه ما مي‌خواهيم ... [آن را]صنعتي كنيم ... از بين بردند... [ازآن پس] ما شديم ... بازاري براي خريد كالاهاي امريكا. يعني گندم و ساير حبوباتي كه آن‌ها زيادي داشتند و بايد بريزند به دريا، يا بسوزانند، به ما به قيمت اعلا مي‌فروختند و پول ما را مي‌گرفتند.»(24)

در اين‌جا مي‌توان از دشواري‌هاي كاشت و برداشتِ محصول، و نيز ذخيره‌سازي و انتقال آن به بازار فروش ياد كرد. بسا كه براثر كمبود يا فقدانِ وسايل ضروري يا خرابي جاده‌ها و مسيرهاي مال‌رو و صعب‌العبور، محصولات به فروش نرفته و تباه شده است. جهاد سازندگي - كه به همين منظور براساس فرمان امام خميني شكل گرفت - از نهادها و حركت‌هايي بود كه با بهره‌وري از حمايت دولت‌هاي خدمت‌گزار و مردمي و به‌ويژه از رهگذر بسيج داوطلبانهِ مردم در جهت ياري كشاورزان، مددكارآنان گشت.

«امروز، بحمدا... با همت جوان‌ها [ي جهادگر]، وضع روستاها روبه بهبود است. ايران، كشوري است كه بايد كشاورزي‌اش، اساس همه كارها باشد... ان شاء‌ا... جهاد سازندگي بتواند محروميت‌هايي را كه روستاييان دارند، به‌تدريج رفع نمايد.»(25)

امام خميني در بيان دستاورد انقلاب در عرصهِ جهاد سازندگي، از جوانان ايرانيِ مقيم اروپا ياد و تجليل مي‌كندكه با آهنگ خدمات به روستاييان ستم‌ديدهِ وطن كوشيده‌اند.

«جوان‌هايي كه سابق در مسايل ديگر فكر مي‌كردند ... از اروپا مي‌آيند، از خارج مي‌آيند، زن و مردشان مي‌آيند براي اين‌كه در روستاها بروند كمك كنند به روستايي‌ها ... اين حس تعا ون ... يك تحولي است كه اعجازآميز است و آن‌چه كه هست خداوند تبارك و تعالي انجام داده است.»(26)

 

23. صحیفه نور، 4/335
24. همان، 10/3
25. همان، 18/258
26. همان، 9/197
 


موضوعات مرتبط: امام خمینی ، بسیج ، انقلاب شکوهمند اسلامی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

اتحاد مسلمانان

پيوند ديني ملت ايران با مسلمانان، بستر ساز اتحاد و همدلي گشته وآنان رابه تقوا وتعاون در عرصه‌هاي فرهنگي ، اقتصادي، سياسي و بين المللي بر مي‌انگيزد. از اين‌رو همواره استعمارگران سعي در خاموش‌سازي نداي اتحادطلبانه مصلحان مسلمان، مانند سيد جمال‌ا‌لدّين اسدآبادي داشته‌اند. انقلاب اسلامي ايران، افزون بر تغيير و تحول درون مرزي خويش، سبب وحدت برون مرزي مسلمانان شد وبه آنان انگيزه پايداري در جهت عزت و عمران سرزمين‌هايشان بخشيد رهبر فقيد انقلاب - چه در ايام حج ابراهيمي، و چه در اعياد بزرگ اسلامي و ديدار با مسلمانان جهان - نداي اتحاد ساكنان اقاليم قبله را سر مي‌داد و آنان را از طرح مسايل تفرقه‌انگيز بر حذر مي‌داشت. هر چند دولت‌ها، گاه طرف خطاب امام قرار مي‌گرفتند، اما مخاطبانِ اصلي پيام اتحادِ بنيان‌گذار جمهوري اسلامي، مسلمانان بودند. بي‌گمان از رهگذر همين دعوت‌گري‌هاي برون‌مرزي بود كه انقلاب اسلامي از انزوا درآمده و حمايت امت بزرگ اسلام را جذب كرده، و در دل مستكبران هراس مي‌افكنده است. عنايت رهبري انقلاب به مسألهِ فلسطين و لبنان، و مبارزهِ خستگي‌ناپذير با صهيونيسم، و تشويق مسلمانان به همراهي با مظلومان جهان اسلام، پرتوي ماندگار از نهضتِ اتحاد طلبانهِ امام خميني به‌شمار ميآيد.

«چه شده است كه ايران، اين‌قدر مورد تهاجم تبليغي واقع شده است و[نيز] تهاجم‌هاي ديگر؟... آن ها ديدند كه با اين وحدتي كه در ايران پيدا شده است، اين انسجامي كه در ايران پيدا شده است و پرتوش دارد در ساير بلاد مسلمين هم مي‌رود . اين [اتحاد] خطر بزرگي است كه تمام منافع ابرقدرت‌ها را منهدم مي‌كند و از بين مي‌برد ... آيا اخوت بين مسلمين است كه خداي تبارك و تعالي به آن سفارش فرموده است يا تفرقه بين مسلمين است؟ ما، ملت ايران، دولت ايران، همه ايراني‌ها دستشان را پيش همه مسلمين دراز مي‌كنند و از آن‌ها مي‌خواهند كه به اين ملت بپيوندند و برادري را مستحكم كنند.»(22)

22. صحیفه نور، 472 -473/15

 


موضوعات مرتبط: امام خمینی ، انقلاب شکوهمند اسلامی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

وحدت

هم‌گرايي ملت ايران - چه در ايام مبارزه با استبداد، وچه در دوران تثبيت نظام جمهوري اسلامي - يك ضرورت انكار ناپذير بوده ونبايد با سخت‌گيري‌ها و تنگ‌نظري‌ها، آن را كم رنگ يا محو كرد . شكي نيست كه حفظ تمامي دستاوردهاي انقلاب، مشروط به تداوم وحدت اقشار جامعه مي‌باشد. امام خميني(ره) از دستاورد وحدت، به «بهترين ثمرات نهضت» تعبيرنموده است و همه ، به ويژه اهل فكر و قلم را دعوت مي‌كند كه در راه آزادي ملت و استمرار وحدت كوشش كنند. مسؤوليت نويسندگان كه متمايز از تكليف ديگر كسان است ، در واقع به اين دليل مي‌باشد كه اختلاف‌هاي جامعه از مقاله‌ها آغاز مي‌شود و از آن پس ذهن‌ها را درمي‌نوردد و صف‌هاي پيوسته و هم صدا را مي‌پراكند .

«ما در اين نهضت اخير، آن‌چه را كه مي‌توانيم بگوييم بهترين ثمرات اين نهضت است، اين وحدتي [است] كه حاصل شد بين قشرهاي مختلف ... در سرتاسر ايران تمام طبقات با هم همفكر وهم عقيده و يك صدا، جمهوري اسلامي را مي‌خواهند ... رمز موفقيت همين وحدت اقشار و وحدت كلمه بود... شما نويسندگان الان تكليف بسيار بزرگي بر عهده‌تان هست. پيش‌تر قلم شما را شكستند... لكن استفاده از قلم در راه آزادي ملت، در راه تعاليم اسلامي بكنيد.»(20)

تشنج آفريني و چماق‌داري و حمله بردن به دانشگاه و نيزكانون هاي عمومي و خصوصي ديگر - كه به دليل ناهمخواني با فكر و عقيده و مرام و مصلحتِ تشنج‌آفرينان صورت مي‌پذيرد - سبب تضعيف ِوحدت ، نظام وانقلاب خواهد گشت . امام خميني(ره)، اين گونه حركت‌هاي ناشايست و خودسرانه را موجب « آلودگي نهضت » مي‌شمارد و طرفداران مسلك‌هاي گوناگونِ فكري و اجتماعي را به مدارا و تحمل براي وحدت فرا مي‌خوانند. فرجام ناهمگرايي وتكفير يكديگر و حمله به اجتماعاتِ قانوني و فرهنگي ، و بازداشتنِ كسان از اظهار عقيده، فرجامي به جز نابودي همه نيست. امام بر تأكيد بر مجتمع شدنِ نيروهاي وفادار به انقلاب و مردم، در اين باره هشدار مي‌دهد.

«در دانشگاه گاهي الان ديده مي‌شود كه يك تشنجاتي واقع مي‌شود ... امروز روزي نيست كه ما با تشنجات اين[پيروزي] را به هم بزنيم . امروز روزي نيست كه ما با حمله به مراكز عمومي يا به مراكز خصوصي، اين نهضت را آلوده كنيم . امروز روز وحدت كلمه است. همهِ ما، هر كدام در هر راهي كه هستيم، درهر راهي[و هر] مسلكي كه داريم، همه الان بايد مجتمع بشويم تحت يك لوا = [پرچم .] اگر مجتمع نشويم تحت يك لوا، همهِ ما را از بين خواهند برد.»(21)

 

20. صحیفه نور، 188/6
21. همان، 188-9


موضوعات مرتبط: امام خمینی ، انقلاب شکوهمند اسلامی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

تحول روحي ملت

در جاي جاي وطن ، نشانه‌هايي چشم‌گير و غرورآفرين از تحول روحي و اخلاقي ملت مشاهده مي‌شد كه پيش از آن به يك آرزوي دست نيا فتني شباهت داشت . نظر به اين دگرگون‌سازيِ منش‌ها و كوشش، زمينهِ پيروزي انقلاب و تأسيس نظام جمهوري اسلامي را پديدار ساخت ، تحول نظام هم پايهِ تحول روحي ملت نمي‌باشد . بي‌گمان تداوم چنين تحولي مي‌تواند ، مشروعيت و تأثير‌گذاري نظام بر كشور را به دنبال داشته باشد .

« اين تحولي كه در انسان‌ها پيدا شد، از تحولي كه در اين رژيم پيدا شد بالاتر است . يك روز بود كه اگر يك پاسبان مي‌آمد در بازار تهران ... ومي گفت كه چهار آبان است وبايد بازارها تعطيل بشوند يا بيرق بزنند ، احدي به خودش اجازه نمي‌داد كه مخالفت كند. در ذهنش وارد نمي‌شد كه با پاسبان مگر مي‌شود مخالفت كرد ... به هر جاي اين مملكت وقتي كه مي‌رفتي مردم مقابل قوا‌ي انتظامي كه مأمور بودند بكُشند مردم را و دور كنند مردم را ، ابداً اعتنا نمي‌كردند ... اين تحول روحي اعجاب آور است.(17)

در نگاه امام خميني(ره)، تغيير شگرفِ شخصيتي ملت ايران را نمي‌توان به عوامل اجتماعي و فرهنگي نسبت داد، و خودآگاهي انقلابي را به مقولات ودست‌اندركاران تبيين آن همه سبب هم‌صدايي و خيزش فراگير دانست . ايشان با به ياد آوردنِ روحيهِ مسلمانان صدر اسلا‌م، تحول روحي ملت ايران را يك پديدهِ غيبي تلقي مي‌كند كه يك بار ديگر به وقوع پيوست. امام خميني(ره)، با ولي نعمت خواندنِ مردم، در حقيقت مي‌خواست كه هيچ مصلحتي را بر مصالح ملت ترجيح نداده و همواره رضايت وحمايت آنان را به عنوان يك ذخيرهِ الهي به همراه داشته باشيم. بدين سان است كه تحول روحي ملت استمرار مي يابد و انسجام و هم‌گرايي و مشاركت در تعيين سرنوشت، جايگرين سستي و پراكندگي و سرخوردگي از نظام و انقلاب خواهد شد.

«روحيهِ فداكاري، يعني همان روحيه‌اي كه در زمان رسول ا...(ص) براي مردم پيدا شده بود ودر ظرف نيم قرن مسلمين را تقريباً بر دنياي آن روز غلبه داد، اين روحيه در ملت ما پيدا شده بود كه خودشان را با شوق و اشتياق مي خواستند فدا كنند. آن‌چه ما را غلبه داد اين روحيه بود؛ فلسفه نبود، جهان‌بيني نبود، اسلام‌شناسي نبود، هيچ اين حرف‌ها نبود. اين روحيه كه در ملت پيدا شد و اين تحركي كه پيدا شد يك مطلب غيبي بود. ... اگر خداي ناخواسته اين روحيه را از دست بدهيم ... ديگر رو به سستي مي‌رويم .»(18)

پديدار شدنِ روح تعاون در ايام تظاهرات انقلابي مردم، از جمله آثار تحول روح بزرگ آنان است كه امام خميني(ره) از آن ياد كرده است. در حقيقت، همين همدلي‌ها و همراهي‌هاي ملت بود كه سرنوشت ديگري را براي آنان رقم زد.

« اين يك تحول الهي بود... يك تحول ديگري هم كه پيدا شد، اين انسانيت [و جلوه هاي آن] بود... حس معاونت در مردم پيدا شد ... [تظاهركننده ها] از هر جا كه عبور مي‌كردند، مردم ... آب مي دادند، ساندويچ مي‌دادند... يكي از دوستان من گفت كه من در تهران ديدم ، در اين تظاهرات [كه] يك پيرزني يك كاسه اي [پول] دستش گرفته ... با او صحبت كردم ، [پيرزن] گفت كه امروز روزي است كه تعطيل است ... ممكن است كه [مردم] بخواهند تلفن كنند، پول خرد نداشته باشند.» (19)

17. صحیفه امام ، 229
18. صحيفه نور، 242-493
19. همان، 265/7
 

 


موضوعات مرتبط: امام خمینی ، انقلاب شکوهمند اسلامی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

مشاركت زنان

حضور زنان در انقلاب ، هر چند پديده‌اي بي‌سابقه نبوده، و تاريخ جنبشهاي سياسي و اعتراض‌آميز ملت ايران، از شور وشعور زنان مسلمان ايراني حكايت دارد، اما با توجه به فراگيربودنِ انقلاب، بايد گفت كه آنان الهام‌بخش همگان بودند. هر زني كه براي اعتراض به استبداد، از خانه بيرون مي آمد، مادر يا همسر و خواهر و دختري بود كه ديگر اعضاي خانواده را به دنبال خود كشانيده بود . مشت‌‌هاي گره خورده‌ي زنان ايراني -كه بوي عفاف وعزت مي بخشيد- پاي مردان ايراني را استوار مي ساخت و گلوله‌هاي خود كامگان را بي ثمر.

امام خميني ، انقلاب و پيروزي آن را وام دار زنان مي شمارد . چراكه آنان سبب تقويت روحيه و انگيزه ي انقلابي مردان شدند.

«اين پيروزي را ما از بانوان داريم قبل از اين كه از مردها داشته باشيم . بانوان محترم ما در صف جلو واقع بودند.بانوان عزيز ما اسباب اين شدند كه مردها هم جرا‡ت و شجاعت پيدا كنند. ما مرهون زحمات شما خانم ها هستيم .» (11)

رهبري فقيد انقلاب، خاضعانه از بزرگواري وفداكاري زنان يادكرده وآنان را سزاوار رهبري مي خواند.«شما رهبران اين نهضت هستيد. بانوان ،رهبر[انِ] نهضت ما هستند. ما دنبالهِ آنها هستيم . من شما را به رهبري قبول دارم وخدمت گزارشمايم.»(12)

زن در نظام استبدادب شاه ، منزلت ومتانت خويش را از كف داده بود وبه صورت خدمت كاري درجهت تمايلات طبيعي و جنسي مردان در آمده بود. مردسالاري -چه در محيط هاي سنتي و چه فضاهاي مدرن -عرصه ي حضور وظهورواستعداهاي انساني زن وبه سخني ديگر ؛نقش زن بودن را از زنان ايراني ستانده بود. محروميت زنان از حقوق انساني و اجتماعي ، و بازدارندگي آنان را تحصيل و تفكر و تطهير روان ، آنان را به گوشه‌هاي خانه يا كلوپ هاي تفريحي كشانده بود . زناني كه مي‌خواستند در اين ميانه ، بازگشت به خويشتن داشته و بازيچهِ دست‌ها و طعمه‌ي سفره‌ها نباشند، نه الگويي براي خود مي يا فتند ونه فرصتي براي دست‌يابي به مقام و منزلت انساني زنان . زن ايراني در عصر پهلوي ، ناگزير بود آخرين مدل‌هاي پوشش وآرايش را سفارش دهد ودر ايام فراغت ، خودش را با جشن‌ها وقصه‌ها‌ي زنانه‌اي سرگرم سازد كه او را به ابزاري براي كامروايي مردان در مي‌آورد. شاه در مصاحبه‌اي كه با خبرنگار معروف ايتاليايي - «خانم اوريا نافالاچي »داشت ، زن را موجودي فريبا تلقي كرده‌بود. فريبا بودن يك زن -كه حاكي از تمايل جنسي وكوشش براي خودنمايي است - او را از اين‌كه عنصري انساني و تأثير‌گذار بر روند پيشرفت وتعالي جامعه‌ي خويش باشد، باز مي دارد. چنان كه قضاي خانواده‌ها دردهه‌ي پنجاه نشان مي‌داد كمتر زني مي‌توانست همسر ومادر شايسته وفداكاري باشد. امام خميني، از آن روزگارچنين ياد مي كند:

« زن در دو...[برهه]مظلوم بود. يكي در جاهليت عصربعثت پيامبر اسلام وديگر در جاهليت دورهِ شاه سابق ...به اسم اين‌كه زن . ظلم ها كردند به زن . زن را از آن مقام شرافت وعزت كه داشت پايين كشيدند...شاه مي‌گفت : زن بايد فريبا باشد . البته با آن نظر حيواني كه او داشت؛ با آن نظر جسماني ... زن رانظر مي‌كرد...از مقام انسانيت ، زن را فرو كشيد به مرتبهِ يك حيوان.»(13)

زن شرقي ، نه در خانه و نه در جامعه ، از تربيت وفرهنگ ودانش وبينش كارآمد،بهره ي چنداني نداشت وتمايل به تقليد وازخودبيگانگي اورابه سمت الگوهاي بازاري سوق مي داد.كشف حجاب در دوران پهلوي -كه هرگونه كتاب ورسانه ي خبري واطلاع رسانيِ آزاد وپرورش دهنده ي انديشه ها وانگيزه ‌ها‌ي علمي و معنوي از دسترس مردان وبه ويژه زنان دوربود -يك‌ فاجعه‌ي بزرگ اجتماعي به دنبال داشت .

نزديك به نيم قرن ، زنان ايراني از بستر رشد عقلاني واجتماعي ، وپيشرفت در عرصه‌هاي علم و فناوري محروم شدند و مصرف كننده‌ي بازار لوازم آرايشيِ سرمايه داري غرب وامريكا بودند. هنر و ادبيات داستانيِ روزگار پهلوي‌ها، آينه‌اي شفاف از بهره‌گيري انحطاطي زنان از آزاديِ پوشش و روابط ناسالم جنسي به دست مي دهد. نسل‌ها ي ايراني - كه از كانون ها‌ي خانوادگي بيرون مي‌آمدند- عناصر خلاق و خدمت‌گزار به مردم و وطن نبودند ، مگر كساني كه از تربيت سالم برخوردار بودندم از اين رو بود كه رهبر فقيد انقلاب در تحليل موقعيت زنان در رژيم پهلوي چنين اظهار مي دارد:

«[شاه] زن را مثل يك عروسك درست كرد. درصورتي كه زن يك انسان است وآن هم يك انسان بزرگ . زن مربي جامعه است . از دامن زن انسان ها پيدا مي شوند ... اين پدر وپسر [پهلوي اول ودوم ]، و خصوصاً اين پسر آن قدر جنايت كه به زن كردند، به مردان نكردند .» (14)

زن و انتخابات

از منظر سياسي - دينيِ رهبر فقيد انقلاب ، برابري زن ومرد، راي دادن وانتخاب شدن ودست‌يابي به موقعيت‌هاي اجتماعي وسياسي ، مغايرتي با شريعت ندارد.آن‌چه از آن نهي شده ، همانا فساد و انحطاط در گفتار و كردار زنان است كه اختصاص به آنان ندارد و مردان نيز مي بايد پيراسته از حضور فسادانگيز باشند .

« اسلام نظرخاص برشما بانوان دارد... اسلام ...[زنان] را سربلند وسرافراز كرد. اسلام آن‌ها را با مردان مساوي كرد . عنايتي كه اسلام به بانوان دارد بيشتر از عنايتي است كه برمردان دارد... ما ميي‌واهيم زن به مقام والاي انسانيت خودش باشد نه ملعبه [بازيچه ... ] در دست مردها باشد.»( 15)

«زن بايد در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد. زن‌ها در جمهوري اسلامي را‡ي بايد بدهند ، همان طوري كه مردان حق را‡ي دارند زن‌ها حق را‡ي دارند.»(16)

 

11 . صحیفه امام،231/7
12. همان 132-/7
13. همان، 238
14. همان ، 339
15 . همان، 299-300/6
16. همان
 


موضوعات مرتبط: امام خمینی ، انقلاب شکوهمند اسلامی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

استقلال

تاريخ ملت هاي استقلال يافته،ازاين واقعيت،حكايت دارد كه پيوند تنگاتنگي بين استقلال و آزادي وجود دارد. ملتي كه به حقوق وآزادي‌هاي خود دست يافته ، بي‌ترديد مي‌تواند استقلال همه جانبه ي كشور ونظام سياسي خودرا پاس دارد. زيرا رويكردبه مشاركت درعرصه هاي علمي وعملي ، و دفاع از دستاوردهاي ملي ، سبب مي شود تا هيچ قدرت مهاجمي به نفوذ و باج گيري طمع نبندد ونيز گستاخي رويارويي نداشته باشد. كارنامه ي سفارت خانه ها و همچنين تهاجم هاي نظامي ، به دست مي‌دهد كه بيگانگان به سراغ دولت ها ورژيم‌هايي مي‌رفتند وهجوم مي‌بردندكه پشتوانه‌ي مردمي شان را ازكف داده بودند.

امام خميني، از استقلال به عنوان عاملي ياد مي‌كند كه به حيات وتاريخ يك ملت، ارزش مي‌بخشد واو راسربلند مي سازد.

«ما براي حيات زير سلطهِ غير، ارزش قائل نيستيم. ما ارزش حيات را به آزادي واستقلال مي دانيم ...ما با تمام قدرت هايي كه بخواهند تجاوز كنند به مملكت ما ، مبارزه خواهيم كرد...امروز ارادهِ ملت است ، وملت با ارادهِ قوي خود و ايمان به دستورات اسلامي موظف است كه ...با هر قدرتي [استعمارگر] مبارزه كند.»(9)

«بركات اين نهضت زياد بود . بزرگترين بركات ، شكستنِ سد بزرگ رژيم شاهنشاهي و راندن دزدها و چپاولگران از مملكت و قطع اياديِ شرك و نفاق ، وقطع ايادي چپاول گران و نفت خواران [بود...]»(10)

 

9. صحيفه امام، 220
10. همان ،231/7


موضوعات مرتبط: امام خمینی ، انقلاب شکوهمند اسلامی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

شناخت‌ انقلاب‌

انقلاب‌ اسلامي‌ ايران، به‌ رغم‌ همانندي‌ دره‌ پاره‌اي‌ از مواضع‌ با ديگر پديده‌هاي‌ سياسي‌ جهان‌ معاصر، شناختي‌ درخور اهداف‌ و فلسفه‌ وجودي‌ خويش‌ را مي‌طلبد. به‌ سخني‌ ديگر، آگاهي‌ از نقش‌ انقلاب‌ در سرنگوني‌ رژيمي‌ خودكامه‌ و جايگزيني‌ نظامي‌ عادلانه، كه‌ مفهومي‌ به‌ جز يك‌ دگرگوني‌ اجتماعي‌ به‌ همراه‌ ندارد، ما را از شناخت‌ انقلاب‌ اسلامي‌ بي‌نياز نمي‌سازد. چنان‌ كه‌ در نگاه‌ تطبيقي‌ به‌ دست‌ مي‌آيد، انقلاب‌ ايران‌ به‌ لحاظ‌ بسترسازي‌ يك‌ حاكميت‌ ملي‌ و خودجوش‌ و متمايل‌ به‌ آزادي‌ و استقلال، همانند هر انقلاب‌ سياسي‌ ـ اجتماعي‌ است. همان‌ گونه‌ كه‌ يك‌ پژوهشگر با بهره‌ مندي‌ از ابزارهاي‌ ذهني‌ و عيني، انقلاب‌هاي‌ معاصر را بررسي‌ مي‌كند، به‌ تجزيه‌ و تحليل‌ انقلاب‌ اسلامي‌ مي‌پردازد. از اين‌ منظر عام‌ كه‌ به‌ انقلاب‌ ايران‌ مي‌نگريم، بي‌ گمان‌ دستاوردهايي‌ مشابه‌ انقلاب‌هاي‌ ديگري‌ دارد، همچنان‌ كه‌ بيش‌ و كم‌ همان‌ هزينه‌هايي‌ را داشته‌ كه‌ هر انقلاب‌ ناگزير از قبول‌ آن‌ است. اما به‌ دليل‌ ارتباطي‌ كه‌ انقلاب‌ اسلامي‌ با مكتب‌ الهي‌ و توحيدي‌ اسلام‌ دارد و خواه‌ ناخواه‌ آن‌ را پديده‌اي‌ در امتداد نهضت‌هاي‌ ستم‌ ستيزانه‌ پيامبران‌ ابراهيمي‌ جاي‌ مي‌دهد، مي‌بايد نگاهي‌ خاص‌ را به‌ كار گرفت. در جمع‌بندي‌ دو منظر يا دو تحليل‌ است‌ كه‌ مي‌توان‌ به‌ ژرفاي‌ انقلاب‌ اسلامي، و چند و چوني‌ شكل‌گيري‌ دستاوردهاي آن پي‌برد و آن‌ را نسبت‌ به‌ ديگر پديده‌هاي‌ سياسي‌ - اجتماعي‌ عصر حاضر، پديده‌اي‌ متمايز تلقي‌ نمود.

«توجه‌ داشته‌ باشيد كه‌ نهضت‌هاي‌ سابق، نهضت‌هايي‌ بود كه‌ يا سياسي‌ بود يا نيمه‌ اسلامي، نهضت‌ امروز تمام‌ اسلامي‌ است، نهضت‌ امروز براي‌ خدا است. همه‌ فرياد مي‌زنند اسلام، همه‌ فرياد مي‌زنند جمهوري‌ اسلامي».

اسلام‌ خواهي‌ ملت‌ ايران، بي‌ ترديد رنگ‌ خاصي‌ به‌ انقلاب‌ زده‌ و آن‌ را در هدف‌ها و ابزارها، برتر از حركت‌هاي‌ سياسي‌ و ملي‌ گرايانه‌ مي‌نمود. رهبر فقيد انقلاب، پيشينهِ‌ مبارزاتي‌ ملتي‌ را يادآور مي‌شود كه‌ در هيچ‌ كدام‌ از نهضت‌هاي‌ خود، تا به‌ اين‌ مرحله‌ از رشد فكري‌ دست‌ نيافته‌ بود كه‌ اسلام‌ را محور مبارزه‌ و انقلاب‌ تلقي‌ كند. البته‌ نبايد نقش‌ رهبري‌ را در هر نهضت‌ فراموش‌ كرد. در انقلاب‌ اسلامي، ملت‌ ايران‌ از يك‌ رهبري‌ اسلام‌ خواهانه‌ برخوردار گشت‌ كه‌ آزادي‌ و استقلال‌ او را در يك‌ جمهوري‌ متكي‌ به‌ ايمان‌ مذهبي‌ سراغ‌ مي‌گرفت. امام‌ خميني، افزون‌ بر بيان‌ تمايز انقلاب‌ ايران‌ از ديگر انقلاب‌ها در هدف‌ها و جهت‌گيري‌هاي‌ فرهنگي‌ و اقتصادي‌ و اجتماعي، تفاوت‌ نظرگير انقلاب‌ اسلامي‌ را در هزينه‌هاي‌ انساني‌ به‌ دست‌ مي‌دهد و آن‌ را انقلاب‌ سفيد مي‌خواند.

« و بحمدالله‌ (انقلاب) ايران‌ از همه‌ انقلاب(ها) بهتر بود. اين‌ انقلاب‌ سفيد بود نه‌ آن‌ انقلاب‌ (شاه...) در ساير ممالك، در شوروي، در فرانسه، ... انقلا‌ب خونيني بوده كه ميليون‌ها نفر آدم كشته شده است و خرابي‌ها وارد شده است ... مرحوم [سپهبد ولي‌ا...] قرني مي‌گفت كه مقاومت دولت [شاه] در مقابل مردم سه ساعت و نيم بود».(2)

امام خميني در نگاه عارفانه خويش، خداوند را بسترساز انقلا‌ب ايران خوانده و خود را بيش از يك شهروند ايراني نمي نگرد كه هم صدا با ملت ستم‌ديده، فرياد آزادي خواهي سر داده است. بدين سان،اراده الهي و تأثيرگذاري امدادهاي غيبي بر روند پيروزي انقلا‌ب اسلا‌مي را، مي بايد وجه تمايز اساسي آن از ديگر پديده هاي سياسي تاريخ دانست.

من نمي توانم تصور كنم كه بشر بتواند يك ملت سي و چند ميليوني را در مدت كوتاهي اين طور هم زبان بكند، هم قلب بكند .. اين جز ارادهِ الهي نمي‌شود باشد و من هم از اول اين معنا را چون احساس كرده بودم به اين نهضت، نهضتي كه ملت به خواست خدا وحدت پيدا كرده است [اميدوار شدم.](3)

رهبر فقيد انقلا‌ب، در جاي ديگر هنگام شنيدن شعر ستايش آميزي درباره خود، فروتنانه بر جايگاه ملت در چيرگي بر ستم شاهي تأكيد نمود و تحول روحي آنان را عامل اصلي پيروزي نهضت برشمرد.

«بايد عرض بكنم كه من كوچك‌تر از اينم كه اين طور مطالب گفته بشود. اين زاغه نشين ها بودند كه در خيابان ها فرياد كردند و خون دادند و جوان دادند ... آن چيزي كه براي من خيلي اميدواركننده است، اين روح تعاون و روح انسانيت و روح اسلا‌ميت است كه در ملت ايران شكوفا شد.» (4)

چرخش شعارهاي مردم ايران به سمتِ آ زادي ، استقلال ، جمهوري اسلامي ، شعور سياسي و فكريِ آنان را نشان داد. از آن پس، جمهوري خواهي و آزادي خواهي ، به مطالباتِ شهروندان معترض ايراني شكل بخشيد وآنان را پذيراي نظام سياسي نويني كرد كه اسلاميت و جمهوريت در آن پيوند خورده اند . التزام به لوازم جمهوريت ، رهبري فقيد انقلاب را برآن داشت تا به رغم تظاهراتِ جانب دارانه از جمهوري اسلامي و تلاش براي سرنگونيِ استبداد پهلوي ، امكان ِ انتخاب وجود داشته باشد .
« در آستانهِ رفراندوم لازم است تذكر دهم كه اين رفراندوم سرنوشت ملت ما را تعيين مي كند . اين رفراندوم يا شما را به آزادي و استقلال مي كشد و يا مثل سابق به اختناق و وابستگي .» (5)

در يك نظام سياسيِ جمهوري خواهانه ، نمي‌توان بدون رفراندومِ آزاد، از مردم وآرمان هاي آنان سخن گفت :از اين ديدگاه بود كه امام خميني ، در سخنراني بهشت زهرا (س)، مقبوليت ِ نظام پهلوي وهر نظامِ بيگانه با مردم سالاري را به چالش كشانيد . رهبري در دعوت براي رفراندومِ جمهوري اسلامي‌، ضرورت وامكانِ آزادي ملت ايران در تعيين سرنوشت و حاكميت سياسي خود را يادآور شد . بدين گونه شكي در تكريم و تحقق شعارها ي بنيادي انقلاب و ملت -آزادي و استقلال برجاي نماند .

«من توصيه مي‌كنم به همه ملت كه در اين رفراندوم ، كه سرنوشت ملت ما و كشور ما و مذهب ما را تعيين مي كند ، شركت كنيد .»(6)

آزادي در رفراندوم و را‡ي «آري» يا «نه» دادن ، در بامداد انقلاب اسلامي ، مورد نظر و تأكيد رهبري آن بود . در حقيقت ، 12فروردين 58، نمايشي از يكي از دستاوردهاي انقلاب ايران-آزادي بود كه استقلال كشور رادر برابر هجوم وتهديد بيگانگان تداوم بخشيد.

«آزاديد. لكن با آزادي سرنوشت خودتان را تعيين كنيد.»(7) «اگر [شما مخالفان انقلاب‌] همراهي [با‌ملت] نكنيد، معلوم مي شود صلاح ملت رانمي‌خواهيد،معلوم مي شود مي‌خواهيد تفرقه بيندازيد و اجانب را بر ما مسلط كنيد.» (8)

1. صحيفه امام24/7
2. همان،217
3. همان173/6
4.همان، 229/6همان،217
5. همان 433/6
6. همان
7. همان 435
8. همان
 

 


موضوعات مرتبط: امام خمینی ، انقلاب شکوهمند اسلامی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

بسمه‌ تعالی‌

در زیر این‌ وصیتنامة‌ 29 صفحه‌ای‌ و مقدمه‌، چند مطلب‌ را تذكر می‌دهم‌:

1) اكنون‌ كه‌ من‌ حاضرم‌، بعض‌ نسبتهای‌ بی‌واقعیت‌ به‌ من‌ داده‌ می‌شود و ممكن‌ است‌ پس‌ از من‌ در حجم‌ آن‌ افزوده‌ شود؛ لهذا عرض‌ می‌كنم‌ آنچه‌ به‌ من‌ نسبت‌ داده‌ شده‌ یا می‌شود مورد تصدیق‌ نیست‌، مگر آنكه‌ صدای‌ من‌ یا خط‌ و امضای‌ من‌ باشد، با تصدیق‌ كارشناسان‌؛ یا در سیمای‌ جمهوری‌ اسلامی‌ چیزی‌ گفته‌ باشم‌.

2) اشخاصی‌ در حال‌ حیات‌ من‌ ادعا نموده‌اند كه‌ اعلامیه‌های‌ اینجانب‌ را می‌نوشته‌اند. این‌ مطلب‌ را شدیداً تكذیب‌ می‌كنم‌. تاكنون‌ هیچ‌ اعلامیه‌ای‌ را غیر شخص‌ خودم‌ تهیه‌ كسی‌ نكرده‌ است‌.

3) از قرار مذكور، بعضیها ادعا كرده‌اند كه‌ رفتن‌ من‌ به‌ پاریس‌ به‌ وسیلة‌ آنان‌ بوده‌، این‌ دروغ‌ است‌. من‌ پس‌ از برگرداندنم‌ از كویت‌، با مشورت‌ احمد پاریس‌ را انتخاب‌ نمودم‌، زیرا در كشورهای‌ اسلامی‌ احتمال‌ راه‌ ندادن‌ بود؛ آنان‌ تحت‌ نفوذ شاه‌ بودند ولی‌ پاریس‌ این‌ احتمال‌ نبود.

4) من‌ در طول‌ مدت‌ نهضت‌ و انقلاب‌ به‌ واسطة‌ سالوسی‌ و اسلام‌ نمایی‌ بعضی‌ افراد ذكری‌ از آنان‌ كرده‌ و تمجیدی‌ نموده‌ام‌، كه‌ بعد فهمیدم‌ از دغلبازی‌ آنان‌ اغفال‌ شده‌ام‌. آن‌ تمجیدها در حالی‌ بود كه‌ خود را به‌ جمهوری‌ اسلامی‌ متعهد و وفادار می‌نمایاندند، و نباید از آن‌ مسائل‌ سو ء استفاده‌ شود. و میزان‌ در هر كس‌ حال‌ فعلی‌ او است‌.

روح‌ الله الموسوی‌ الخمینی

 


موضوعات مرتبط: امام خمینی ، وصیت نامه سیاسی-الهی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

بسمه‌ تعالی‌

این‌ وصیتنامه‌ را پس‌ از مرگ‌ من‌ احمد خمینی‌ برای‌ مردم‌ بخواند. و در صورت‌ عذر، رئیس‌ محترم‌ جمهور یا رئیس‌ محترم‌ شورای‌ اسلامی‌ یا رئیس‌ محترم‌ دیوان‌ عالی‌ كشور، این‌ زحمت‌ را بپذیرند. و در صورت‌ عذر، یكی‌ از فقهای‌ محترم‌ نگهبان‌ این‌ زحمت‌ را قبول‌ نماید.

روح‌ الله الموسوی‌ الخمینی‌


موضوعات مرتبط: امام خمینی ، وصیت نامه سیاسی-الهی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

و وصیت‌ من‌ به‌ نویسندگان‌ و گویندگان‌ و روشنفكران‌ و اشكالتراشان‌ و صاحب‌عقدگان‌ آن‌ است‌ كه‌ به‌ جای‌ آنكه‌ وقت‌ خود را در خلاف‌ مسیر جمهوری‌ اسلامی‌ صرف‌ كنید و هرچه‌ توان‌ دارید در بدبینی‌ و بدخواهی‌ و بدگویی‌ از مجلس‌ و دولت‌ و سایر خدمتگزاران‌ به‌ كار برید، و با این‌ عمل‌ كشور خود را به‌ سوی‌ ابرقدرتها سوق‌ دهید، با خدای‌ خود یك‌ شب‌ خلوت‌ كنید و اگر به‌ خداوند عقیده‌ ندارید با وجدان‌ خود خلوت‌ كنید و انگیزة‌ باطنی‌ خود را كه‌ بسیار می‌شود خود انسانها از آن‌ بیخبرند بررسی‌ كنید، ببینید آیا با كدام‌ معیار و با چه‌ انصاف‌ خون‌ این‌ جوانان‌ قلم‌ قلم‌ شده‌ را در جبهه‌ها و در شهرها نادیده‌ می‌گیرید و با ملتی‌ كه‌ می‌خواهد از زیر بار ستمگران‌ و غارتگران‌ خارجی‌ و داخلی‌ خارج‌ شود و استقلال‌ و آزادی‌ را با جان‌ خود و فرزندان‌ عزیز خود به‌ دست‌ آورده‌ و با فداكاری‌ می‌خواهد آن‌ را حفظ‌ كند، به‌ جنگ‌ اعصاب‌ برخاسته‌اید و به‌ اختلاف‌انگیزی‌ و توطئه‌های‌ خائنانه‌ دامن‌ می‌زنید و راه‌ را برای‌ مستكبران‌ و ستمگران‌ باز می‌كنید. آیا بهتر نیست‌ كه‌ با فكر و قلم‌ و بیان‌ خود دولت‌ و مجلس‌ و ملت‌ را راهنمایی‌ برای‌ حفظ‌ میهن‌ خود نمایید؟ آیا سزاوار نیست‌ كه‌ به‌ این‌ ملت‌ مظلوم‌ محروم‌ كمك‌ كنید و با یاری‌ خود حكومت‌ اسلامی‌ را استقرار دهید؟ آیا این‌ مجلس‌ و رئیس‌ جمهور و دولت‌ و قوة‌ قضایی‌ را از آنچه‌ در زمان‌ رژیم‌ سابق‌ بود بدتر می‌دانید؟ آیا از یاد برده‌اید ستمهایی‌ كه‌ آن‌ رژیم‌ لعنتی‌ بر این‌ ملت‌ مظلوم‌ بی‌پناه‌ روا می‌داشت‌؟ آیا نمی‌دانید كه‌ كشور اسلامی‌ در آن‌ زمان‌ یك‌ پایگاه‌ نظامی‌ برای‌ امریكا بود و با آن‌ عمل‌ یك‌ مستعمره‌ می‌كردند و از مجلس‌ تا دولت‌ و قوای‌ نظامی‌ در قبضة‌ آنان‌ بود و مستشاران‌ و صنعتگران‌ و متخصصان‌ آنان‌ با این‌ ملت‌ و ذخائر آن‌ چه‌ می‌كردند؟ آیا اشاعة‌ فحشا در سراسر كشور و مراكز فساد، از عشرتكده‌ها و قمارخانه‌ها و میخانه‌ها و مغازه‌های‌ مشروب‌فروشی‌ و سینماها و دیگر مراكز كه‌ هر یك‌ برای‌ تباه‌ كردن‌ نسل‌ جوان‌ عاملی‌ بزرگ‌ بود، از خاطرتان‌ محو شده‌؟ آیا رسانه‌های‌ گروهی‌ و مجلات‌ سراسر فسادانگیز و روزنامه‌های‌ آن‌ رژیم‌ را به‌ دست‌ فراموشی‌ سپرده‌اید؟ و اكنون‌ كه‌ از آن‌ بازارهای‌ فساد اثری‌ نیست‌، برای‌ آنكه‌ در چند دادگاه‌، یا چند جوان‌ كه‌ شاید اكثر از گروههای‌ منحرف‌ نفوذ كرده‌ و برای‌ بدنام‌ نمودن‌ اسلام‌ و جمهوری‌ اسلامی‌ كارهای‌ انحرافی‌ انجام‌ می‌دهند، و كشتن‌ عده‌ای‌ كه‌ مفسد فی‌الارض‌ هستند و قیام‌ بر ضد اسلام‌ و جمهوری‌ اسلامی‌ می‌كنند شما را به‌ فریاد درآورده‌، و با كسانی‌ كه‌ با صراحت‌ اسلام‌ را محكوم‌ می‌كنند و بر ضد آن‌ قیام‌ مسلحانه‌ یا قیام‌ با قلم‌ و زبان‌ كه‌ أسفناكتر از قیام‌ مسلحانه‌ است‌، نموده‌اند پیوند می‌كنید و دست‌ برادری‌ می‌دهید؛ و آنان‌ را كه‌ خداوند مهدورالدم‌ فرموده‌ نور چشم‌ می‌خوانید، و در كنار بازیگرانی‌ كه‌ فاجعة‌ چهارده‌ اسفند را برپا كردند و جوانان‌ بیگناه‌ را با ضرب‌ و شتم‌ كوبیدند نشسته‌ و تماشاگر معركه‌ می‌شوید، یك‌ عمل‌ اسلامی‌ و اخلاقی‌ است‌! و عمل‌ دولت‌ و قوة‌ قضاییه‌ كه‌ معاندین‌ و منحرفین‌ و ملحدین‌ را به‌ جزای‌ اعمال‌ خویش‌ می‌رسانند، شما را به‌ فریاد درآورده‌ و داد مظلومیت‌ می‌زنید؟ من‌ برای‌ شما برادران‌ كه‌ از سوابقتان‌ تا حدی‌ مطلع‌ و علاقه‌مند به‌ بعضی‌ از شما هستم‌ متأسف‌ هستم‌، نه‌ برای‌ آنان‌ كه‌ اشراری‌ بودند در لباس‌ خیرخواهی‌ و گرگهایی‌ در پوشش‌ چوپان‌ و بازیگرانی‌ بودند كه‌ همه‌ را به‌ باد بازی‌ و مسخره‌ گرفته‌ و در صدد تباه‌كردن‌ كشور و ملت‌ و خدمتگزاری‌ به‌ یكی‌ از دو قطب‌ چپاولگر بودند ـ آنان‌ كه‌ با دست‌ پلید خود جوانان‌ و مردان‌ ارزشمند و علمای‌ مربی‌ جامعه‌ را شهید نمودند و به‌ كودكان‌ مظلوم‌ مسلمانان‌ رحم‌ نكردند، خود را در جامعه‌ رسوا و در پیشگاه‌ خداوند قهار مخذول‌ نمودند و راه‌ بازگشت‌ ندارند كه‌ شیطانِنفس‌ اماره‌ بر آنان‌ حكومت‌ می‌كند.

لكن‌ شما برادران‌ مؤمن‌ با دولت‌ و مجلس‌ كه‌ كوشش‌ دارد خدمت‌ به‌ محرومین‌ و مظلومین‌ و برادران‌ سر و پا برهنه‌ و از همة‌ مواهب‌ زندگی‌ محروم‌ نماید چرا كمك‌ نمی‌كنید و شكایت‌ دارید؟ آیا مقدار خدمت‌ دولت‌ و بنیادهای‌ جمهوری‌ را با این‌ گرفتاریها و نابسامانیها كه‌ لازمة‌ هر انقلاب‌ است‌، و جنگ‌ تحمیلی‌ با آنهمه‌ خسارت‌ و میلیونها آوارة‌ خارجی‌ و داخلی‌ و كارشكنیهای‌ بیرون‌ از حد را در این‌ مدت‌ كوتاه‌ مقایسه‌ با كارهای‌ عمرانی‌ رژیم‌ سابق‌ نموده‌اید؟ آیا نمی‌دانید كه‌ كارهای‌ عمرانی‌ آن‌ زمان‌ اختصاص‌ داشت‌ تقریباً به‌ شهرها آن‌ هم‌ به‌ محلات‌ مرفه‌؛ و فقرا و مردمان‌ محروم‌ از آن‌ امور بهرة‌ ناچیز داشته‌ یا نداشتند؛ و دولت‌ فعلی‌ و بنیادهای‌ اسلامی‌ برای‌ این‌ طایفة‌ محروم‌ با جان‌ و دل‌ خدمت‌ می‌كنند؟ شما مؤمنان‌ هم‌ پشتیبان‌ دولت‌ باشید تا كارها زود انجام‌ گیرد و در محضر پروردگار كه‌ خواه‌ ناخواه‌ خواهید رفت‌ با نشان‌ خدمتگزاری‌ به‌ بندگان‌ او بروید. *

 

* ـ چنانكه‌ در نسخة‌ خطی‌ مشهود است‌ امام‌ خمینی‌ در این‌ قسمت‌ مرقوم‌ فرموده‌اند: «این‌ مقدار بریده‌ شده‌ راخودم‌ انجام‌ داده‌ام‌».

س‌ یكی‌ از اموری‌ كه‌ لازم‌ به‌ توصیه‌ و تذكر است‌، آن‌ است‌ كه‌ اسلام‌ نه‌ باسرمایه‌داری‌ ظالمانه‌ و بیحساب‌ و محروم‌ كنندة‌ توده‌های‌ تحت‌ ستم‌ و مظلوم‌ موافق‌ است‌، بلكه‌ آن‌ را به‌ طور جدی‌ در كتاب‌ و سنت‌ محكوم‌ می‌كند و مخالف‌ عدالت‌ اجتماعی‌ می‌داند ـ گرچه‌ بعض‌ كج‌فهمان‌ بی‌ اطلاع‌ از رژیم‌ حكومت‌ اسلامی‌ و ازمسائل‌ سیاسی‌ حاكم‌ در اسلام‌ در گفتار و نوشتار خود طوری‌ وانمود كرده‌اند (و باز هم‌ دست‌ برنداشته‌اند) كه‌ اسلام‌ طرفدار بی‌ مرز و حد سرمایه‌داری‌ و مالكیت‌ است‌ و با این‌ شیوة‌ كه‌ با فهم‌ كج‌ خویش‌ از اسلام‌ برداشت‌ نموده‌اند چهرة‌ نورانی‌ اسلام‌ را پوشانیده‌ و راه‌ را برای‌ مغرضان‌ و دشمنان‌ اسلام‌ باز نموده‌ كه‌ به‌ اسلام‌ بتازند، و آن‌ را رژیمی‌ چون‌ رژیم‌ سرمایه‌داری‌ غرب‌ مثل‌ رژیم‌ امریكا و انگلستان‌ و دیگر چپاولگران‌ غرب‌ به‌ حساب‌ آورند، و با اتكال‌ به‌ قول‌ و فعل‌ این‌ نادانان‌ یا غرضمندانه‌ و یا ابلهانه‌ بدون‌ مراجعه‌ به‌ اسلام‌شناسان‌ واقعی‌ با اسلام‌ به‌ معارضه‌ برخاسته‌اند ـ و نه‌ رژیمی‌ مانند رژیم‌ كمونیسم‌ و ماركسیسم‌ لنینیسم‌ است‌ كه‌ با مالكیت‌ فردی‌ مخالف‌ و قائل‌ به‌ اشتراك‌ می‌باشند با اختلاف‌ زیادی‌ كه‌ دوره‌های‌ قدیم‌ تاكنون‌ حتی‌ اشتراك‌ در زن‌ و همجنس‌ بازی‌ بوده‌ و یك‌ دیكتاتوری‌ و استبداد كوبنده‌ در بر داشته‌.

بلكه‌ اسلام‌ یك‌ رژیم‌ معتدل‌ با شناخت‌ مالكیت‌ و احترام‌ به‌ آن‌ به‌ نحو محدود در پیدا شدن‌ مالكیت‌ و مصرف‌، كه‌ اگر بحق‌ به‌ آن‌ عمل‌ شود چرخهای‌ اقتصاد سالم‌ به‌ راه‌ می‌افتد و عدالت‌ اجتماعی‌، كه‌ لازمة‌ یك‌ رژیم‌ سالم‌ است‌ تحقق‌ می‌یابد. در اینجا نیز یك‌ دسته‌ با كج‌ فهمیها و بی‌اطلاعی‌ از اسلام‌ و اقتصاد سالم‌ آن‌ در طرف‌ مقابل‌ دستة‌ اول‌ قرار گرفته‌ و گاهی‌ با تمسك‌ به‌ بعضی‌ آیات‌ یا جملات‌ نهج‌البلاغه‌، اسلام‌ را موافق‌ با مكتبهای‌ انحرافی‌ ماركس‌ و امثال‌ او معرفی‌ نموده‌اند و توجه‌ به‌ سایر آیات‌ و فقرات‌ نهج‌ البلاغه‌ ننموده‌ و سرخود، به‌ فهم‌ قاصر خود، بپاخاسته‌ و «مذهب‌ اشتراكی‌» را تعقیب‌ می‌كنند و از كفر و دیكتاتوری‌ و اختناق‌ كوبنده‌ كه‌ ارزشهای‌ انسانی‌ را نادیده‌ گرفته‌ و یك‌ حزب‌ اقلیت‌ با توده‌های‌ انسانی‌ مثل‌ حیوانات‌ عمل‌ می‌كنند، حمایت‌ می‌كنند.

وصیت‌ من‌ به‌ مجلس‌ و شورای‌ نگهبان‌ و دولت‌ و رئیس‌ جمهور و شورای‌ قضایی‌ آن‌ است‌ كه‌ در مقابل‌ احكام‌ خداوند متعال‌ خاضع‌ بوده‌؛ و تحت‌ تأثیر تبلیغات‌ بی‌محتوای‌ قطب‌ ظالم‌ چپاولگر سرمایه‌داری‌ و قطب‌ ملحد اشتراكی‌ و كمونیستی‌ واقع‌ نشوید، و به‌ مالكیت‌ و سرمایه‌های‌ مشروع‌ با حدود اسلامی‌ احترام‌ گذارید، و به‌ ملت‌ اطمینان‌ دهید تا سرمایه‌ها و فعالیتهای‌ سازنده‌ به‌ كار افتند و دولت‌ و كشور را به‌ خودكفایی‌ و صنایع‌ سبك‌ و سنگین‌ برسانند.

و به‌ ثروتمندان‌ و پولداران‌ مشروع‌ وصیت‌ می‌كنم‌ كه‌ ثروتهای‌ عادلانة‌ خود را به‌ كار اندازید و به‌ فعالیت‌ سازنده‌ در مزارع‌ و روستاها و كارخانه‌ها برخیزید كه‌ این‌ خود عبادتی‌ ارزشمند است‌.

و به‌ همه‌ در كوشش‌ برای‌ رفاه‌ طبقات‌ محروم‌ وصیت‌ می‌كنم‌ كه‌ خیر دنیا و آخرت‌ شماها رسیدگی‌ به‌ حال‌ محرومان‌ جامعه‌ است‌ كه‌ در طول‌ تاریخ‌ ستمشاهی‌ و خان‌خانی‌ در رنج‌ و زحمت‌ بوده‌اند. و چه‌ نیكو است‌ كه‌ طبقات‌ تمكندار به‌ طور داوطلب‌ برای‌ زاغه‌ و چپرنشینان‌ مسكن‌ و رفاه‌ تهیه‌ كنند. و مطمئن‌ باشند كه‌ خیر دنیا و آخرت‌ در آن‌ است‌. و از انصاف‌ به‌ دور است‌ كه‌ یكی‌ بی‌خانمان‌ و یكی‌ دارای‌ آپارتمانها باشد.

 

ع‌ وصیت‌ اینجانب‌ به‌ آن‌ طایفه‌ از روحانیون‌ و روحانی‌نماها كه‌ با انگیزه‌های‌ مختلف‌ با جمهوری‌ اسلامی‌ و نهادهای‌ آن‌ مخالفت‌ می‌كنند و وقت‌ خود را وقف‌ براندازی‌ آن‌ می‌نمایند و با مخالفان‌ توطئه‌گر و بازیگران‌ سیاسی‌ كمك‌، و گاهی‌ به‌ طوری‌ كه‌ نقل‌ می‌شود با پولهای‌ گزافی‌ كه‌ از سرمایه‌داران‌ بیخبر از خدا دریافت‌ برای‌ این‌ مقصد می‌كنند كمكهای‌ كلان‌ می‌نمایند، آن‌ است‌ كه‌ شماها طرْفی‌ از این‌ غلط‌كاریها تاكنون‌ نبسته‌ و بعد از این‌ هم‌ گمان‌ ندارم‌ ببندید. بهتر آن‌ است‌ كه‌ اگر برای‌ دنیا به‌ این‌ عمل‌ دست‌ زده‌اید ـ و خداوند نخواهد گذاشت‌ كه‌ شما به‌ مقصد شوم‌ خود برسید ـ تا درِ توبه‌ باز است‌ از پیشگاه‌ خداوند عذر بخواهید و با ملت‌ مستمند مظلوم‌ هم‌صدا شوید و از جمهوری‌ اسلامی‌ كه‌ با فداكاریهای‌ ملت‌ به‌ دست‌ آمده‌ حمایت‌ كنید، كه‌ خیر دنیا و آخرت‌ در آن‌ است‌. گرچه‌ گمان‌ ندارم‌ كه‌ موفق‌ به‌ توبه‌ شوید.

و اما به‌ آن‌ دسته‌ كه‌ از روی‌ بعض‌ اشتباهات‌ یا بعض‌ خطاها، چه‌ عمدی‌ و چه‌ غیرعمدی‌، كه‌ از اشخاص‌ مختلف‌ یا گروهها صادر شده‌ و مخالف‌ با احكام‌ اسلام‌ بوده‌ است‌ با اصل‌ جمهوری‌ اسلامی‌ و حكومت‌ آن‌ مخالفت‌ شدید می‌كنند و برای‌ خدا در براندازی‌ آن‌ فعالیت‌ می‌نمایند و با تصور خودشان‌ این‌ جمهوری‌ از رژیم‌ سلطنتی‌ بدتر یا مثل‌ آن‌ است‌، با نیت‌ صادق‌ در خلوات‌ تفكر كنند و از روی‌ انصاف‌ مقایسه‌ نمایند با حكومت‌ و رژیم‌ سابق‌. و باز توجه‌ نمایند كه‌ در انقلابهای‌ دنیا هرج‌ و مرجها و غلط‌رویها و فرصت‌طلبیها غیرقابل‌ اجتناب‌ است‌ و شما اگر توجه‌ نمایید و گرفتاریهای‌ این‌ جمهوری‌ را در نظر بگیرید ـ از قبیل‌ توطئه‌ها و تبلیغات‌ دروغین‌ و حملة‌ مسلحانة‌ خارج‌ مرز و داخل‌، و نفوذ غیر قابل‌ اجتناب‌ گروههایی‌ از مفسدان‌ و مخالفان‌ اسلام‌ در تمام‌ ارگانهای‌ دولتی‌ به‌ قصد ناراضی‌ كردن‌ ملت‌ از اسلام‌ و حكومت‌ اسلامی‌، و تازه‌ كار بودن‌ اكثر یا بسیاری‌ از متصدیان‌ امور و پخش‌ شایعات‌ دروغین‌ از كسانی‌ كه‌ از استفاده‌های‌ كلان‌ غیرمشروع‌ بازمانده‌ یا استفادة‌ آنان‌ كم‌ شده‌، و كمبود چشمگیر قضات‌ شرع‌ و گرفتاریهای‌ اقتصادی‌ كمرشكن‌ و اشكالات‌ عظیم‌ در تصفیه‌ و تهذیب‌ متصدیان‌ چند میلیونی‌، و كمبود مردمان‌ صالح‌ كاردان‌ و متخصص‌ و دهها گرفتاری‌ دیگر، كه‌ تا انسان‌ وارد گود نباشد از آنها بیخبر است‌ ـ و از طرفی‌ اشخاص‌ غرضمند سلطنت‌طلب‌ سرمایه‌دار هنگفت‌ كه‌ با رباخواری‌ و سودجویی‌ و با اخراج‌ ارز و گرانفروشی‌ به‌ حد سرسام‌آور و قاچاق‌ و احتكار، مستمندان‌ و محرومان‌ جامعه‌ را تا حد هلاكت‌ در فشار قرار داده‌ و جامعه‌ را به‌ فساد می‌كشند، نزد شما آقایان‌ به‌ شكایت‌ و فریبكاری‌ آمده‌ و گاهی‌ هم‌ برای‌ باور آوردن‌ و خود را مسلمان‌ خالص‌ نشان‌ دادن‌ به‌ عنوان‌ «سهم‌» مبلغی‌ می‌دهند و اشك‌ تمساح‌ می‌ریزند و شما را عصبانی‌ كرده‌ به‌ مخالفت‌ برمی‌انگیزانند، كه‌ بسیاری‌ از آنان‌ با استفاده‌های‌ نامشروع‌، خون‌ مردم‌ را می‌مكند و اقتصاد كشور را به‌ شكست‌ می‌كشند.

اینجانب‌ نصیحت‌ متواضعانة‌ برادرانه‌ می‌كنم‌ كه‌ آقایان‌ محترم‌ تحت‌ تأثیر اینگونه‌ شایعه‌سازیها قرار نگیرند و برای‌ خدا و حفظ‌ اسلام‌ این‌ جمهوری‌ را تقویت‌ نمایند. و باید بدانند كه‌ اگر این‌ جمهوری‌ اسلامی‌ شكست‌ بخورد، به‌ جای‌ آن‌ یك‌ رژیم‌ اسلامی‌ دلخواهِ بقیة‌الله ـ روحی‌ فداه‌ ـ یا مطیع‌ امر شما آقایان‌ تحقق‌ نخواهد پیدا كرد، بلكه‌ یك‌ رژیم‌ دلخواه‌ یكی‌ از دو قطب‌ قدرت‌ به‌ حكومت‌ می‌رسد و محرومان‌ جهان‌، كه‌ به‌ اسلام‌ و حكومت‌ اسلامی‌ رو ] ی‌ [ آورده‌ و دل‌ باخته‌اند، مأیوس‌ می‌شوند و اسلام‌ برای‌ همیشه‌ منزوی‌ خواهد شد؛ و شماها روزی‌ از كردار خود پشیمان‌ می‌شوید كه‌ كار گذشته‌ و دیگر پشیمانی‌ سودی‌ ندارد. و شما آقایان‌ اگر توقع‌ دارید كه‌ در یك‌ شب‌ همة‌ امور بر طبق‌ اسلام‌ و احكام‌ خداوند تعالی‌ متحول‌ شود یك‌ اشتباه‌ است‌، و در تمام‌ طول‌ تاریخ‌ بشر چنین‌ معجزه‌ای‌ روی‌ نداده‌ است‌ و نخواهد داد. و آن‌ روزی‌ كه‌ ان‌شا ء الله تعالی‌ مصلح‌ كل‌ ظهور نماید، گمان‌ نكنید كه‌ یك‌ معجزه‌ شود و یكروزه‌ عالم‌ اصلاح‌ شود؛ بلكه‌ با كوششها و فداكاریها ستمكاران‌ سركوب‌ و منزوی‌ می‌شوند. و اگر نظر شماها مثل‌ نظر بعض‌ عامیهای‌ منحرف‌، آن‌ است‌ كه‌ برای‌ ظهور آن‌ بزرگوار باید كوشش‌ در تحقق‌ كفر و ظلم‌ كرد تا عالم‌ را ظلم‌ فراگیرد و مقدمات‌ ظهور فراهم‌ شود، فانّا لله و انّا الیه‌ راجعون‌ .

 

و‌ وصیت‌ من‌ به‌ همة‌ مسلمانان‌ و مستضعفان‌ جهان‌ این‌ است‌ كه‌ شماها نباید بنشینید و منتظر آن‌ باشید كه‌ حكام‌ و دست‌ اندركاران‌ كشورتان‌ یا قدرتهای‌ خارجی‌ بیایند و برای‌ شما استقلال‌ و آزادی‌ را تحفه‌ بیاورند. ما و شماها لااقل‌ در این‌ صد سال‌ اخیر، كه‌ بتدریج‌ پای‌ قدرتهای‌ بزرگ‌ جهانخوار به‌ همة‌ كشورهای‌ اسلامی‌ و سایر كشورهای‌ كوچك‌ باز شده‌ است‌ مشاهده‌ كردیم‌ یا تاریخهای‌ صحیح‌ برای‌ ما بازگو كردند كه‌ هیچ‌ یك‌ از دوَل‌ حاكم‌ بر این‌ كشورها در فكر آزادی‌ و استقلال‌ و رفاه‌ ملتهای‌ خود نبوده‌ و نیستند؛ بلكه‌ اكثریت‌ قریب‌ به‌ اتفاق‌ آنان‌ یا خود به‌ ستمگری‌ و اختناق‌ ملت‌ خود پرداخته‌ و هر چه‌ كرده‌اند برای‌ منافع‌ شخصی‌ یا گروهی‌ نموده‌؛ یا برای‌ رفاه‌ قشر مرفه‌ و بالانشین‌ بوده‌ و طبقات‌ مظلوم‌ كوخ‌ و كپرنشین‌ از همة‌ مواهب‌ زندگی‌ حتی‌ مثل‌ آب‌ و نان‌ و قوت‌ لایموت‌ محروم‌ بوده‌، و آن‌ بدبختان‌ را برای‌ منافع‌ قشر مرفه‌ و عیاش‌ به‌ كار گرفته‌اند؛ و یا آنكه‌ دست‌ نشاندگان‌ قدرتهای‌ بزرگ‌ بوده‌اند كه‌ برای‌ وابسته‌ كردن‌ كشورها و ملتها هرچه‌ توان‌ داشته‌اند به‌ كار گرفته‌ و با حیله‌های‌ مختلف‌ كشورها را بازاری‌ برای‌ شرق‌ و غرب‌ درست‌ كرده‌ و منافع‌ آنان‌ را تأمین‌ نموده‌اند و ملتها را عقب‌ مانده‌ و مصرفی‌ بار آوردند و اكنون‌ نیز با این‌ نقشه‌ در حركتند.

و شما ای‌ مستضعفان‌ جهان‌ و ای‌ كشورهای‌ اسلامی‌ و مسلمانان‌ جهان‌ بپاخیزید و حق‌ را با چنگ‌ و دندان‌ بگیرید و از هیاهوی‌ تبلیغاتی‌ ابرقدرتها و عمّال‌ سرسپردة‌ آنان‌ نترسید؛ و حكام‌ جنایتكار كه‌ دسترنج‌ شما را به‌ دشمنان‌ شما و اسلام‌ عزیز تسلیم‌ می‌كنند از كشور خود برانید؛ و خود و طبقات‌ خدمتگزار متعهد، زمام‌ امور را به‌ دست‌ گیرید و همه‌ در زیر پرچم‌ پرافتخار اسلام‌ مجتمع‌، و با دشمنان‌ اسلام‌ و محرومان‌ جهان‌ به‌ دفاع‌ برخیزید؛ و به‌ سوی‌ یك‌ دولت‌ اسلامی‌ با جمهوریهای‌ آزاد و مستقل‌ به‌ پیش‌ روید كه‌ با تحقق‌ آن‌، همة‌ مستكبران‌ جهان‌ را به‌ جای‌ خود خواهید نشاند و همة‌ مستضعفان‌ را به‌ امامت‌ و وراثت‌ ارض‌ خواهید رساند. به‌ امید آن‌ روز كه‌ خداوند تعالی‌ وعده‌ فرموده‌ است‌.

ص‌ یك‌ مرتبة‌ دیگر در خاتمة‌ این‌ وصیتنامه‌، به‌ ملت‌ شریف‌ ایران‌ وصیت‌ می‌كنم‌ كه‌ در جهان‌ حجم‌ تحمل‌ زحمتها و رنجها و فداكاریها و جان‌نثاریها و محرومیتها مناسب‌ حجم‌ بزرگی‌ مقصود و ارزشمندی‌ و علوّ رتبة‌ آن‌ است‌، آنچه‌ كه‌ شما ملت‌ شریف‌ و مجاهد برای‌ آن‌ بپاخاستید و دنبال‌ می‌كنید و برای‌ آن‌ جان‌ و مال‌ نثار كرده‌ و می‌كنید، والاترین‌ و بالاترین‌ و ارزشمندترین‌ مقصدی‌ است‌ و مقصودی‌ است‌ كه‌ از صدر عالم‌ در ازل‌ و از پس‌ این‌ جهان‌ تا ابد عرضه‌ شده‌ است‌ و خواهد شد؛ و آن‌ مكتب‌ الوهیت‌ به‌ معنی‌ وسیع‌ آن‌ و ایدة‌ توحید با ابعاد رفیع‌ آن‌ است‌ كه‌ اساس‌ خلقت‌ و غایت‌ آن‌ در پهناور وجود و در درجات‌ و مراتب‌ غیب‌ و شهود است‌؛ و آن‌ در مكتب‌ محمدی‌ ـ صلی‌ الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ به‌ تمام‌ معنی‌ و درجات‌ و ابعاد متجلی‌ شده‌؛ و كوشش‌ تمام‌ انبیای‌ عظام‌
ـ علیهم‌ سلام‌الله ـ و اولیای‌ معظم‌ ـ سلام‌ الله علیهم‌ ـ برای‌ تحقق‌ آن‌ بوده‌ و راهیابی‌ به‌ كمال‌ مطلق‌ و جلال‌ و جمال‌ بی‌نهایت‌ جز با آن‌ میسر نگردد. آن‌ است‌ كه‌ خاكیان‌ را بر ملكوتیان‌ و برتر از آنان‌ شرافت‌ داده‌، و آنچه‌ برای‌ خاكیان‌ از سیر در آن‌ حاصل‌ می‌شود برای‌ هیچ‌ موجودی‌ در سراسر خلقت‌ در سرّ و عَلن‌ حاصل‌ نشود.

شما ای‌ ملت‌ مجاهد، در زیر پرچمی‌ می‌روید كه‌ در سراسر جهان‌ مادی‌ و معنوی‌ در اهتزاز است‌، بیابید آن‌ را یا نیابید، شما راهی‌ را می‌روید كه‌ تنها راه‌ تمام‌ انبیا ـ علیهم‌ سلام‌الله ـ و یكتا راه‌ سعادت‌ مطلق‌ است‌. در این‌ انگیزه‌ است‌ كه‌ همة‌ اولیا شهادت‌ را در راه‌ آن‌ به‌ آغوش‌ می‌كشند و مرگ‌ سرخ‌ را «احلی‌ من‌ العسل‌» می‌دانند؛ و جوانان‌ شما در جبهه‌ها جرعه‌ای‌ از آن‌ را نوشیده‌ و به‌ وجد آمده‌اند و در مادران‌ و خواهران‌ و پدران‌ و برادران‌ آنان‌ جلوه‌ نموده‌ و ما باید بحق‌ بگوییم‌ یا لیتنا كنّا معكم‌ فنفوز فوزاً عظیماً . گوارا باد بر آنان‌ آن‌ نسیم‌ دل‌آرا و آن‌ جلوة‌ شورانگیز.

و باید بدانیم‌ كه‌ طرفی‌ از این‌ جلوه‌ در كشتزارهای‌ سوزان‌ و در كارخانه‌های‌ توانفرسا و در كارگاهها و در مراكز صنعت‌ و اختراع‌ و ابداع‌، و در ملت‌ به‌ طور اكثریت‌ در بازارها و خیابانها و روستاها و همة‌ كسانی‌ كه‌ متصدی‌ این‌ امور برای‌ اسلام‌ و جمهوری‌ اسلامی‌ و پیشرفت‌ و خودكفایی‌ كشور به‌ خدمتی‌ اشتغال‌ دارند جلوه‌گر است‌.

و تا این‌ روح‌ تعاون‌ و تعهد در جامعه‌ برقرار است‌ كشور عزیز از آسیب‌ دهر ان‌شا ء الله تعالی‌ مصون‌ است‌. و بحمدالله تعالی‌ حوزه‌های‌ علمیه‌ و دانشگاهها و جوانانِ عزیز مراكز علم‌ و تربیت‌ از این‌ نفخة‌ الهی‌ غیبی‌ برخوردارند؛ و این‌ مراكز دربست‌ در اختیار آنان‌ است‌، و به‌ امید خدا دست‌ تبهكاران‌ و منحرفان‌ از آنها كوتاه‌.

و وصیت‌ من‌ به‌ همه‌ آن‌ است‌ كه‌ با یاد خدای‌ متعال‌ به‌ سوی‌ خودشناسی‌ و خودكفایی‌ و استقلال‌، با همة‌ ابعادش‌ به‌ پیش‌، و بی‌تردید دست‌ خدا با شما است‌، اگر شما در خدمت‌ او باشید و برای‌ ترقی‌ و تعالی‌ كشور اسلامی‌ به‌ روح‌ تعاون‌ ادامه‌ دهید.

و اینجانب‌ با آنچه‌ در ملت‌ عزیز از بیداری‌ و هوشیاری‌ و تعهد و فداكاری‌ و روح‌ مقاومت‌ و صلابت‌ در راه‌ حق‌ می‌بینم‌ و امید آن‌ دارم‌ كه‌ به‌ فضل‌ خداوند متعال‌ این‌ معانی‌ انسانی‌ به‌ اعقاب‌ ملت‌ منتقل‌ شود و نسلاً بعد نسل‌ بر آن‌ افزوده‌ گردد.

با دلی‌ آرام‌ و قلبی‌ مطمئن‌ و روحی‌ شاد و ضمیری‌ امیدوار به‌ فضل‌ خدا از خدمت‌ خواهران‌ و برادران‌ مرخص‌، و به‌ سوی‌ جایگاه‌ ابدی‌ سفر می‌كنم‌. و به‌ دعای‌ خیر شما احتیاج‌ مبرم‌ دارم‌. و از خدای‌ رحمان‌ و رحیم‌ می‌خواهم‌ كه‌ عذرم‌ را در كوتاهی‌ خدمت‌ و قصور و تقصیر بپذیرد.

و از ملت‌ امیدوارم‌ كه‌ عذرم‌ را در كوتاهیها و قصور و تقصیرها بپذیرند. و با قدرت‌ و تصمیم‌ اراده‌ به‌ پیش‌ روند و بدانند كه‌ با رفتن‌ یك‌ خدمتگزار در
سدّ آهنین‌ ملت‌ خللی‌ حاصل‌ نخواهد شد كه‌ خدمتگزاران‌ بالا و والاتر در خدمتند، والله نگهدار این‌ ملت‌ و مظلومان‌ جهان‌ است‌.

 

والسلام‌ علیكم‌ و علی‌ عبادالله الصالحین‌ و رحمة‌الله و بركاته‌

26 بهمن ‌ 1361 / 1 جمادی‌ الاولی‌ 1403

روح‌الله الموسوی‌ الخمینی

 


موضوعات مرتبط: امام خمینی ، وصیت نامه سیاسی-الهی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

و امروز كه‌ جنگ‌ لعنتی‌ و تحمیلی‌ صدام‌ تكریتی‌ به‌ امر و كمك‌ امریكا و سایر قدرتها پس‌ از نزدیك‌ به‌ دو سال‌ با شكست‌ سیاسی‌ و نظامی‌ ارتش‌ متجاوز بعث‌ و پشتیبانان‌ قدرتمند و وابستگان‌ به‌ آنان‌ روبه‌رو است‌، باز قوای‌ مسلح‌ نظامی‌ و انتظامی‌ و سپاهی‌ و مردمی‌ با پشتیبانی‌ بیدریغ‌ ملت‌ در جبهه‌ها و پشت‌ جبهه‌ها این‌ افتخار بزرگ‌ را آفریدند و ایران‌ را سرافراز نمودند؛ و نیز شرارتها و توطئه‌های‌ داخلی‌ را كه‌ به‌ دست‌ عروسكهای‌ وابسته‌ به‌ غرب‌ و شرق‌ برای‌ براندازی‌ جمهوری‌ اسلامی‌ بسیج‌ شده‌ بودند با دست‌ توانای‌ جوانان‌ كمیته‌ها و پاسداران‌ بسیج‌ و شهربانی‌ و با كمك‌ ملت‌ غیرتمند درهم‌ شكسته‌ شد. و همین‌ جوانان‌ فداكار عزیزند كه‌ شبها بیدارند تا خانواده‌ها با آرامش‌ استراحت‌ كنند. خدایشان‌ یار و مددكار باد.

پس‌ وصیت‌ برادرانة‌ من‌ در این‌ قدمهای‌ آخرین‌ عمر بر قوای‌ مسلح‌ به‌ طور عموم‌، آن‌ است‌ كه‌ ای‌ عزیزان‌ كه‌ به‌ اسلام‌ عشق‌ می‌ورزید و با عشق‌ لقا ء الله به‌ فداكاری‌ در جبهه‌ها و در سطح‌ كشور به‌ كار ارزشمند خود ادامه‌ می‌دهید، بیدار باشید و هوشیار كه‌ بازیگران‌ سیاسی‌ و سیاستمداران‌ حرفه‌ای‌ غرب‌ و شرقزده‌ و دستهای‌ مرموز جنایتكاران‌ پشت‌پرده‌ لبة‌ تیز سلاح‌ خیانت‌ و جنایتكارشان‌ از هر سو و بیشتر از هر گروه‌ متوجه‌ به‌ شما عزیزان‌ است‌؛ و می‌خواهند از شما عزیزان‌ كه‌ با جانفشانی‌ خود انقلاب‌ را پیروز نمودید و اسلام‌ را زنده‌ كردید بهره‌گیری‌ كرده‌ و جمهوری‌ اسلامی‌ را براندازند؛ و شما را با اسم‌ اسلام‌ و خدمت‌ به‌ میهن‌ و ملت‌ از اسلام‌ و ملت‌ جدا كرده‌ به‌ دامن‌ یكی‌ از دو قطب‌ جهانخوار بیندازند؛ و بر زحمات‌ و فداكاریهای‌ شما با حیله‌های‌ سیاسی‌ و ظاهرهای‌ به‌ صورت‌ اسلامی‌ و ملی‌ خط‌ بطلان‌ بكشند.

وصیت‌ اكید من‌ به‌ قوای‌ مسلح‌ آن‌ است‌ كه‌ همان‌ طور كه‌ از مقررات‌ نظام‌، عدم‌ دخول‌ نظامی‌ در احزاب‌ و گروهها و جبهه‌ها است‌ به‌ آن‌ عمل‌ نمایند؛ و قوای‌ مسلح‌ مطلقاً، چه‌ نظامی‌ و انتظامی‌ و پاسدار و بسیج‌ و غیر اینها، در هیچ‌ حزب‌ و گروهی‌ وارد نشده‌ و خود را از بازیهای‌ سیاسی‌ دور نگه‌ دارند. در این‌ صورت‌ می‌توانند قدرت‌ نظامی‌ خود را حفظ‌ و از اختلافات‌ درون‌ گروهی‌ مصون‌ باشند. و بر فرماندهان‌ لازم‌ است‌ كه‌ افراد تحت‌ فرمان‌ خود را از ورود در احزاب‌ منع‌ نمایند. و چون‌ انقلاب‌ از همة‌ ملت‌ و حفظ‌ آن‌ بر همگان‌ است‌، دولت‌ و ملت‌ و شورای‌ دفاع‌ و مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ وظیفة‌ شرعی‌ و میهنی‌ آنان‌ است‌ كه‌ اگر قوای‌ مسلح‌، چه‌ فرماندهان‌ و طبقات‌ بالا و چه‌ طبقات‌ بعد، برخلاف‌ مصالح‌ اسلام‌ و كشور بخواهند عملی‌ انجام‌ دهند یا در احزاب‌ وارد شوند كه‌ ـ بی‌اشكال‌ به‌ تباهی‌ كشیده‌ می‌شوند ـ و یا در بازیهای‌ سیاسی‌ وارد شوند، از قدم‌ اول‌ با آن‌ مخالفت‌ كنند. و بر رهبر و شورای‌ رهبری‌ است‌ كه‌ با قاطعیت‌ از این‌ امر جلوگیری‌ نماید تا كشور از آسیب‌ در امان‌ باشد.

و من‌ به‌ همة‌ نیروهای‌ مسلح‌ در این‌ پایان‌ زندگی‌ خاكی‌، وصیت‌ مشفقانه‌ می‌كنم‌ كه‌ از اسلام‌ كه‌ یگانه‌ مكتب‌ استقلال‌ و آزادیخواهی‌ است‌ و خداوند متعال‌ همه‌ را با نور هدایت‌ آن‌ به‌ مقام‌ والای‌ انسانی‌ دعوت‌ می‌كند، چنانچه‌ امروز وفادارید در وفاداری‌ استقامت‌ كنید كه‌ شما را و كشور و ملت‌ شما را از ننگ‌ وابستگیها و پیوستگیها به‌ قدرتهایی‌ كه‌ همة‌ شما را جز برای‌ بردگی‌ خویش‌ نمی‌خواهند و كشور و ملت‌ عزیزتان‌ را عقب‌ مانده‌ و بازار مصرف‌ و زیر بار ننگین‌ ستم‌پذیری‌ نگه‌ می‌دارند نجات‌ می‌دهد. و زندگی‌ انسانی‌ شرافتمندانه‌ را ولو با مشكلات‌ بر زندگانی‌ ننگین‌ بردگی‌ اجانب‌ ولو با رفاه‌ حیوانی‌ ترجیح‌ دهید؛ و بدانید مادام‌ كه‌ در احتیاجات‌ صنایع‌ پیشرفته‌، دست‌ خود را پیش‌ دیگران‌ دراز كنید و به‌ دریوزگی‌ عمر را بگذرانید قدرت‌ ابتكار و پیشرفت‌ در اختراعات‌ در شما شكوفا نخواهد شد. و به‌ خوبی‌ و عینیت‌ دیدید كه‌ در این‌ مدت‌ كوتاه‌ پس‌ از تحریم‌ اقتصادی‌ همانها كه‌ از ساختن‌ هرچیز خود را عاجز می‌دیدند و از راه‌ انداختن‌ كارخانه‌ها آنان‌ را مأیوس‌ می‌نمودند، افكار خود را به‌ كار بستند و بسیاری‌ از احتیاجات‌ ارتش‌ و كارخانه‌ها را خود رفع‌ نمودند. و این‌ جنگ‌ و تحریم‌ اقتصادی‌ و اخراج‌ كارشناسان‌ خارجی‌، تحفه‌ای‌ الهی‌ بود كه‌ ما از آن‌ غافل‌ بودیم‌. اكنون‌ اگر دولت‌ و ارتش‌ كالاهای‌ جهانخواران‌ را خود تحریم‌ كنند و به‌ كوشش‌ و سعی‌ در راه‌ ابتكار بیفزایند، امید است‌ كه‌ كشور خودكفا شود و از دریوزگی‌ از دشمن‌ نجات‌ یابد.

و هم‌ در اینجا باید بیفزایم‌ كه‌ احتیاج‌ ما پس‌ از اینهمه‌ عقب‌ماندگی‌ مصنوعی‌ به‌ صنعتهای‌ بزرگ‌ كشورهای‌ خارجی‌ حقیقتی‌ است‌ انكارناپذیر. و این‌ به‌ آن‌ معنی‌ نیست‌ كه‌ ما باید در علوم‌ پیشرفته‌ به‌ یكی‌ از دو قطب‌ وابسته‌ شویم‌. دولت‌ و ارتش‌ باید كوشش‌ كنند كه‌ دانشجویان‌ متعهد را در كشورهایی‌ كه‌ صنایع‌ بزرگ‌ پیشرفته‌ را دارند و استعمار و استثمارگر نیستند بفرستند؛ و از فرستادن‌ به‌ امریكا و شوروی‌ و كشورهای‌ دیگر كه‌ در مسیر این‌ دو قطب‌ هستند احتراز كنند، مگر ان‌شا ء الله روزی‌ برسد كه‌ این‌ دو قدرت‌ به‌ اشتباه‌ خود پی‌برند و در مسیر انسانیت‌ و انساندوستی‌ و احترام‌ به‌ حقوق‌ دیگران‌ واقع‌ شوند؛ یا ان‌شا ء الله مستضعفان‌ جهان‌ و ملتهای‌ بیدار و مسلمانان‌ متعهد، آنان‌ را به‌ جای‌ خود نشانند. به‌ امید چنین‌ روزی‌.

 

م‌ رادیو و تلویزیون‌ و مطبوعات‌ و سینماها و تئأترها از ابزارهای‌ مؤثر تباهی‌ و تخدیر ملتها، خصوصاً نسل‌ جوان‌ بوده‌ است‌. در این‌ صد سال‌ اخیر بویژه‌ نیمة‌ دوم‌ آن‌، چه‌ نقشه‌های‌ بزرگی‌ از این‌ ابزار، چه‌ در تبلیغ‌ ضد اسلام‌ و ضد روحانیت‌ خدمتگزار، و چه‌ در تبلیغ‌ استعمارگران‌ غرب‌ و شرق‌، كشیده‌ شد و از آنها برای‌ درست‌ كردن‌ بازار كالاها خصوصاً تجملی‌ و تزئینی‌ از هر قماش‌، از تقلید در ساختمانها و تزئینات‌ و تجملات‌ آنها و تقلید در اجناس‌ نوشیدنی‌ و پوشیدنی‌ و در فرم‌ آنها استفاده‌ كردند، به‌ طوری‌ كه‌ افتخار بزرگِ فرنگی‌ مآب‌ بودن‌ در تمام‌ شئون‌ زندگی‌ از رفتار و گفتار و پوشش‌ و فرم‌ آن‌ بویژه‌ در خانمهای‌ مرفه‌ یا نیمه‌ مرفه‌ بود، و در آداب‌ معاشرت‌ و كیفیت‌ حرف‌ زدن‌ و به‌ كار بردن‌ لغات‌ غربی‌ در گفتار و نوشتار به‌ صورتی‌ بود كه‌ فهم‌ آن‌ برای‌ بیشتر مردم‌ غیرممكن‌، و برای‌ همردیفان‌ نیز مشكل‌ می‌نمود! فیلمهای‌ تلویزیون‌ از فرآورده‌های‌ غرب‌ یا شرق‌ بود كه‌ طبقة‌ جوان‌ زن‌ و مرد را از مسیر عادی‌ زندگی‌ و كار و صنعت‌ و تولید و دانش‌ منحرف‌ و به‌ سوی‌ بیخبری‌ از خویش‌ و شخصیت‌ خود و یا بدبینی‌ و بدگمانی‌ به‌ همه‌ چیز خود و كشور خود، حتی‌ فرهنگ‌ و ادب‌ و مآثر پر ارزشی‌ كه‌ بسیاری‌ از آن‌ با دست‌ خیانتكار سودجویان‌، به‌ كتابخانه‌ها و موزه‌های‌ غرب‌ و شرق‌ منتقل‌ گردیده‌ است‌. مجله‌ها با مقاله‌ها و عكسهای‌ افتضاح‌ بار و أسف‌انگیز، و روزنامه‌ها با مسابقات‌ در مقالات‌ ضدفرهنگی‌ خویش‌ و ضداسلامی‌ با افتخار، مردم‌ بویژه‌ طبقة‌ جوان‌ مؤثر را به‌ سوی‌ غرب‌ یا شرق‌ هدایت‌ می‌كردند. اضافه‌ كنید بر آن‌ تبلیغ‌ دامنه‌دار در ترویج‌ مراكز فساد و عشرتكده‌ها و مراكز قمار و لاتار و مغازه‌های‌ فروش‌ كالاهای‌ تجملاتی‌ و اسباب‌ آرایش‌ و بازیها و مشروبات‌ الكلی‌ بویژه‌ آنچه‌ از غرب‌ وارد می‌شد. و در مقابل‌ صدور نفت‌ و گاز و مخازن‌ دیگر، عروسكها و اسباب‌ بازیها و كالاهای‌ تجملی‌ وارد می‌شد؛ و صدها چیزهایی‌ كه‌ امثال‌ من‌ از آنها بی‌اطلاع‌ هستیم‌. و اگر خدای‌ نخواسته‌ عمر رژیم‌ سرسپرده‌ و خانمان‌ برانداز پهلوی‌ ادامه‌ پیدا می‌كرد، چیزی‌ نمی‌گذشت‌ كه‌ جوانان‌ برومند ما ـ این‌ فرزندان‌ اسلام‌ و میهن‌ كه‌ چشم‌ امید ملت‌ به‌ آنها است‌ ـ با انواع‌ دسیسه‌ها و نقشه‌های‌ شیطانی‌ به‌ دست‌ رژیم‌ فاسد و رسانه‌های‌ گروهی‌ و روشنفكران‌ غرب‌ و شرقگرا از دست‌ ملت‌ و دامن‌ اسلام‌ رخت‌ برمی‌بستند: یا جوانی‌ خود را در مراكز فساد تباه‌ می‌كردند؛ و یا به‌ خدمت‌ قدرتهای‌ جهانخوار درآمده‌ و كشور را به‌ تباهی‌ می‌كشاندند. خداوند متعال‌ به‌ ما و آنان‌ منت‌ گذاشت‌ و همه‌ را از شر مفسدین‌ و غارتگران‌ نجات‌ داد.

اكنون‌ وصیت‌ من‌ به‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ در حال‌ و آینده‌ و رئیس‌جمهور و رؤسای‌ جمهور مابعد و به‌ شورای‌ نگهبان‌ و شورای‌ قضایی‌ و دولت‌ در هر زمان‌، آن‌ است‌ كه‌ نگذارند این‌ دستگاههای‌ خبری‌ و مطبوعات‌ و مجله‌ها از اسلام‌ و مصالح‌ كشور منحرف‌ شوند. و باید همه‌ بدانیم‌ كه‌ آزادی‌ به‌ شكل‌ غربی‌ آن‌، كه‌ موجب‌ تباهی‌ جوانان‌ و دختران‌ و پسران‌ می‌شود، از نظر اسلام‌ و عقل‌ محكوم‌ است‌. و تبلیغات‌ و مقالات‌ و سخنرانیها و كتب‌ و مجلات‌ برخلاف‌ اسلام‌ و عفت‌ عمومی‌ و مصالح‌ كشور حرام‌ است‌. و بر همة‌ ما و همة‌ مسلمانان‌ جلوگیری‌ از آنها واجب‌ است‌. و از آزادیهای‌ مخرب‌ باید جلوگیری‌ شود. و از آنچه‌ در نظر شرع‌ حرام‌ و آنچه‌ برخلاف‌ مسیر ملت‌ و كشور اسلامی‌ و مخالف‌ با حیثیت‌ جمهوری‌ اسلامی‌ است‌ به‌ طور قاطع‌ اگر جلوگیری‌ نشود، همه‌ مسئول‌ می‌باشند. و مردم‌ و جوانان‌ حزب‌اللهی‌ اگر برخورد به‌ یكی‌ از امور مذكور نمودند به‌ دستگاههای‌ مربوطه‌ رجوع‌ كنند و اگر آنان‌ كوتاهی‌ نمودند، خودشان‌ مكلف‌ به‌ جلوگیری‌ هستند. خداوند تعالی‌ مددكار همه‌ باشد.

 

ن‌ نصیحت‌ و وصیت‌ من‌ به‌ گروهها و گروهكها و اشخاصی‌ كه‌ در ضدیت‌ با ملت‌ و جمهوری‌ اسلامی‌ و اسلام‌ فعالیت‌ می‌كنند، اول‌ به‌ سران‌ آنان‌ در خارج‌ و داخل‌، آن‌ است‌ كه‌ تجربة‌ طولانی‌ به‌ هر راهی‌ كه‌ اقدام‌ كردید و به‌ هر توطئه‌ای‌ كه‌ دست‌ زدید و به‌ هر كشور و مقامی‌ كه‌ توسل‌ پیدا كردید به‌ شماها كه‌ خود را عالم‌ و عاقل‌ می‌دانید باید آموخته‌ باشند كه‌ مسیر یك‌ ملت‌ فداكار را نمی‌شود با دست‌ زدن‌ به‌ ترور و انفجار و بمب‌ و دروغ‌پردازیهای‌ بی‌ سر و پا و غیرحساب‌ شده‌ منحرف‌ كرد، و هرگز هیچ‌ حكومت‌ و دولتی‌ را نمی‌توان‌ با این‌ شیوه‌های‌ غیرانسانی‌ و غیرمنطقی‌ ساقط‌ نمود، بویژه‌ ملتی‌ مثل‌ ایران‌ را كه‌ از بچه‌های‌ خردسالش‌ تا پیرزنها و پیرمردهای‌ بزرگسالش‌، در راه‌ هدف‌ و جمهوری‌ اسلامی‌ و قرآن‌ و مذهب‌ جانفشانی‌ و فداكاری‌ می‌كنند. شماها كه‌ می‌دانید (و اگر ندانید بسیار ساده‌لوحانه‌ فكر می‌كنید) كه‌ ملت‌ با شما نیست‌ و ارتش‌ با شماها دشمن‌ است‌. و اگر فرض‌ بكنید با شما بودند و دوست‌ شما بودند، حركات‌ ناشیانة‌ شما و جنایاتی‌ كه‌ با تحریك‌ شما رخ‌ داد آنان‌ را از شما جدا كرد و جز دشمن‌ تراشی‌ كار دیگری‌ نتوانستید بكنید.

من‌ وصیت‌ خیرخواهانه‌ در این‌ آخر عمر به‌ شما می‌كنم‌ كه‌ اولاً با این‌ ملت‌ طاغوتزدة‌ رنج‌ كشیده‌ كه‌ پس‌ از 2500 سال‌ ستمشاهی‌ با فدا دادن‌ بهترین‌ فرزندان‌ و جوانانش‌ خود را از زیر بار ستم‌ جنایتكارانی‌ همچون‌ رژیم‌ پهلوی‌ و جهانخواران‌ شرق‌ و غرب‌ نجات‌ داده‌ به‌ جنگ‌ و ستیز برخاسته‌اید. چطور وجدان‌ یك‌ انسان‌ هر چه‌ پلید باشد، راضی‌ می‌شود برای‌ احتمال‌ رسیدن‌ به‌ یك‌ مقام‌ با میهن‌ خود و ملت‌ خود اینگونه‌ رفتار كند و به‌ كوچك‌ و بزرگ‌ آنها رحم‌ نكند؟ من‌ به‌ شما نصیحت‌ می‌كنم‌ دست‌ از این‌ كارهای‌ بیفایده‌ و غیرعاقلانه‌ بردارید و گول‌ جهانخواران‌ را نخورید. و در هر جا هستید اگر به‌ جنایتی‌ دست‌ نزدید به‌ میهن‌ خود و دامن‌ اسلام‌ برگردید و توبه‌كنید كه‌ خداوند ارحم‌ الراحمین‌ است‌؛ و جمهوری‌ اسلامی‌ و ملت‌ از شما ان‌شا ء الله می‌گذرند. و اگر دست‌ به‌ جنایتی‌ زدید كه‌ حكم‌ خداوند تكلیف‌ شما را معین‌ كرده‌، باز از نیمه‌ راه‌ برگشته‌ و توبه‌ كنید. و اگر شهامت‌ دارید تن‌ به‌ مجازات‌ داده‌ و با این‌ عمل‌ خود را از عذاب‌ الیم‌ خداوند نجات‌ دهید؛ و ال در هر جا هستید عمر خود را بیش‌ از این‌ هدر ندهید و به‌ كار دیگر مشغول‌ شوید كه‌ صلاح‌ در آن‌ است‌.

و بعد، به‌ هواداران‌ داخلی‌ و خارجی‌ آنان‌ وصیت‌ می‌كنم‌ كه‌ با چه‌ انگیزه‌ جوانی‌ خود را برای‌ آنان‌ كه‌ اكنون‌ ثابت‌ است‌ كه‌ برای‌ قدرتمندان‌ جهانخوار خدمت‌ می‌كنند و از نقشه‌های‌ آنها پیروی‌ می‌كنند و ندانسته‌ به‌ دام‌ آنها افتاده‌اند به‌ هدر می‌دهید؟ و با ملت‌ خود در راه‌ چه‌ كسی‌ جفا می‌كنید؟ شما بازی‌ خوردگان‌ دست‌ آنها هستید. و اگر در ایران‌ هستید به‌ عیان‌ مشاهده‌ می‌كنید كه‌ توده‌های‌ میلیونی‌ به‌ جمهوری‌ اسلامی‌ وفادار و برای‌ آن‌ فداكارند؛ و به‌ عیان‌ می‌بینید كه‌ حكومت‌ و رژیم‌ فعلی‌ با جان‌ و دل‌ در خدمت‌ خلق‌ و مستمندان‌ هستند؛ و آنان‌ كه‌ به‌ دروغ‌ ادعای‌ «خلقی‌» بودن‌ و «مجاهد» و «فدایی‌» برای‌ خلق‌ می‌كنند، با خلق‌ خدا به‌ دشمنی‌ برخاسته‌ و شما پسران‌ و دختران‌ ساده‌دل‌ را برای‌ مقاصد خود و مقاصد یكی‌ از دو قطب‌ قدرت‌ جهانخوار به‌ بازی‌ گرفته‌ و خود یا در خارج‌ در آغوش‌ یكی‌ از دو قطب‌ جنایتكار به‌ خوشگذرانی‌ مشغول‌ و یا در داخل‌ به‌ خانه‌های‌ مجلل‌ تیمی‌ با زندگی‌ اشرافی‌، نظیر منازل‌ جنایتكارانی‌ بدبخت‌ به‌ جنایت‌ خود ادامه‌ می‌دهند و شما جوانان‌ را به‌ كام‌ مرگ‌ می‌فرستند.

نصیحت‌ مشفقانة‌ من‌ به‌ شما نوجوانان‌ و جوانان‌ داخل‌ و خارج‌ آن‌ است‌ كه‌ از راه‌ اشتباه‌ برگردید؛ و با محرومین‌ جامعه‌ كه‌ با جان‌ و دل‌ به‌ جمهوری‌ اسلامی‌ خدمت‌ می‌كنند متحد شوید؛ و برای‌ ایران‌ مستقل‌ و آزاد فعالیت‌ نمایید تا كشور و ملت‌ از شرّ مخالفین‌ نجات‌ پیدا كند، و همه‌ با هم‌ به‌ زندگی‌ شرافتمندانه‌ ادامه‌ دهید. تا چه‌ وقت‌ و برای‌ چه‌ گوش‌ به‌ فرمان‌ اشخاصی‌ هستید كه‌ جز به‌ نفع‌ شخصی‌ خود فكر نمی‌كنند و در آغوش‌ و پناه‌ ابرقدرتها با ملت‌ خود در ستیز هستند و شما را فدای‌ مقاصد شوم‌ و قدرت‌طلبی‌ خویش‌ می‌نمایند؟ شما در این‌ سالهای‌ پیروزی‌ انقلاب‌ دیدید كه‌ ادعاهای‌ آنان‌ با رفتار و عملشان‌ مخالف‌ است‌ و ادعاها فقط‌ برای‌ فریب‌ جوانان‌ صاف‌ دل‌ است‌. و می‌دانید كه‌ شما قدرتی‌ در مقابل‌ سیل‌ خروشان‌ ملت‌ ندارید و كارهایتان‌ جز به‌ ضرر خودتان‌ و تباهی‌ عمرتان‌ نتیجه‌ای‌ ندارد. من‌ تكلیف‌ خود را كه‌ هدایت‌ است‌ ادا كردم‌. و امید است‌ به‌ این‌ نصیحت‌ كه‌ پس‌ از مرگ‌ من‌ به‌ شما می‌رسد و شائبة‌ قدرت‌طلبی‌ در آن‌ نیست‌ گوش‌ فرا دهید و خود را از عذاب‌ الیم‌ الهی‌ نجات‌ دهید. خداوند منان‌ شما را هدایت‌ فرماید و صراط‌ مستقیم‌ را به‌ شما بنماید.

وصیت‌ من‌ به‌ چپگرایان‌، مثل‌ كمونیستها و چریكهای‌ فدایی‌ خلق‌ و دیگر گروهها [ی] متمایل‌ به‌ چپ‌، آن‌ است‌ كه‌ شماها بدون‌ بررسی‌ صحیح‌ از مكتبها و مكتب‌ اسلام‌ نزد كسانی‌ كه‌ از مكتبها و خصوص‌ اسلام‌ اطلاع‌ صحیح‌ دارند، با چه‌ انگیزه‌ خودتان‌ را راضی‌ كردید به‌ مكتبی‌ كه‌ امروز در دنیا شكست‌ خورده‌ رو آورید و چه‌ شده‌ كه‌ دل‌ خود را به‌ چند «ایسم‌» كه‌ محتوای‌ آنها پیش‌ اهل‌ تحقیق‌ پوچ‌ است‌ خوش‌ كرده‌اید؟ و شما را چه‌ انگیزه‌ای‌ وادار كرده‌ كه‌ می‌خواهید كشور خود را به‌ دامن‌ شوروی‌ یا چین‌ بكشید؛ و با ملت‌ خود به‌ اسم‌ «توده‌ دوستی‌» به‌ جنگ‌ برخاسته‌ یا به‌ توطئه‌هایی‌ برای‌ نفع‌ اجنبی‌ به‌ ضد كشور خود و توده‌های‌ ستمدیده‌ دست‌ زدید؟ شما می‌بینید كه‌ از اول‌ پیدایش‌ كمونیسم‌ مدعیان‌ آن‌ دیكتاتورترین‌ و قدرت‌طلب‌ و انحصارطلبترین‌ حكومتهای‌ جهان‌ بوده‌ و هستند. چه‌ ملتهایی‌ زیر دست‌ و پای‌ شوروی‌ مدعی‌ طرفدار توده‌ها خُرد شدند و از هستی‌ ساقط‌ گردیدند. ملت‌ روسیه‌، مسلمانان‌ و غیرمسلمانان‌، تاكنون‌ در زیر فشار دیكتاتوری‌ حزب‌ كمونیست‌ دست‌ و پا می‌زنند و از هرگونه‌ آزادی‌ محروم‌ و در اختناق‌ بالاتر از اختناقهای‌ دیكتاتورهای‌ جهان‌ به‌ سر می‌برند. استالین‌، كه‌ یكی‌ از چهره‌های‌ به‌ اصطلاح‌ «درخشان‌» حزب‌ بود، ورود و خروجش‌ را و تشریفات‌ آن‌ و اشرافیت‌ او را دیدیم‌. اكنون‌ كه‌ شما فریب‌ خوردگان‌ در عشق‌ آن‌ رژیم‌ جان‌ می‌دهید، مردم‌ مظلوم‌ شوروی‌ و دیگر اقمار او چون‌ افغانستان‌ از ستمگریهای‌ آنان‌ جان‌ می‌سپارند، و آنگاه‌ شما كه‌ مدعی‌ طرفداری‌ از خلق‌ هستید، بر این‌ خلق‌ محروم‌ در هر جا كه‌ دستتان‌ رسیده‌ چه‌ جنایاتی‌ انجام‌ دادید و با اهالی‌ شریف‌ آمل‌ كه‌ آنان‌ را به‌ غلط‌ طرفدار پر و پا قرص‌ خود معرفی‌ می‌كردید و عدة‌ بسیاری‌ را به‌ فریب‌ به‌ جنگ‌ مردم‌ و دولت‌ فرستادید و به‌ كشتن‌ دادید، چه‌ جنایتها كه‌ نكردید. و شما «طرفدار خلق‌ محروم‌» می‌خواهید خلق‌ مظلوم‌ و محروم‌ ایران‌ را به‌ دست‌ دیكتاتوری‌ شوروی‌ دهید و چنین‌ خیانتی‌ را با سرپوش‌ «فدایی‌ خلق‌» و طرفدار محرومین‌ در حال‌ اجرا هستید، منتها «حزب‌ توده‌» و رفقای‌ آن‌ با توطئه‌ و زیر ماسك‌ طرفداری‌ از جمهوری‌ اسلامی‌، و دیگر گروهها با اسلحه‌ و ترور و انفجار.

من‌ به‌ شما احزاب‌ و گروهها، چه‌ آنان‌ كه‌ به‌ چپگرایی‌ معروف‌ ـ گرچه‌ بعضی‌ شواهد و قرائن‌ دلالت‌ دارد كه‌ اینان‌ كمونیست‌ امریكایی‌ هستند ـ و چه‌ آنان‌ كه‌ از غرب‌ ارتزاق‌ می‌كنند و الهام‌ می‌گیرند و چه‌ آنها كه‌ با اسم‌ «خودمختاری‌» و طرفداری‌ از كرد و بلوچ‌ دست‌ به‌ اسلحه‌ برده‌ و مردم‌ محروم‌ كردستان‌ و دیگر جاها را از هستی‌ ساقط‌ نموده‌ و مانع‌ از خدمتهای‌ فرهنگی‌ و بهداشتی‌ و اقتصادی‌ و بازسازی‌ دولت‌ جمهوری‌ در آن‌ استانها می‌شوند، مثل‌ حزب‌ «دموكرات‌» و «كومله‌» وصیت‌ می‌كنم‌ كه‌ به‌ ملت‌ بپیوندند. و تاكنون‌ تجربه‌ كرده‌اند كه‌ كاری‌ جز بدبخت‌ كردن‌ اهالی‌ آن‌ مناطق‌ نكرده‌اند و نمی‌توانند بكنند، پس‌ مصلحت‌ خود و ملت‌ خود و مناطق‌ خود آن‌ است‌ كه‌ با دولت‌ تشریك‌ مساعی‌ نموده‌ و از یاغی‌گری‌ و خدمت‌ به‌ بیگانگان‌ و خیانت‌ به‌ میهن‌ خود دست‌ بردارند و به‌ ساختن‌ كشور بپردازند و مطمئن‌ باشند كه‌ اسلام‌ برای‌ آنان‌ هم‌ از قطب‌ جنایتكار غرب‌ و هم‌ از قطب‌ دیكتاتور شرق‌ بهتر است‌ و آرزوهای‌ انسانی‌ خلق‌ را بهتر انجام‌ می‌دهد.

و وصیت‌ من‌ به‌ گروههای‌ مسلمان‌ كه‌ از روی‌ اشتباه‌ به‌ غرب‌ و احیاناً به‌ شرق‌ تمایل‌ نشان‌ می‌دهند و از منافقان‌ كه‌ اكنون‌ خیانتشان‌ معلوم‌ شد گاهی‌ طرفداری‌ می‌كردند و به‌ مخالفانِ بدخواهان‌ اسلام‌ از روی‌ خطا و اشتباه‌ گاهی‌ لعن‌ می‌كردند و طعن‌ می‌زدند، آن‌ است‌ كه‌ بر سر اشتباه‌ خود پافشاری‌ نكنند و با شهامت‌ اسلامی‌ به‌ خطای‌ خود اعتراف‌، و با دولت‌ و مجلس‌ و ملت‌ مظلوم‌ برای‌ رضای‌ خداوند هم‌صدا و هم‌مسیر شده‌ و این‌ مستضعفان‌ تاریخ‌ را از شرّ مستكبران‌ نجات‌ دهید؛ و كلام‌ مرحوم‌ مدرس‌ آن‌ روحانی‌ متعهد پاك‌ سیرت‌ و پاك‌ اندیشه‌ را به‌ خاطر بسپرید كه‌ در مجلس‌ افسردة‌ آن‌ روز گفت‌: اكنون‌ كه‌ باید از بین‌ برویم‌ چرا با دست‌ خود برویم‌.

من‌ هم‌ امروز به‌ یاد آن‌ شهید راه‌ خدا به‌ شما برادران‌ مؤمن‌ عرض‌ می‌كنم‌ اگر ما با دست‌ جنایتكار امریكا و شوروی‌ از صفحة‌ روزگار محو شویم‌ و با خون‌ سرخ‌ شرافتمندانه‌ با خدای‌ خویش‌ ملاقات‌ كنیم‌، بهتر از آن‌ است‌ كه‌ در زیر پرچم‌ ارتش‌ سرخ‌ شرق‌ و سیاه‌ غرب‌ زندگی‌ اشرافی‌ مرفه‌ داشته‌ باشیم‌. و این‌ سیره‌ و طریقة‌ انبیای‌ عظام‌ و ائمة‌ مسلمین‌ و بزرگان‌ دین‌ مبین‌ بوده‌ است‌ و ما باید از آن‌ تبعیت‌ كنیم‌؛ و باید به‌ خود بباورانیم‌ كه‌ اگر یك‌ ملت‌ بخواهند بدون‌ وابستگیها زندگی‌ كنند می‌توانند؛ و قدرتمندان‌ جهان‌ بر یك‌ ملت‌ نمی‌توانند خلاف‌ ایدة‌ آنان‌ را تحمیل‌ كنند.

از افغانستان‌ عبرت‌ باید گرفت‌ با آنكه‌ دولت‌ غاصب‌ و احزاب‌ چپی‌ با شوروی‌ بوده‌ و هستند، تاكنون‌ نتوانسته‌اند توده‌های‌ مردم‌ را سركوب‌ نمایند. علاوه‌ بر این‌ اكنون‌ ملتهای‌ محروم‌ جهان‌ بیدار شده‌اند و طولی‌ نخواهد كشید كه‌ این‌ بیداریها به‌ قیام‌ و نهضت‌ و انقلاب‌ انجامیده‌ و خود را از تحت‌ سلطة‌ ستمگران‌ مستكبر نجات‌ خواهند داد. و شما مسلمانانِ پایبند به‌ ارزشهای‌ اسلامی‌ می‌بینید كه‌ جدایی‌ و انقطاع‌ از شرق‌ و غرب‌ بركات‌ خود را دارد نشان‌ می‌دهد؛ و مغزهای‌ متفكر بومی‌ به‌ كار افتاده‌ و به‌ سوی‌ خودكفایی‌ پیشروی‌ می‌كند و آنچه‌ كارشناسان‌ خائن‌ غربی‌ و شرقی‌ برای‌ ملت‌ ما محال‌ جلوه‌ می‌دادند، امروز به‌ طور چشم‌گیری‌ با دست‌ و فكر ملت‌ انجام‌ گرفته‌ و ان‌شا ء الله تعالی‌ در دراز مدت‌ انجام‌ خواهد گرفت‌. و صد افسوس‌ كه‌ این‌ انقلاب‌ دیر تحقق‌ پیدا كرد و لااقل‌ در اول‌ سلطنت‌ جابرانة‌ كثیف‌ محمدرضا تحقق‌ نیافت‌؛ و اگر شده‌ بود، ایران‌ غارتزده‌ غیر از این‌ ایران‌ بود.


موضوعات مرتبط: امام خمینی ، وصیت نامه سیاسی-الهی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

و وصیت‌ من‌ به‌ ملت‌ شریف‌ آن‌ است‌ كه‌ در تمام‌ انتخابات‌، چه‌ انتخاب‌ رئیس‌ جمهور و چه‌ نمایندگان‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ و چه‌ انتخاب‌ خبرگان‌ برای‌ تعیین‌ شورای‌ رهبری‌ یا رهبر، در صحنه‌ باشند و اشخاصی‌ كه‌ انتخاب‌ می‌كنند روی‌ ضوابطی‌ باشد كه‌ اعتبار می‌شود مثلاً در انتخاب‌ خبرگان‌ برای‌ تعیین‌ شورای‌ رهبری‌ یا رهبر، توجه‌ كنند كه‌ اگر مسامحه‌ نمایند و خبرگان‌ را روی‌ موازین‌ شرعیه‌ و قانون‌ انتخاب‌ نكنند، چه‌ بسا كه‌ خساراتی‌ به‌ اسلام‌ و كشور وارد شود كه‌ جبران‌پذیر نباشد. و در این‌ صورت‌ همه‌ در پیشگاه‌ خداوند متعال‌ مسئول‌ می‌باشند.

از این‌ قرار، عدم‌ دخالت‌ ملت‌ از مراجع‌ و علمای‌ بزرگ‌ تا طبقة‌ بازاری‌ و كشاورز و كارگر و كارمند، همه‌ و همه‌ مسئول‌ سرنوشت‌ كشور و اسلام‌ می‌باشند؛ چه‌ در نسل‌ حاضر و چه‌ در نسلهای‌ آتیه‌؛ و چه‌ بسا كه‌ در بعض‌ مقاطع‌، عدم‌ حضور و مسامحه‌، گناهی‌ باشد كه‌ در رأس‌ گناهان‌ كبیره‌ است‌. پس‌ علاج‌ واقعه‌ را قبل‌ از وقوع‌ باید كرد، و ال كار از دست‌ همه‌ خارج‌ خواهد شد. و این‌ حقیقتی‌ است‌ كه‌ بعد از مشروطه‌ لمس‌ نموده‌اید و نموده‌ایم‌. چه‌ هیچ‌ علاجی‌ بالاتر و والاتر از آن‌ نیست‌ كه‌ ملت‌ در سرتاسر كشور در كارهایی‌ كه‌ محول‌ به‌ اوست‌ برطبق‌ ضوابط‌ اسلامی‌ و قانون‌ اساسی‌ انجام‌ دهد؛ و در تعیین‌ رئیس‌ جمهور و وكلای‌ مجلس‌ با طبقة‌ تحصیلكردة‌ متعهد و روشنفكر با اطلاع‌ از مجاری‌ امور و غیروابسته‌ به‌ كشورهای‌ قدرتمند استثمارگر و اشتهار به‌ تقوا و تعهد به‌ اسلام‌ و جمهوری‌ اسلامی‌ مشورت‌ كرده‌، و با علما و روحانیون‌ با تقوا و متعهد به‌ جمهوری‌ اسلامی‌ نیز مشورت‌ نموده‌؛ و توجه‌ داشته‌ باشند رئیس‌ جمهور و وكلای‌ مجلس‌ از طبقه‌ای‌ باشند؛ كه‌ محرومیت‌ و مظلومیت‌ مستضعفان‌ و محرومان‌ جامعه‌ را لمس‌ نموده‌ و در فكر رفاه‌ آنان‌ باشند، نه‌ از سرمایه‌داران‌ و زمینخواران‌ و صدرنشینان‌ مرفه‌ و غرق‌ در لذات‌ و شهوات‌ كه‌ تلخی‌ محرومیت‌ و رنج‌ گرسنگان‌ و پابرهنگان‌ را نمی‌توانند بفهمند.

و باید بدانیم‌ كه‌ اگر رئیس‌ جمهور و نمایندگان‌ مجلس‌، شایسته‌ و متعهد به‌ اسلام‌ و دلسوز برای‌ كشور و ملت‌ باشند، بسیاری‌ از مشكلات‌ پیش‌ نمی‌آید؛ و مشكلاتی‌ اگر باشد رفع‌ می‌شود. و همین‌ معنی‌ در انتخاب‌ خبرگان‌ برای‌ تعیین‌ شورای‌ رهبری‌ یا رهبر با ویژگی‌ خاص‌ باید در نظر گرفته‌ شود؛ كه‌ اگر خبرگان‌ كه‌ با انتخاب‌ ملت‌ تعیین‌ می‌شوند از روی‌ كمال‌ دقت‌ و با مشورت‌ با مراجع‌ عظام‌ هر عصر و علمای‌ بزرگ‌ سرتاسر كشور و متدینین‌ و دانشمندان‌ متعهد، به‌ مجلس‌ خبرگان‌ بروند، بسیاری‌ از مهمات‌ و مشكلات‌ به‌ واسطة‌ تعیین‌ شایسته‌ترین‌ و متعهدترین‌ شخصیتها برای‌ رهبری‌ یا شورای‌ رهبری‌ پیش‌ نخواهد آمد، یا با شایستگی‌ رفع‌ خواهد شد. و با نظر به‌ اصل‌ یكصد و نهم‌ و یكصد و دهم‌ قانون‌ اساسی‌، وظیفة‌ سنگین‌ ملت‌ در تعیین‌ خبرگان‌ و نمایندگان‌ در تعیین‌ رهبر یا شورای‌ رهبری‌ روشن‌ خواهد شد، كه‌ اندك‌ مسامحه‌ در انتخاب‌، چه‌ آسیبی‌ به‌ اسلام‌ و كشور و جمهوری‌ اسلامی‌ وارد خواهد كرد كه‌ احتمال‌ آن‌، كه‌ در سطح‌ بالای‌ از اهمیت‌ است‌ برای‌ آنان‌ تكلیف‌ الهی‌ ایجاد می‌كند.

و وصیت‌ اینجانب‌ به‌ رهبر و شورای‌ رهبری‌ در این‌ عصر كه‌ عصر تهاجم‌ ابرقدرتها و وابستگان‌ به‌ آنان‌ در داخل‌ و خارج‌ كشور به‌ جمهوری‌ اسلامی‌ و در حقیقت‌ به‌ اسلام‌ است‌ در پوشش‌ جمهوری‌ اسلامی‌ و در عصرهای‌ آینده‌، آن‌ است‌ كه‌ خود را وقف‌ در خدمت‌ به‌ اسلام‌ و جمهوری‌ اسلامی‌ و محرومان‌ و مستضعفان‌ بنمایند؛ و گمان‌ ننمایند كه‌ رهبری‌ فی‌نفسه‌ برای‌ آنان‌ تحفه‌ای‌ است‌ و مقام‌ والایی‌، بلكه‌ وظیفة‌ سنگین‌ و خطرناكی‌ است‌ كه‌ لغزش‌ در آن‌ اگر خدای‌ نخواسته‌ با هوای‌ نفس‌ باشد، ننگ‌ ابدی‌ در این‌ دنیا و آتش‌ غضب‌ خدای‌ قهار در جهان‌ دیگر در پی‌ دارد.

از خداوند منان‌ هادی‌ با تضرع‌ و ابتهال‌ می‌خواهم‌ كه‌ ما و شما را از این‌ امتحان‌ خطرناك‌ با روی‌ سفید در حضرت‌ خود بپذیرد و نجات‌ دهد و این‌ خطر قدری‌ خفیفتر برای‌ رؤسای‌ جمهور حال‌ و آینده‌ و دولتها و دست‌اندركاران‌، به‌ حسب‌ درجات‌ در مسئولیتها نیز هست‌ كه‌ باید خدای‌ متعال‌ را حاضر و ناظر و خود را در محضر مبارك‌ او بدانند. خداوند متعال‌ راهگشای‌ آنان‌ باشد.

ح‌ ـ از مهمات‌ امور مسألة‌ قضاوت‌ است‌ كه‌ سر و كار آن‌ با جان‌ و مال‌ و ناموس‌ مردم‌ است‌. وصیت‌ اینجانب‌ به‌ رهبر و شورای‌ رهبری‌ آن‌ است‌ كه‌ در تعیین‌ عالیترین‌ مقام‌ قضایی‌ كه‌ در عهده‌ دارند، كوشش‌ كنند كه‌ اشخاص‌ متعهد سابقه‌دار و صاحبنظر در امور شرعی‌ و اسلامی‌ و در سیاست‌ را نصب‌ نمایند.

و از شورایعالی‌ قضایی‌ می‌خواهم‌ امر قضاوت‌ را كه‌ در رژیم‌ سابق‌ به‌ وضع‌ أسفناك‌ و غم‌انگیزی‌ درآمده‌ بود با جدیت‌ سر و سامان‌ دهند؛ و دست‌ كسانی‌ كه‌ با جان‌ و مال‌ مردم‌ بازی‌ می‌كنند و آنچه‌ نزد آنان‌ مطرح‌ نیست‌ عدالت‌ اسلامی‌ است‌ از این‌ كرسی‌ پراهمیت‌ كوتاه‌ كنند، و با پشتكار و جدیت‌ بتدریج‌ دادگستری‌ را متحول‌ نمایند؛ و قضات‌ دارای‌ شرایطی‌ كه‌، ان‌شا ء الله با جدیت‌ حوزه‌های‌ علمیه‌ مخصوصاً حوزة‌ مباركة‌ علمیة‌ قم‌ تربیت‌ و تعلیم‌ می‌شوند و معرفی‌ می‌گردند، به‌ جای‌ قضاتی‌ كه‌ شرایط‌ مقررة‌ اسلامی‌ را ندارند نصب‌ گردند، كه‌ ان‌شا ء الله تعالی‌ بزودی‌ قضاوت‌ اسلامی‌ در سراسر كشور جریان‌ پیدا كند.

و به‌ قضات‌ محترم‌ در عصر حاضر و اعصار آینده‌ وصیت‌ می‌كنم‌ كه‌ با درنظر گرفتن‌ احادیثی‌ كه‌ از معصومین‌ ـ صلوات‌الله علیهم‌ ـ در اهمیت‌ قضا و خطر عظیمی‌ كه‌ قضاوت‌ دارد و توجه‌ و نظر به‌ آنچه‌ دربارة‌ قضاوت‌ به‌ غیر حق‌ وارد شده‌ است‌، این‌ امر خطیر را تصدی‌ نمایند و نگذارند این‌ مقام‌ به‌ غیر اهلش‌ سپرده‌ شود. و كسانی‌ كه‌ اهل‌ هستند از تصدی‌ این‌ امر سرباز نزنند و به‌ اشخاص‌ غیر اهل‌ میدان‌ ندهند؛ و بدانند كه‌ همان‌ طور كه‌ خطر این‌ مقامْ بزرگ‌ است‌ اجر و فضل‌ و ثواب‌ آن‌ نیز بزرگ‌ است‌. و می‌دانند كه‌ تصدی‌ قضا برای‌ اهلش‌ واجب‌ كفایی‌ است‌.

ط -‌ وصیت‌ اینجانب‌ به‌ حوزه‌های‌ مقدسة‌ علمیه‌ آن‌ است‌ كه‌ كراراً عرض‌ نموده‌ام‌ كه‌ در این‌ زمان‌ كه‌ مخالفین‌ اسلام‌ و جمهوری‌ اسلامی‌ كمر به‌ براندازی‌ اسلام‌ بسته‌اند و از هر راه‌ ممكن‌ برای‌ این‌ مقصد شیطانی‌ كوشش‌ می‌نمایند، و یكی‌ از راههای‌ با اهمیت‌ برای‌ مقصد شوم‌ آنان‌ و خطرناك‌ برای‌ اسلام‌ و حوزه‌های‌ اسلامی‌ نفوذ دادن‌ افراد منحرف‌ و تبهكار در حوزه‌های‌ علمیه‌ است‌، كه‌ خطر بزرگ‌ كوتاه‌ مدت‌ آن‌ بدنام‌ نمودن‌ حوزه‌ها با اعمال‌ ناشایسته‌ و اخلاق‌ و روش‌ انحرافی‌ است‌ و خطر بسیار عظیم‌ آن‌ در درازمدت‌ به‌ مقامات‌ بالا رسیدن‌ یك‌ یا چند نفر شیاد كه‌ با آگاهی‌ بر علوم‌ اسلامی‌ و جا زدن‌ خود را در بین‌ توده‌ها و قشرهای‌ مردم‌ پاكدل‌ و علاقه‌مند نمودن‌ آنان‌ را به‌ خویش‌ و ضربة‌ مهلك‌ زدن‌ به‌ حوزه‌های‌ اسلامی‌ و اسلام‌ عزیز و كشور در موقع‌ مناسب‌ می‌باشد. و می‌دانیم‌ كه‌ قدرتهای‌ بزرگ‌ چپاولگر در میان‌ جامعه‌ها افرادی‌ به‌ صورتهای‌ مختلف‌ از ملیگراها و روشنفكران‌ مصنوعی‌ و روحانی‌ نمایان‌ كه‌ اگر مجال‌ یابند از همه‌ پرخطرتر و آسیب‌رسانترند ذخیره‌ دارند كه‌ گاهی‌ سی‌ ـ چهل‌ سال‌ با مشی‌ اسلامی‌ و مقدس‌ مآبی‌ یا «پان‌ایرانیسم‌» و وطن‌پرستی‌ و حیله‌های‌ دیگر، با صبر و بردباری‌ در میان‌ ملتها زیست‌ می‌كنند و در موقع‌ مناسب‌ مأموریت‌ خود را انجام‌ می‌دهند. و ملت‌ عزیز ما در این‌ مدت‌ كوتاه‌ پس‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ نمونه‌هایی‌ از قبیل‌ «مجاهد خلق‌» و «فدایی‌ خلق‌» و «توده‌ای‌»ها و دیگر عناوین‌ دیده‌اند، و لازم‌ است‌ همه‌ با هوشیاری‌ این‌ قسم‌ توطئه‌ را خنثی‌ نمایند و از همه‌ لازمتر حوزه‌های‌ علمیه‌ است‌ كه‌ تنظیم‌ و تصفیة‌ آن‌ با مدرسین‌ محترم‌ و افاضل‌ سابقه‌دار است‌ با تأیید مراجع‌ وقت‌. و شاید تز «نظم‌ در بی‌نظمی‌» است‌ از القائات‌ شوم‌ همین‌ نقشه‌ریزان‌ و توطئه‌گران‌ باشد.

در هر صورت‌ وصیت‌ اینجانب‌ آن‌ است‌ كه‌ در همة‌ اعصار خصوصاً در عصر حاضر كه‌ نقشه‌ها و توطئه‌ها سرعت‌ و قوّت‌ گرفته‌ است‌، قیام‌ برای‌ نظام‌ دادن‌ به‌ حوزه‌ها لازم‌ و ضروری‌ است‌؛ كه‌ علما و مدرسین‌ و افاضل‌ عظیم‌الشأن‌ صرف‌ وقت‌ نموده‌ و با برنامة‌ دقیق‌ صحیح‌ حوزه‌ها را و خصوصاً حوزة‌ علمیة‌ قم‌ و سایر حوزه‌های‌ بزرگ‌ و با اهمیت‌ را در این‌ مقطع‌ از زمان‌ از آسیب‌ حفظ‌ نمایند.

و لازم‌ است‌ علما و مدرسین‌ محترم‌ نگذارند در درسهایی‌ كه‌ مربوط‌ به‌ فقاهت‌ است‌ و حوزه‌های‌ فقهی‌ و اصولی‌ از طریقة‌ مشایخ‌ معظم‌ كه‌ تنها راه‌ برای‌ حفظ‌ فقه‌ اسلامی‌ است‌ منحرف‌ شوند، و كوشش‌ نمایند كه‌ هر روز بر دقتها و بحث‌ و نظرها و ابتكار و تحقیقها افزوده‌ شود؛ و فقه‌ سنتی‌ كه‌ ارث‌ سلف‌ صالح‌ است‌ و انحراف‌ از آن‌ سست‌ شدن‌ اركان‌ تحقیق‌ و تدقیق‌ است‌، محفوظ‌ بماند و تحقیقات‌ بر تحقیقات‌ اضافه‌ گردد. و البته‌ در رشته‌های‌ دیگر علوم‌ به‌ مناسبت‌ احتیاجات‌ كشور و اسلام‌ برنامه‌هایی‌ تهیه‌ خواهد شد و رجالی‌ در آن‌ رشته‌ تربیت‌ باید شود. و از بالاترین‌ و والاترین‌ حوزه‌هایی‌ كه‌ لازم‌ است‌ به‌ طور همگانی‌ مورد تعلیم‌ و تعلم‌ قرار گیرد، علوم‌ معنوی‌ اسلامی‌ ] است‌ [ ، از قبیل‌ علم‌ اخلاق‌ و تهذیب‌ نفس‌ و سیر و سلوك‌ الی‌ الله ـ رزقنا الله و ایاكم‌ ـ كه‌ جهاد اكبر می‌باشد.

 

ی‌ از اموری‌ كه‌ اصلاح‌ و تصفیه‌ و مراقبت‌ از آن‌ لازم‌ است‌ قوة‌ اجراییه‌ است‌. گاهی‌ ممكن‌ است‌ كه‌ قوانین‌ مترقی‌ و مفید به‌ حال‌ جامعه‌ از مجلس‌ بگذرد و شورای‌ نگهبان‌ آن‌ را تنفیذ كند و وزیر مسئول‌ هم‌ ابلاغ‌ نماید، لكن‌ به‌ دست‌ مجریان‌ غیر صالح‌ كه‌ افتاد آن‌ را مسخ‌ كنند و برخلاف‌ مقررات‌ یا با كاغذبازیها یا پیچ‌ و خمها كه‌ به‌ آن‌ عادت‌ كرده‌اند یا عمداً برای‌ نگران‌ نمودن‌ مردم‌ عمل‌ كنند، كه‌ بتدریج‌ و مسامحه‌ غائله‌ ایجاد می‌كند.

وصیت‌ اینجانب‌ به‌ وزرای‌ مسئول‌ در عصر حاضر و در عصرهای‌ دیگر آن‌ است‌ كه‌ علاوه‌ بر آنكه‌ شماها و كارمندان‌ وزارتخانه‌ها بودجه‌ای‌ كه‌ از آن‌ ارتزاق‌ می‌كنید مال‌ ملت‌، و باید همه‌ خدمتگزار ملت‌ و خصوصاً مستضعفان‌ باشید، و ایجاد زحمت‌ برای‌ مردم‌ و مخالف‌ وظیفه‌ عمل‌ كردن‌ حرام‌ و خدای‌ نخواسته‌ گاهی‌ موجب‌ غضب‌ الهی‌ می‌شود، همة‌ شما به‌ پشتیبانی‌ ملت‌ احتیاج‌ دارید. با پشتیبانی‌ مردم‌ خصوصاً طبقات‌ محروم‌ بود كه‌ پیروزی‌ حاصل‌ شد و دست‌ ستمشاهی‌ از كشور و ذخائر آن‌ كوتاه‌ گردید. و اگر روزی‌ از پشتیبانی‌ آنان‌ محروم‌ شوید، شماها كنار گذاشته‌ می‌شوید و همچون‌ رژیم‌ شاهنشاهی‌ ستمكار به‌ جای‌ شما ستم‌ پیشگان‌ پستها را اشغال‌ می‌نمایند. بنابر این‌ حقیقت‌ ملموس‌، باید كوشش‌ در جلب‌ نظر ملت‌ بنمایید و از رفتار غیر اسلامی‌ ـ انسانی‌ احتراز نمایید.

و در همین‌ انگیزه‌ به‌ وزرای‌ كشور در طول‌ تاریخ‌ آینده‌ توصیه‌ می‌كنم‌ كه‌ در انتخاب‌ استاندارها دقت‌ كنند اشخاص‌ لایق‌، متدین‌، متعهد، عاقل‌ و سازگار با مردم‌ انتخاب‌ نمایند، تا آرامش‌ در كشور هرچه‌ بیشتر حكمفرما باشد. و باید دانست‌ كه‌ گرچه‌ تمام‌ وزیران‌ وزارتخانه‌ها مسئولیت‌ در اسلامی‌ كردن‌ و تنظیم‌ امور محل‌ مسئولیت‌ خود دارند لكن‌ بعضی‌ از آنها ویژگی‌ خاص‌ دارند؛ مثل‌ وزارت‌ خارجه‌ كه‌ مسئولیت‌ سفارتخانه‌ها را در خارج‌ از كشور دارند. اینجانب‌ از ابتدای‌ پیروزی‌ به‌ وزرای‌ خارجه‌ راجع‌ به‌ طاغوتزدگی‌ سفارتخانه‌ها و تحول‌ آنها به‌ سفارتخانه‌های‌ مناسب‌ با جمهوری‌ اسلامی‌ توصیه‌هایی‌ نمودم‌، لكن‌ بعض‌ آنان‌ یا نخواستند یا نتوانستند عمل‌ مثبتی‌ انجام‌ دهند. و اكنون‌ كه‌ سه‌ سال‌ از پیروزی‌ می‌گذرد اگرچه‌ وزیر خارجة‌ كنونی‌ اقدام‌ به‌ این‌ امر نموده‌ است‌ و امید است‌ با پشتكار و صرف‌ وقت‌ این‌ امر مهم‌ انجام‌ گیرد.

و وصیت‌ من‌ به‌ وزرای‌ خارجه‌ در این‌ زمان‌ و زمانهای‌ بعد آن‌ است‌ كه‌ مسئولیت‌ شما بسیار زیاد است‌، چه‌ در اصلاح‌ و تحول‌ وزارتخانه‌ و سفارتخانه‌ها؛ و چه‌ در سیاست‌ خارجی حفظ‌ استقلال‌ و منافع‌ كشور و روابط‌ حسنه‌ با دولتهایی‌ كه‌ قصد دخالت‌ در امور كشور ما را ندارند. و از هر امری‌ كه‌ شائبة‌ وابستگی‌ با همة‌ ابعادی‌ كه‌ دارد به‌ طور قاطع‌ احتراز نمایید. و باید بدانید كه‌ وابستگی‌ در بعض‌ امور هر چند ممكن‌ است‌ ظاهر فریبنده‌ای‌ داشته‌ باشد یا منفعت‌ و فایده‌ای‌ در حال‌ داشته‌ باشد، لكن‌ در نتیجه‌، ریشة‌ كشور را به‌ تباهی‌ خواهد كشید. و كوشش‌ داشته‌ باشید در بهتر كردن‌ روابط‌ با كشورهای‌ اسلامی‌ و در بیدار كردن‌ دولتمردان‌ و دعوت‌ به‌ وحدت‌ و اتحاد كنید كه‌ خداوند با شماست‌.

و وصیت‌ من‌ به‌ ملتهای‌ كشورهای‌ اسلامی‌ است‌ كه‌ انتظار نداشته‌ باشید كه‌ از خارج‌ كسی‌ به‌ شما در رسیدن‌ به‌ هدف‌ كه‌ آن‌ اسلام‌ و پیاده‌ كردن‌ احكام‌ اسلام‌ است‌ كمك‌ كند؛ خود باید به‌ این‌ امر حیاتی‌ كه‌ آزادی‌ و استقلال‌ را تحقق‌ می‌بخشد قیام‌ كنید. و علمای‌ اعلام‌ و خطبای‌ محترم‌ كشورهای‌ اسلامی‌ دولتها را دعوت‌ كنند كه‌ از وابستگی‌ به‌ قدرتهای‌ بزرگ‌ خارجی‌ خود را رها كنند و با ملت‌ خود تفاهم‌ كنند؛ در این‌ صورت‌ پیروزی‌ را در آغوش‌ خواهند كشید. و نیز ملتها را دعوت‌ به‌ وحدت‌ كنند؛ و از نژادپرستی‌ كه‌ مخالف‌ دستور اسلام‌ است‌ بپرهیزند؛ و با برادران‌ ایمانی‌ خود در هر كشوری‌ و با هر نژادی‌ كه‌ هستند دست‌ برادری‌ دهند كه‌ اسلام‌ بزرگ‌ آنان‌ را برادر خوانده‌. و اگر این‌ برادری‌ ایمانی‌ با همت‌ دولتها و ملتها و با تأیید خداوند متعال‌ روزی‌ تحقق‌ یابد، خواهید دید كه‌ بزرگترین‌ قدرت‌ جهان‌ را مسلمین‌ تشكیل‌ می‌دهند. به‌ امید روزی‌ كه‌ با خواست‌ پروردگار عالم‌ این‌ برادری‌ و برابری‌ حاصل‌ شود.

و وصیت‌ اینجانب‌ به‌ وزارت‌ ارشاد در همة‌ اعصار خصوصاً عصر حاضر كه‌ ویژگی‌ خاصی‌ دارد، آن‌ است‌ كه‌ برای‌ تبلیغ‌ حق‌ مقابل‌ باطل‌ و ارائة‌ چهرة‌ حقیقی‌ جمهوری‌ اسلامی‌ كوشش‌ كنند. ما اكنون‌، در این‌ زمان‌ كه‌ دست‌ ابرقدرتها را از كشور خود كوتاه‌ كردیم‌، مورد تهاجم‌ تبلیغاتی‌ تمام‌ رسانه‌های‌ گروهی‌ وابسته‌ به‌ قدرتهای‌ بزرگ‌ هستیم‌. چه‌ دروغها و تهمتها كه‌ گویندگان‌ و نویسندگان‌ وابسته‌ به‌ ابرقدرتها به‌ این‌ جمهوری‌ اسلامی‌ نوپا نزده‌ و نمی‌زنند.

مع‌الاسف‌ اكثر دولتهای‌ منطقة‌ اسلامی‌ كه‌ به‌ حكم‌ اسلام‌ باید دست‌ اخوت‌ به‌ ما دهند، به‌ عداوت‌ با ما و اسلام‌ برخاسته‌اند و همه‌ در خدمت‌ جهانخواران‌ از هر طرف‌ به‌ ما هجوم‌ آورده‌اند. و قدرت‌ تبلیغاتی‌ ما بسیار ضعیف‌ و ناتوان‌ است‌ و می‌دانید كه‌ امروز جهان‌ روی‌ تبلیغات‌ می‌چرخد. و با كمال‌ تأسف‌، نویسندگان‌ به‌ اصطلاح‌ روشنفكر كه‌ به‌ سوی‌ یكی‌ از دو قطب‌ گرایش‌ دارند، به‌ جای‌ آنكه‌ در فكر استقلال‌ و آزادی‌ كشور و ملت‌ خود باشند، خودخواهیها و فرصت‌طلبیها و انحصارجوییها به‌ آنان‌ مجال‌ نمی‌دهد كه‌ لحظه‌ای‌ تفكر نمایند و مصالح‌ كشور و ملت‌ خود را در نظر بگیرند، و مقایسة‌ بین‌ آزادی‌ و استقلال‌ را در این‌ جمهوری‌ با رژیم‌ ستمگر سابق‌ نمایند و زندگی‌ شرافتمندانة‌ ارزنده‌ را توأم‌ با بعض‌ آنچه‌ را كه‌ از دست‌ داده‌اند، كه‌ رفاه‌ و عیشزدگی‌ است‌، با آنچه‌ از رژیم‌ ستمشاهی‌ دریافت‌ می‌كردند توأم‌ با وابستگی‌ و نوكرمآبی‌ و ثناجویی‌ و مداحی‌ از جرثومه‌های‌ فساد و معادن‌ ظلم‌ و فحشا بسنجند؛ و از تهمتها و نارواها به‌ این‌ جمهوری‌ تازه‌ تولد یافته‌ دست‌ بكشند و با ملت‌ و دولت‌ در صف‌ واحد بر ضد طاغوتیان‌ و ستم‌پیشگان‌ زبانها و قلمها را به‌ كار بگیرند.

و مسئلة‌ تبلیغ‌ تنها به‌ عهدة‌ وزارت‌ ارشاد نیست‌ بلكه‌ وظیفة‌ همة‌ دانشمندان‌ و گویندگان‌ و نویسندگان‌ و هنرمندان‌ است‌. باید وزارت‌ خارجه‌ كوشش‌ كند تا سفارتخانه‌ها نشریات‌ تبلیغی‌ داشته‌ باشند و چهرة‌ نورانی‌ اسلام‌ را برای‌ جهانیان‌ روشن‌ نمایند؛ كه‌ اگر این‌ چهره‌ با آن‌ جمال‌ جمیل‌ كه‌ قرآن‌ و سنت‌ در همة‌ ابعاد به‌ آن‌ دعوت‌ كرده‌ از زیر نقاب‌ مخالفان‌ اسلام‌ و كج‌فهمیهای‌ دوستان‌ خودنمایی‌ نماید، اسلامْ جهانگیر خواهد شد و پرچم‌ پرافتخار آن‌ در همه‌ جا به‌ اهتزاز خواهد آمد. چه‌ مصیبت‌ بار و غم‌انگیز است‌ كه‌ مسلمانان‌ متاعی‌ دارند كه‌ از صدر عالم‌ تا نهایت‌ آن‌ نظیر ندارد، نتوانسته‌اند این‌ گوهر گرانبها را كه‌ هر انسانی‌ به‌ فطرت‌ آزاد خود طالب‌ آن‌ است‌ عرضه‌ كنند؛ بلكه‌ خود نیز از آن‌ غافل‌ و به‌ آن‌ جاهلند و گاهی‌ از آن‌ فراری‌اند!

 

ك‌ از امور بسیار با اهمیت‌ و سرنوشت‌ساز مسئلة‌ مراكز تعلیم‌ و تربیت‌ از كودكستانها تا دانشگاهها است‌ كه‌ به‌ واسطة‌ اهمیت‌ فوق‌العاده‌اش‌ تكرار نموده‌ و با اشاره‌ می‌گذرم‌. باید ملت‌ غارت‌ شده‌ بدانند كه‌ در نیم‌ قرن‌ اخیر آنچه‌ به‌ ایران‌ و اسلام‌ ضربة‌ مهلك‌ زده‌ است‌ قسمت‌ عمده‌اش‌ از دانشگاهها بوده‌ است‌. اگر دانشگاهها و مراكز تعلیم‌ و تربیتِ دیگر با برنامه‌های‌ اسلامی‌ و ملی‌ در راه‌ منافع‌ كشور به‌ تعلیم‌ و تهذیب‌ و تربیت‌ كودكان‌ و نوجوانان‌ و جوانان‌ جریان‌ داشتند، هرگز میهن‌ ما در حلقوم‌ انگلستان‌ و پس‌ از آن‌ امریكا و شوروی‌ فرو نمی‌رفت‌ و هرگز قراردادهای‌ خانه‌ خراب‌كن‌ بر ملت‌ محروم‌ غارتزده‌ تحمیل‌ نمی‌شد و هرگز پای‌ مستشاران‌ خارجی‌ به‌ ایران‌ باز نمی‌شد و هرگز ذخائر ایران‌ و طلای‌ سیاه‌ این‌ ملت‌ رنجدیده‌ در جیب‌ قدرتهای‌ شیطانی‌ ریخته‌ نمی‌شد و هرگز دودمان‌ پهلوی‌ و وابسته‌های‌ به‌ آن‌ اموال‌ ملت‌ را نمی‌توانستند به‌ غارت‌ ببرند و در خارج‌ و داخل‌ پاركها و ویلاها بر روی‌ اجساد مظلومان‌ بنا كنند و بانكهای‌ خارج‌ را از دسترنج‌ این‌ مظلومان‌ پر كنند و صرف‌ عیاشی‌ و هرزگی‌ خود و بستگان‌ خود نمایند. اگر مجلس‌ و دولت‌ و قوة‌ قضاییه‌ و سایر ارگانها از دانشگاههای‌ اسلامی‌ و ملی‌ سرچشمه‌ می‌گرفت‌ ملت‌ ما امروز گرفتار مشكلات‌ خانه‌برانداز نبود. و اگر شخصیتهای‌ پاكدامن‌ با گرایش‌ اسلامی‌ و ملی‌ به‌ معنای‌ صحیحش‌، نه‌ آنچه‌ امروز در مقابل‌ اسلام‌ عرض‌ اندام‌ می‌كند، از دانشگاهها به‌ مراكز قوای‌ سه‌گانه‌ راه‌ می‌یافت‌، امروز ما غیر امروز، و میهن‌ ما غیر این‌ میهن‌، و محرومان‌ ما از قید محرومیت‌ رها، و بساط‌ ظلم‌ و ستمشاهی‌ و مراكز فحشا و اعتیاد و عشرتكده‌ها كه‌ هر یك‌ برای‌ تباه‌ نمودن‌ نسل‌ جوان‌ فعال‌ ارزنده‌ كافی‌ بود، در هم‌ پیچیده‌ و این‌ ارث‌ كشور بر باد ده‌ و انسان‌ برانداز به‌ ملت‌ نرسیده‌ بود. و دانشگاهها اگر اسلامی‌ ـ انسانی‌ ـ ملی‌ بود، می‌توانست‌ صدها و هزارها مدرس‌ به‌ جامعه‌ تحویل‌ دهد؛ لكن‌ چه‌ غم‌انگیز و اسفبار است‌ كه‌ دانشگاهها و دبیرستانها به‌ دست‌ كسانی‌ اداره‌ می‌شد و عزیزان‌ ما به‌ دست‌ كسانی‌ تعلیم‌ و تربیت‌ می‌دیدند كه‌ جز اقلیت‌ مظلوم‌ محرومی‌ همه‌ از غربزدگان‌ و شرقزدگان‌ با برنامه‌ و نقشة‌ دیكته‌ شده‌ در دانشگاهها كرسی‌ داشتند؛ و ناچار جوانان‌ عزیز و مظلوم‌ ما در دامن‌ این‌ گرگان‌ وابسته‌ به‌ ابرقدرتها بزرگ‌ شده‌ و به‌ كرسیهای‌ قانونگذاری‌ و حكومت‌ و قضاوت‌ تكیه‌ می‌كردند، و بر وفق‌ دستور آنان‌، یعنی‌ رژیم‌ ستمگر پهلوی‌ عمل‌ می‌كردند.

اكنون‌ بحمدالله تعالی‌ دانشگاه‌ از چنگال‌ جنایتكاران‌ خارج‌ شده‌. و بر ملت‌ و دولت‌ جمهوری‌ اسلامی‌ است‌ در همة‌ اعصار، كه‌ نگذارند عناصر فاسد دارای‌ مكتبهای‌ انحرافی‌ یا گرایش‌ به‌ غرب‌ و شرق‌ در دانشسراها و دانشگاهها و سایر مراكز تعلیم‌ و تربیت‌ نفوذ كنند و از قدم‌ اول‌ جلوگیری‌ نمایند تا مشكلی‌ پیش‌ نیاید و اختیار از دست‌ نرود.

و وصیت‌ اینجانب‌ به‌ جوانان‌ عزیز دانشسراها و دبیرستانها و دانشگاهها آن‌ است‌ كه‌ خودشان‌ شجاعانه‌ در مقابل‌ انحرافات‌ قیام‌ نمایند تا استقلال‌ و آزادی‌ خود و كشور و ملت‌ خودشان‌ مصون‌ باشد.

 

ل‌ قوای‌ مسلح‌، از ارتش‌ و سپاه‌ و ژاندارمری‌ و شهربانی‌ تا كمیته‌ها و بسیج‌ و عشایر ویژگی‌ خاص‌ دارند. اینان‌ كه‌ بازوان‌ قوی‌ و قدرتمند جمهوری‌ اسلامی‌ می‌باشند و نگهبان‌ سرحدات‌ و راهها و شهرها و روستاها و بالاخره‌ نگهداران‌ امنیت‌ و آرامش‌بخشان‌ به‌ ملت‌ می‌باشند، می‌بایست‌ مورد توجه‌ خاص‌ ملت‌ و دولت‌ و مجلس‌ باشند. و لازم‌ است‌ توجه‌ داشته‌ باشند كه‌ در دنیا آنچه‌ كه‌ مورد بهره‌برداری‌ برای‌ قدرتهای‌ بزرگ‌ و سیاستهای‌ مخرب‌، بیشتر از هر چیز و هر گروهی‌ است‌، قوای‌ مسلح‌ است‌. قوای‌ مسلح‌ است‌ كه‌ با بازیهای‌ سیاسی‌، كودتاها و تغییر حكومتها و رژیمها به‌ دست‌ آنان‌ واقع‌ می‌شود؛ و سودجویان‌ دغل‌ بعض‌ سران‌ آنان‌ را می‌خرند و با دست‌ آنان‌ و توطئه‌های‌ فرماندهان‌ بازی‌ خوردة‌ كشورها را به‌ دست‌ می‌گیرند، و ملتهای‌ مظلوم‌ را تحت‌ سلطه‌ قرار داده‌ و استقلال‌ و آزادی‌ را از كشورها سلب‌ می‌كنند. و اگر فرماندهان‌ پاكدامن‌ متصدی‌ امر باشند، هرگز برای‌ دشمنان‌ كشورها امكان‌ كودتا یا اشغال‌ یك‌ كشور پیش‌ نمی‌آید و یا اگر احیاناً پیش‌ آید، به‌ دست‌ فرماندهان‌ متعهد شكسته‌ و ناكام‌ خواهد ماند. و در ایران‌ نیز كه‌ این‌ معجزة‌ عصر به‌ دست‌ ملت‌ انجام‌ گرفت‌، قوای‌ مسلح‌ متعهد و فرماندهان‌ پاك‌ و میهن‌دوست‌ سهم‌ بسزایی‌ داشتند.


موضوعات مرتبط: امام خمینی ، وصیت نامه سیاسی-الهی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

اینجانب‌ نمی‌گویم‌ ما خود همه‌ چیز داریم‌؛ معلوم‌ است‌ ما را در طول‌ تاریخِ نه‌ چندان‌ دور خصوصاً، و در سده‌های‌ اخیر از هر پیشرفتی‌ محروم‌ كرده‌اند و دولتمردان‌ خائن‌ و دودمان‌ پهلوی‌ خصوصاً، و مراكز تبلیغاتی‌ علیه‌ دستاوردهای‌ خودی‌ و نیز خودْ كوچك‌دیدنها و یا ناچیزدیدنها، ما را از هر فعالیتی‌ برای‌ پیشرفت‌ محروم‌ كرد. وارد كردن‌ كالاها از هر قماش‌ و سرگرم‌ كردن‌ بانوان‌ و مردان‌ خصوصاً طبقة‌ جوان‌، به‌ اقسام‌ اجناس‌ وارداتی‌ از قبیل‌ ابزار آرایش‌ و تزئینات‌ و تجملات‌ و بازیهای‌ كودكانه‌ و به‌ مسابقه‌ كشاندن‌ خانواده‌ها و مصرفی‌ بار آوردن‌ هر چه‌ بیشتر، كه‌ خود داستانهای‌ غم‌انگیز دارد، و سرگرم‌ كردن‌ و به‌ تباهی‌ كشاندن‌ جوانها كه‌ عضو فعال‌ هستند با فراهم‌ آوردن‌ مراكز فحشا و عشرتكده‌ها، و دهها از این‌ مصائب‌ حساب‌ شده‌، برای‌ عقب‌ نگهداشتن‌ كشورهاست‌. من‌ وصیت‌ دلسوزانه‌ و خادمانه‌ می‌كنم‌ به‌ ملت‌ عزیز كه‌ اكنون‌ كه‌ تا حدود بسیار چشمگیری‌ از بسیاری‌ از این‌ دامها نجات‌ یافته‌ و نسل‌ محروم‌ حاضر به‌ فعالیت‌ و ابتكار برخاسته‌ و دیدیم‌ كه‌ بسیاری‌ از كارخانه‌ها و وسایل‌ پیشرفته‌ مثل‌ هواپیماها و دیگر چیزها كه‌ گمان‌ نمی‌رفت‌ متخصصین‌ ِ ایران‌ قادر به‌ راه‌ انداختن‌ كارخانه‌ها و امثال‌ آن‌ باشند و همه‌ دستها را به‌ سوی‌ غرب‌ یا شرق‌ دراز كرده‌ بودیم‌ كه‌ متخصصین‌ آنان‌ اینها را به‌ راه‌ اندازند، در اثر محاصرة‌ اقتصادی‌ و جنگ‌ تحمیلی‌، خود جوانان‌ عزیز ما قطعات‌ محل‌ احتیاج‌ را ساخته‌ و با قیمتهای‌ ارزانتر عرضه‌ كرده‌ و رفع‌ احتیاج‌ نمودند و ثابت‌ كردند كه‌ اگر بخواهیم‌ می‌توانیم‌.

باید هوشیار و بیدار و مراقب‌ باشید كه‌ سیاست‌بازان‌ پیوسته‌ به‌ غرب‌ و شرق‌ با وسوسه‌های‌ شیطانی‌ شما را به‌ سوی‌ این‌ چپاولگران‌ بین‌المللی‌ نكشند؛ و با ارادة‌ مصمم‌ و فعالیت‌ و پشتكار خود به‌ رفع‌ وابستگیها قیام‌ كنید.

و بدانید كه‌ نژاد آریا و عرب‌ از نژاد اروپا و امریكا و شوروی‌ كم‌ ندارد و اگر خودی خود را بیابد و یأس‌ را از خود دور كند و چشمداشت‌ به‌ غیر خود نداشته‌ باشد، در درازمدت‌ قدرت‌ همه‌ كار و ساختن‌ همه‌ چیز را دارد. و آنچه‌ انسانهای‌ شبیه‌ به‌ اینان‌ به‌ آن‌ رسیده‌اند شما هم‌ خواهید رسید به‌ شرط‌ اتكال‌ به‌ خداوند تعالی‌ و اتكا به‌ نفس‌، و قطع‌ وابستگی‌ به‌ دیگران‌ و تحمل‌ سختیها برای‌ رسیدن‌ به‌ زندگی‌ شرافتمندانه‌ و خارج‌ شدن‌ از تحت‌ سلطة‌ اجانب‌.

و بر دولتها و دست‌ اندركاران‌ است‌ چه‌ در نسل‌ حاضر و چه‌ در نسلهای‌ آینده‌ كه‌ از متخصصین‌ خود قدردانی‌ كنند و آنان‌ را با كمكهای‌ مادی‌ و معنوی‌ تشویق‌ به‌ كار نمایند و از ورود كالاهای‌ مصرف‌ساز و خانه‌ برانداز جلوگیری‌ نمایند و به‌ آنچه‌ دارند بسازند تا خود همه‌ چیز بسازند.

و از جوانان‌، دختران‌ و پسران‌، می‌خواهم‌ كه‌ استقلال‌ و آزادی‌ و ارزشهای‌ انسانی‌ را، ولو با تحمل‌ زحمت‌ و رنج‌، فدای‌ تجملات‌ و عشرتها و بی‌ بند و باریها و حضور در مراكز فحشا كه‌ از طرف‌ غرب‌ و عمال‌ بی‌وطن‌ به‌ شما عرضه‌ می‌شود نكنند؛ كه‌ آنان‌ چنانچه‌ تجربه‌ نشان‌ داده‌ جز تباهی‌ شما و اغفالتان‌ از سرنوشت‌ كشورتان‌ و چاپیدن‌ ذخائر شما و به‌ بند استعمار و ننگ‌ وابستگی‌ كشیدنتان‌ و مصرفی‌ نمودن‌ ملت‌ و كشورتان‌ به‌ چیز دیگر فكر نمی‌كنند؛ و می‌خواهند با این‌ وسایل‌ و امثال‌ آن‌ شما را عقب‌مانده‌، و به‌ اصطلاح‌ آنان‌ «نیمه‌ وحشی‌» نگه‌ دارند.

و از توطئه‌های‌ بزرگ‌ آنان‌، چنانچه‌ اشاره‌ شد و كراراً تذكر داده‌ام‌، به‌ دست‌ گرفتن‌ مراكز تعلیم‌ و تربیت‌ خصوصاً دانشگاهها است‌ كه‌ مقدرات‌ كشورها در دست‌ محصولات‌ آنها است‌. روش‌ آنان‌ با روحانیون‌ و مدارس‌ علوم‌ اسلامی‌ فرق‌ دارد با روشی‌ كه‌ در دانشگاهها و دبیرستانها دارند. نقشة‌ آنان‌ برداشتن‌ روحانیون‌ از سر راه‌ و منزوی‌ كردن‌ آنان‌ است‌؛ یا با سركوبی‌ و خشونت‌ و هتاكی‌ كه‌ در زمان‌ رضاخان‌ عمل‌ شد ولی‌ نتیجة‌ معكوس‌ گرفته‌ شد؛ یا با تبلیغات‌ و تهمتها و نقشه‌های‌ شیطانی‌ برای‌ جدا كردن‌ قشر تحصیلكرده‌ و به‌ اصطلاح‌ روشنفكر كه‌ این‌ هم‌ در زمان‌ رضاخان‌ عمل‌ می‌شد و در ردیف‌ فشار و سركوبی‌ بود؛ و در زمان‌ محمدرضا ادامه‌ یافت‌ بدون‌ خشونت‌ ولی‌ موذیانه‌.

و اما در دانشگاه‌ نقشه‌ آن‌ است‌ كه‌ جوانان‌ را از فرهنگ‌ و ادب‌ و ارزشهای‌ خودی‌ منحرف‌ كنند و به‌ سوی‌ شرق‌ یا غرب‌ بكشانند و دولتمردان‌ را از بین‌ اینان‌ انتخاب‌ و بر سرنوشت‌ كشورها حكومت‌ دهند تا به‌ دست‌ آنها هرچه‌ می‌خواهند انجام‌ دهند. اینان‌ كشور را به‌ غارتزدگی‌ و غربزدگی‌ بكشانند و قشر روحانی‌ با انزوا و منفوریت‌ و شكست‌ قادر بر جلوگیری‌ نباشد. و این‌ بهترین‌ راه‌ است‌ برای‌ عقب‌ نگهداشتن‌ و غارت‌ كردن‌ كشورهای‌ تحت‌ سلطه‌، زیرا برای‌ ابرقدرتها بی‌زحمت‌ و بی‌خرج‌ و در جوامع‌ ملی‌ بی‌سر و صدا، هر چه‌ هست‌ به‌ جیب‌ آنان‌ می‌ریزد.

پس‌ اكنون‌ كه‌ دانشگاهها و دانشسراها در دست‌ اصلاح‌ و پاكسازی‌ است‌، بر همة‌ ما لازم‌ است‌ با متصدیان‌ كمك‌ كنیم‌ و برای‌ همیشه‌ نگذاریم‌ دانشگاهها به‌ انحراف‌ كشیده‌ شود؛ و هر جا انحرافی‌ به‌ چشم‌ خورد با اقدام‌ سریع‌ به‌ رفع‌ آن‌ كوشیم‌. و این‌ امر حیاتی‌ باید در مرحلة‌ اول‌ با دست‌ پرتوان‌ خود جوانان‌ دانشگاهها و دانشسراها انجام‌ گیرد كه‌ نجات‌ دانشگاه‌ از انحراف‌، نجات‌ كشور و ملت‌ است‌.

و اینجانب‌ به‌ همة‌ نوجوانان‌ و جوانان‌ در مرحلة‌ اول‌، و پدران‌ و مادران‌ و دوستان‌ آنها در مرحلة‌ دوم‌، و به‌ دولتمردان‌ و روشنفكران‌ دلسوز برای‌ كشور در مرحلة‌ بعد وصیت‌ می‌كنم‌ كه‌ در این‌ امر مهم‌ كه‌ كشورتان‌ را از آسیب‌ نگه‌ می‌دارد، با جان‌ و دل‌ كوشش‌ كنید و دانشگاهها را به‌ نسل‌ بعد بسپرید. و به‌ همة‌ نسلهای‌ مسلسل‌ توصیه‌ می‌كنم‌ كه‌ برای‌ نجات‌ خود و كشور عزیز و اسلامِآدم‌ ساز، دانشگاهها را از انحراف‌ و غرب‌ و شرقزدگی‌ حفظ‌ و پاسداری‌ كنید و با این‌ عمل‌ انسانی‌ ـ اسلامی‌ خود دست‌ قدرتهای‌ بزرگ‌ را از كشور قطع‌ و آنان‌ را ناامید نمایید. خدایتان‌ پشتیبان‌ و نگهدار باد.

 

ز از مهمات‌ امور، تعهد وكلای‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ است‌. ما دیدیم‌ كه‌ اسلام‌ و كشور ایران‌ چه‌ صدمات‌ بسیار غم‌انگیزی‌ از مجلس‌ شورای‌ غیرصالح‌ و منحرف‌، از بعد از مشروطه‌ تا عصر رژیم‌ جنایتكار پهلوی‌ و از هر زمان‌ بدتر و خطرناكتر در این‌ رژیم‌ تحمیلی‌ فاسد خورد؛ و چه‌ مصیبتها و خسارتهای‌ جانفرسا از این‌ جنایتكاران‌ بی‌ارزش‌ و نوكرمآب‌ به‌ كشور و ملت‌ وارد شد. در این‌ پنجاه‌ سال‌ یك‌ اكثریت‌ قلابی‌ منحرف‌ در مقابل‌ یك‌ اقلیت‌ مظلوم‌ موجب‌ شد كه‌ هرچه‌ انگلستان‌ و شوروی‌ و اخیراً امریكا خواستند، با دست‌ همین‌ منحرفانِ از خدا بیخبر انجام‌ دهند و كشور را به‌ تباهی‌ و نیستی‌ كشانند. از بعد از مشروطه‌، هیچ‌ گاه‌ تقریباً به‌ مواد مهم‌ قانون‌ اساسی‌ عمل‌ نشد ـ قبل‌ از رضاخان‌ با تصدی‌ غربزدگان‌ و مشتی‌ خان‌ و زمینخواران‌؛ و در زمان‌ رژیم‌ پهلوی‌ به‌ دست‌ آن‌ رژیم‌ سفاك‌ و وابستگان‌ و حلقه‌ به‌ گوشان‌ آن‌.

اكنون‌ كه‌ با عنایت‌ پروردگار و همت‌ ملت‌ عظیم‌الشأن‌ سرنوشت‌ كشور به‌ دست‌ مردم‌ افتاد و وكلا از خود مردم‌ و با انتخاب‌ خودشان‌، بدون‌ دخالت‌ دولت‌ و خانهای‌ ولایات‌ به‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ راه‌ یافتند، و امید است‌ كه‌ با تعهد آنان‌ به‌ اسلام‌ و مصالح‌ كشور جلوگیری‌ از هر انحراف‌ بشود. وصیت‌ اینجانب‌ به‌ ملت‌ در حال‌ و آتیه‌ آن‌ است‌ كه‌ با ارادة‌ مصمم‌ خود و تعهد خود به‌ احكام‌ اسلام‌ و مصالح‌ كشور در هر دوره‌ از انتخابات‌ وكلای‌ دارای‌ تعهد به‌ اسلام‌ و جمهوری‌ اسلامی‌ كه‌ غالباً بین‌ متوسطین‌ جامعه‌ و محرومین‌ می‌باشند و غیر منحرف‌ از صراط‌ مستقیم‌ ـ به‌ سوی‌ غرب‌ یا شرق‌ ـ و بدون‌ گرایش‌ به‌ مكتبهای‌ انحرافی‌ و اشخاص‌ تحصیلكرده‌ و مطلع‌ بر مسائل‌ روز و سیاستهای‌ اسلامی‌، به‌ مجلس‌ بفرستند.

و به‌ جامعة‌ محترم‌ روحانیت‌ خصوصاً مراجع‌ معظم‌، وصیت‌ می‌كنم‌ كه‌ خود را از مسائل‌ جامعه‌ خصوصاً مثل‌ انتخاب‌ رئیس‌ جمهور و وكلای‌ مجلس‌، كنار نكشند و بی‌تفاوت‌ نباشند. همه‌ دیدید و نسل‌ آتیه‌ خواهد شنید كه‌ دست‌ سیاست‌بازان‌ پیرو شرق‌ و غرب‌، روحانیون‌ را كه‌ اساس‌ مشروطیت‌ را با زحمات‌ و رنجها بنیان‌ گذاشتند از صحنه‌ خارج‌ كردند و روحانیون‌ نیز بازی‌ سیاست‌بازان‌ را خورده‌ و دخالت‌ در امور كشور و مسلمین‌ را خارج‌ از مقام‌ خود انگاشتند و صحنه‌ را به‌ دست‌ غربزدگان‌ سپردند؛ و به‌ سر مشروطیت‌ و قانون‌ اساسی‌ و كشور و اسلام‌ آن‌ آوردند كه‌ جبرانش‌ احتیاج‌ به‌ زمان‌ طولانی‌ دارد.

اكنون‌ كه‌ بحمدالله تعالی‌ موانع‌ رفع‌ گردیده‌ و فضای‌ آزاد برای‌ دخالت‌ همة‌ طبقات‌ پیش‌ آمده‌ است‌، هیچ‌ عذری‌ باقی‌ نمانده‌ و از گناهان‌ بزرگ‌ نابخشودنی‌، مسامحه‌ در امر مسلمین‌ است‌. هركس‌ به‌ مقدار توانش‌ و حیطة‌ نفوذش‌ لازم‌ است‌ در خدمت‌ اسلام‌ و میهن‌ باشد؛ و با جدیت‌ از نفوذ وابستگان‌ به‌ دو قطب‌ استعمارگر و غرب‌ یا شرقزدگان‌ و منحرفان‌ از مكتب‌ بزرگ‌ اسلام‌ جلوگیری‌ نمایند، و بدانند كه‌ مخالفین‌ اسلام‌ و كشورهای‌ اسلامی‌ كه‌ همان‌ ابرقدرتان‌ چپاولگر بین‌ المللی‌ هستند، با تدریج‌ و ظرافت‌ در كشور ما و كشورهای‌ اسلامی‌ دیگر رخنه‌، و با دست‌ افراد خودِ ملتها، كشورها را به‌ دام‌ استثمار می‌كشانند. باید با هوشیاری‌ مراقب‌ باشید و با احساس‌ اولین‌ قدمِ نفوذی‌ به‌ مقابله‌ برخیزید و به‌ آنان‌ مهلت‌ ندهید. خدایتان‌ یار و نگهدار باشد.

و از نمایندگان‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ در این‌ عصر و عصرهای‌ آینده‌ می‌خواهم‌ كه‌ اگر خدای‌ نخواسته‌ عناصر منحرفی‌ با دسیسه‌ و بازی‌ سیاسی‌ وكالت‌ خود را به‌ مردم‌ تحمیل‌ نمودند، مجلس‌ اعتبارنامة‌ آنان‌ را رد كنند و نگذارند حتی‌ یك‌ عنصر خرابكار وابسته‌ به‌ مجلس‌ راه‌ یابد.

و به‌ اقلیتهای‌ مذهبی‌ رسمی‌ وصیت‌ می‌كنم‌ كه‌ از دوره‌های‌ رژیم‌ پهلوی‌ عبرت‌ بگیرند و وكلای‌ خود را از اشخاص‌ متعهد به‌ مذهب‌ خود و جمهوری‌ اسلامی‌ و غیروابسته‌ به‌ قدرتهای‌ جهانخوار و بدون‌ گرایش‌ به‌ مكتبهای‌ الحادی‌ و انحرافی‌ و التقاطی‌ انتخاب‌ نمایند.

و از همة‌ نمایندگان‌ خواستارم‌ كه‌ با كمال‌ حسن‌ نیت‌ و برادری‌ با هم‌ مجلسان‌ خود رفتار، و همه‌ كوشا باشند كه‌ قوانین‌ خدای‌ نخواسته‌ از اسلام‌ منحرف‌ نباشد و همه‌ به‌ اسلام‌ و احكام‌ آسمانی‌ آن‌ وفادار باشید تا به‌ سعادت‌ دنیا و آخرت‌ نایل‌ آیید.

و از شورای‌ محترم‌ نگهبان‌ می‌خواهم‌ و توصیه‌ می‌كنم‌، چه‌ در نسل‌ حاضر و چه‌ در نسلهای‌ آینده‌، كه‌ با كمال‌ دقت‌ و قدرت‌ وظایف‌ اسلامی‌ و ملی‌ خود را ایفا و تحت‌ تأثیر هیچ‌ قدرتی‌ واقع‌ نشوند و از قوانین‌ مخالف‌ با شرع‌ مطهر و قانون‌ اساسی‌ بدون‌ هیچ‌ ملاحظه‌ جلوگیری‌ نمایند و با ملاحظة‌ ضرورات‌ كشور كه‌ گاهی‌ با احكام‌ ثانویه‌ و گاهی‌ به‌ ولایت‌ فقیه‌ باید اجرا شود توجه‌ نمایند.


موضوعات مرتبط: امام خمینی ، وصیت نامه سیاسی-الهی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

اینجانب‌ هیچ‌ گاه‌ نگفته‌ و نمی‌گویم‌ كه‌ امروز در این‌ جمهوری‌ به‌ اسلام‌ بزرگ‌ با همة‌ ابعادش‌ عمل‌ می‌شود و اشخاصی‌ از روی‌ جهالت‌ و عقده‌ و بی‌انضباطی‌ برخلاف‌ مقررات‌ اسلام‌ عمل‌ نمی‌كنند؛ لكن‌ عرض‌ می‌كنم‌ كه‌ قوة‌ مقننه‌ و قضاییه‌ و اجراییه‌ با زحمات‌ جانفرسا كوشش‌ در اسلامی‌ كردن‌ این‌ كشور می‌كنند و ملتِ دهها میلیونی‌ نیز طرفدار و مددكار آنان‌ هستند؛ و اگر این‌ اقلیت‌ اشكالتراش‌ و كارشكن‌ به‌ كمك‌ بشتابند، تحقق‌ این‌ آمال‌ آسانتر و سریعتر خواهد بود. و اگر خدای‌ نخواسته‌ اینان‌ به‌ خود نیایند، چون‌ تودة‌ میلیونی‌ بیدار شده‌ و متوجه‌ مسائل‌ است‌ و در صحنه‌ حاضر است‌، آمال‌ انسانی‌ ـ اسلامی‌ به‌ خواست‌ خداوند متعال‌ جامة‌ عمل‌ به‌ طور چشمگیر خواهد پوشید و كجروان‌ و اشكالتراشان‌ در مقابل‌ این‌ سیل‌ خروشان‌ نخواهند توانست‌ مقاومت‌ كنند.

من‌ با جرأت‌ مدعی‌ هستم‌ كه‌ ملت‌ ایران‌ و تودة‌ میلیونی‌ آن‌ در عصر حاضر بهتر از ملت‌ حجاز در عهد رسول‌الله ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ ـ و كوفه‌ و عراق‌ در عهد امیرالمؤمنین‌ و حسین‌ بن‌ علی‌ ـ صلوات‌ الله و سلامه‌ علیهما ـ می‌باشند. آن‌ حجاز كه‌ در عهد رسول‌الله ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ ـ مسلمانان‌ نیز اطاعت‌ از ایشان‌ نمی‌كردند و با بهانه‌هایی‌ به‌ جبهه‌ نمی‌رفتند، كه‌ خداوند تعالی‌ در سورة‌ «توبه‌» با آیاتی‌ آنها را توبیخ‌ فرموده‌ و وعدة‌ عذاب‌ داده‌ است‌. و آنقدر به‌ ایشان‌ دروغ‌ بستند كه‌ به‌ حسب‌ نقل‌، در منبر به‌ آنان‌ نفرین‌ فرمودند. و آن‌ اهل‌ عراق‌ و كوفه‌ كه‌ با امیرالمؤمنین‌ آنقدر بدرفتاری‌ كردند و از اطاعتش‌ سر باز زدند كه‌ شكایات‌ آن‌ حضرت‌ از آنان‌ در كتب‌ نقل‌ و تاریخ‌ معروف‌ است‌. و آن‌ مسلمانان‌ عراق‌ و كوفه‌ كه‌ با سیدالشهدا ـ علیه‌السلام‌ ـ آن‌ شد كه‌ شد. و آنان‌ كه‌ در
شهادت‌ دستْ آلوده‌ نكردند، یا گریختند از معركه‌ و یا نشستند تا آن‌ جنایت‌ تاریخ‌ واقع‌ شد. اما امروز می‌بینیم‌ كه‌ ملت‌ ایران‌ از قوای‌ مسلح‌ نظامی‌ و انتظامی‌ و سپاه‌ و بسیج‌ تا قوای‌ مردمی‌ از عشایر و داوطلبان‌ و از قوای‌ در جبهه‌ها و مردم‌ پشت‌ جبهه‌ها، با كمال‌ شوق‌ و اشتیاق‌ چه‌ فداكاریها می‌كنند و چه‌ حماسه‌ها می‌آفرینند. و می‌بینیم‌ كه‌ مردم‌ محترم‌ سراسر كشور چه‌ كمكهای‌ ارزنده‌ می‌كنند. و می‌بینیم‌ كه‌ بازماندگان‌ شهدا و آسیب‌ دیدگان‌ جنگ‌ و متعلقان‌ آنان‌ با چهره‌های‌ حماسه‌آفرین‌ و گفتار و كرداری‌ مشتاقانه‌ و اطمینان‌ بخش‌ با ما و شما روبه‌رو می‌شوند. و اینها همه‌ از عشق‌ و علاقه‌ و ایمان‌ سرشار آنان‌ است‌ به‌ خداوند متعال‌ و اسلام‌ و حیات‌ جاویدان‌. در صورتی‌ كه‌ نه‌ در محضر مبارك‌ رسول‌ اكرم‌ ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ هستند، و نه‌ در محضر امام‌ معصوم‌ ـ صلوات‌ الله علیه‌. و انگیزة‌ آنان‌ ایمان‌ و اطمینان‌ به‌ غیب‌ است‌. و این‌ رمز موفقیت‌ و پیروزی‌ در ابعاد مختلف‌ است‌. و اسلام‌ باید افتخار كند كه‌ چنین‌ فرزندانی‌ تربیت‌ نموده‌، و ما همه‌ مفتخریم‌ كه‌ در چنین‌ عصری‌ و در پیشگاه‌ چنین‌ ملتی‌ می‌باشیم‌.

و اینجانب‌ در اینجا یك‌ وصیت‌ به‌ اشخاصی‌ كه‌ به‌ انگیزة‌ مختلف‌ با جمهوری‌ اسلامی‌ مخالفت‌ می‌كنند و به‌ جوانان‌، چه‌ دختران‌ و چه‌ پسرانی‌ كه‌ مورد بهره‌برداری‌ منافقان‌ و منحرفان‌ فرصت‌ طلب‌ و سودجو واقع‌ شده‌اند می‌نمایم‌، كه‌ بیطرفانه‌ و با فكر آزاد به‌ قضاوت‌ بنشینید و تبلیغات‌ آنان‌ كه‌ می‌خواهند جمهوری‌ اسلامی‌ ساقط‌ شود و كیفیت‌ عمل‌ آنان‌ و رفتارشان‌ با توده‌های‌ محروم‌ و گروهها و دولتهایی‌ كه‌ از آنان‌ پشتیبانی‌ كرده‌ و می‌كنند و گروهها و اشخاصی‌ كه‌ در داخل‌ به‌ آنان‌ پیوسته‌ و از آنان‌ پشتیبانی‌ می‌كنند و اخلاق‌ و رفتارشان‌ در بین‌ خود و هوادارانشان‌ و تغییر موضعهایشان‌ در پیشامدهای‌ مختلف‌ را، با دقت‌ و بدون‌ هوای‌ نفس‌ بررسی‌ كنید، و مطالعه‌ كنید حالات‌ آنان‌ كه‌ در این‌ جمهوری‌ اسلامی‌ به‌ دست‌ منافقان‌ و منحرفان‌ شهید شدند، و ارزیابی‌ كنید بین‌ آنان‌ و دشمنانشان‌؛ نوارهای‌ این‌ شهیدان‌ تا حدی‌ در دست‌ و نوارهای‌ مخالفان‌ شاید در دست‌ شماها باشد، ببینید كدام‌ دسته‌ طرفدار محرومان‌ و مظلومان‌ جامعه‌ هستند.

برادران‌! شما این‌ اوراق‌ را قبل‌ از مرگ‌ من‌ نمی‌خوانید. ممكن‌ است‌ پس‌ از من‌ بخوانید در آن‌ وقت‌ من‌ نزد شما نیستم‌ كه‌ بخواهم‌ به‌ نفع‌ خود و جلب‌ نظرتان‌ برای‌ كسب‌ مقام‌ و قدرتی‌ با قلبهای‌ جوان‌ شما بازی‌ كنم‌. من‌ برای‌ آنكه‌ شما جوانان‌ شایسته‌ای‌ هستید علاقه‌ دارم‌ كه‌ جوانی‌ خود را در راه‌ خداوند و اسلام‌ عزیز و جمهوری‌ اسلامی‌ صرف‌ كنید تا سعادت‌ هر دو جهان‌ را دریابید. و از خداوند غفور می‌خواهم‌ كه‌ شما را به‌ راه‌ مستقیم‌ انسانیت‌ هدایت‌ كند و از گذشتة‌ ما و شما با رحمت‌ واسعة‌ خود بگذرد. شماها نیز در خلوتها از خداوند همین‌ را بخواهید، كه‌ او هادی‌ و رحمان‌ است‌.

و یك‌ وصیت‌ به‌ ملت‌ شریف‌ ایران‌ و سایر ملتهای‌ مبتلا به‌ حكومتهای‌ فاسد و دربند قدرتهای‌ بزرگ‌ می‌كنم‌؛ اما به‌ ملت‌ عزیز ایران‌ توصیه‌ می‌كنم‌ كه‌ نعمتی‌ كه‌ با جهاد عظیم‌ خودتان‌ و خون‌ جوانان‌ برومندتان‌ به‌ دست‌ آوردید همچون‌ عزیزترین‌ امور قدرش‌ را بدانید و از آن‌ حفاظت‌ و پاسداری‌ نمایید و در راه‌ آن‌، كه‌ نعمتی‌ عظیم‌ الهی‌ و امانت‌ بزرگ‌ خداوندی‌ است‌ كوشش‌ كنید و از مشكلاتی‌ كه‌ در این‌ صراط‌ مستقیم‌ پیش‌ می‌آید نهراسید كه‌ إن‌ تَنْصرواالله ینْصُرْكم‌ و یثَبِّتْ اَقدامَكم‌ . و در مشكلات‌ دولت‌ جمهوری‌ اسلامی‌ با جان‌ و دل‌ شریك‌ و در رفع‌ آنها كوشا باشید، و دولت‌ و مجلس‌ را از خود بدانید، و چون‌ محبوبی‌ گرامی‌ از آن‌ نگهداری‌ كنید.

و به‌ مجلس‌ و دولت‌ و دست‌اندركاران‌ توصیه‌ می‌نمایم‌ كه‌ قدر این‌ ملت‌ را بدانید و در خدمتگزاری‌ به‌ آنان‌ خصوصاً مستضعفان‌ و محرومان‌ و ستمدیدگان‌ كه‌ نور چشمان‌ ما و اولیای‌ نعم‌ همه‌ هستند و جمهوری‌ اسلامی‌ رهاورد آنان‌ و با فداكاریهای‌ آنان‌ تحقق‌ پیدا كرد و بقای‌ آن‌ نیز مرهون‌ خدمات‌ آنان‌ است‌، فروگذار نكنید و خود را از مردم‌ و آنان‌ را از خود بدانید و حكومتهای‌ طاغوتی‌ را كه‌ چپاولگرانی‌ بی‌فرهنگ‌ و زورگویانی‌ تهی‌ مغز بودند و هستند را همیشه‌ محكوم‌ نمایید، البته‌ با اعمال‌ انسانی‌ كه‌ شایسته‌ برای‌ یك‌ حكومت‌ اسلامی‌ است‌.

و اما به‌ ملتهای‌ اسلامی‌ توصیه‌ می‌كنم‌ كه‌ از حكومت‌ جمهوری‌ اسلامی‌ و از ملت‌ مجاهد ایران‌ الگو بگیرید و حكومتهای‌ جائر خود را در صورتی‌ كه‌ به‌ خواست‌ ملتها كه‌ خواست‌ ملت‌ ایران‌ است‌ سر فرود نیاوردند، با تمام‌ قدرت‌ به‌ جای‌ خود بنشانید، كه‌ مایة‌ بدبختی‌ مسلمانان‌، حكومتهای‌ وابستة‌ به‌ شرق‌ و غرب‌ می‌باشند. و اكیداً توصیه‌ می‌كنم‌ كه‌ به‌ بوقهای‌ تبلیغاتی‌ مخالفان‌ اسلام‌ و جمهوری‌ اسلامی‌ گوش‌ فرا ندهید كه‌ همه‌ كوشش‌ دارند كه‌ اسلام‌ را از صحنه‌ بیرون‌ كنند كه‌ منافع‌ ابرقدرتها تأمین‌ شود.

 

د از نقشه‌های‌ شیطانی قدرتهای‌ بزرگ‌ استعمار و استثمارگر كه‌ سالهای‌ طولانی‌ در دست‌ اجرا است‌ و در كشور ایران‌ از زمان‌ رضاخان‌ اوج‌ گرفت‌ و در زمان‌ محمدرضا با روشهای‌ مختلف‌ دنباله‌گیری‌ شد، به‌ انزواكشاندن‌ روحانیت‌ است‌؛ كه‌ در زمان‌ رضاخان‌ با فشار و سركوبی‌ و خلع‌ لباس‌ و حبس‌ و تبعید و هتك‌ حرمات‌ و اعدام‌ و امثال‌ آن‌، و در زمان‌ محمدرضا با نقشه‌ و روشهای‌ دیگر كه‌ یكی‌ از آنها ایجاد عداوت‌ بین‌ دانشگاهیان‌ و روحانیان‌ بود، كه‌ تبلیغات‌ وسیعی‌ در این‌ زمینه‌ شد؛ و مع‌الاسف‌ به‌ واسطة‌ بیخبری‌ هر دو قشر از توطئة‌ شیطانی‌ ابرقدرتها نتیجة‌ چشمگیری‌ گرفته‌ شد. از یك‌ طرف‌، از دبستانها تا دانشگاهها كوشش‌ شد كه‌ معلمان‌ و دبیران‌ و اساتید و رؤسای‌ دانشگاهها از بین‌ غربزدگان‌ یا شرقزدگان‌ و منحرفان‌ از اسلام‌ و سایر ادیان‌ انتخاب‌ و به‌ كار گماشته‌ شوند و متعهدان‌ مؤمن‌ در اقلیت‌ قرار گیرند كه‌ قشر مؤثر را كه‌ در آتیه‌ حكومت‌ را به‌ دست‌ می‌گیرند، از كودكی‌ تا نوجوانی‌ و تا جوانی‌ طوری‌ تربیت‌ كنند كه‌ از ادیان‌ مطلقاً، و اسلام‌ بخصوص‌، و از وابستگان‌ به‌ ادیان‌ خصوصاً روحانیون‌ و مبلغان‌، متنفر باشند. و اینان‌ را عمال‌ انگلیس‌ در آن‌ زمان‌، و طرفدار سرمایه‌داران‌ و زمینخواران‌ و طرفدار ارتجاع‌ و مخالف‌ تمدن‌ و تعالی‌ در بعد از آن‌ معرفی‌ می‌نمودند. و از طرف‌ دیگر، با تبلیغات‌ سو ء ، روحانیون‌ و مبلغان‌ و متدینان‌ را از دانشگاه‌ و دانشگاهیان‌ ترسانیده‌ و همه‌ را به‌ بی‌دینی‌ و بی‌بند و باری‌ و مخالف‌ با مظاهر اسلام‌ و ادیان‌ متهم‌ می‌نمودند. نتیجه‌ آنكه‌ دولتمردانْ مخالف‌ ادیان‌ و اسلام‌ و روحانیون‌ و متدینان‌ باشند؛ و توده‌های‌ مردم‌ كه‌ علاقه‌ به‌ دین‌ و روحانی‌ دارند مخالف‌ دولت‌ و حكومت‌ و هر چه‌ متعلق‌ به‌ آن‌ است‌ باشند، و اختلاف‌ عمیق‌ بین‌ دولت‌ و ملت‌ و دانشگاهی‌ و روحانی‌ راه‌ را برای‌ چپاولگران‌ آنچنان‌ باز كند كه‌ تمام‌ شئون‌ كشور در تحت‌ قدرت‌ آنان‌ و تمام‌ ذخایر ملت‌ در جیب‌ آنان‌ سرازیر شود، چنانچه‌ دیدید به‌ سر این‌ ملت‌ مظلوم‌ چه‌ آمد، و می‌رفت‌ كه‌ چه‌ آید.

اكنون‌ كه‌ به‌ خواست‌ خداوند متعال‌ و مجاهدت‌ ملت‌ ـ از روحانی‌ و دانشگاهی‌ تا بازاری‌ و كارگر و كشاورز و سایر قشرها ـ بند اسارت‌ را پاره‌ و سد قدرت‌ ابرقدرتها را شكستند و كشور را از دست‌ آنان‌ و وابستگانشان‌ نجات‌ دادند، توصیة‌ اینجانب‌ آن‌ است‌ كه‌ نسل‌ حاضر و آینده‌ غفلت‌ نكنند و دانشگاهیان‌ و جوانان‌ برومند عزیز هر چه‌ بیشتر با روحانیان‌ و طلاب‌ علوم‌ اسلامی‌ پیوند دوستی‌ و تفاهم‌ را محكمتر و استوارتر سازند و از نقشه‌ها و توطئه‌های‌ دشمن‌ غدار غافل‌ نباشند و به‌ مجرد آنكه‌ فرد یا افرادی‌ را دیدند كه‌ با گفتار و رفتار خود در صدد است‌ بذر نفاق‌ بین‌ آنان‌ افكند او را ارشاد و نصیحت‌ نمایند؛ و اگر تأثیر نكرد از او روگردان‌ شوند و او را به‌ انزوا كشانند و نگذارند توطئه‌ ریشه‌ دواند كه‌ سرچشمه‌ را به‌ آسانی‌ می‌توان‌ گرفت‌. و مخصوصاً اگر در اساتید كسی‌ پیدا شد كه‌ می‌خواهد انحراف‌ ایجاد كند، او را ارشاد و اگر نشد، از خود و كلاس‌ خود طرد كنند. و این‌ توصیه‌ بیشتر متوجه‌ روحانیون‌ و محصلین‌ علوم‌ دینی‌ است‌. و توطئه‌ها در دانشگاهها از عمق‌ ویژه‌ای‌ برخوردار است‌ و هر قشر محترم‌ كه‌ مغز متفكر جامعه‌ هستند باید مواظب‌ توطئه‌ها باشند.

 

ه از جمله‌ نقشه‌ها كه‌ مع‌الاسف‌ تأثیر بزرگی‌ در كشورها و كشور عزیزمان‌ گذاشت‌ و آثار آن‌ باز تا حد زیادی‌ به‌ جا مانده‌، بیگانه‌ نمودن‌ كشورهای‌ استعمار زده‌ از خویش‌، و غربزده‌ و شرقزده‌ نمودن‌ آنان‌ است‌ به‌ طوریكه‌ خود را و فرهنگ‌ و قدرت‌ خود را به‌ هیچ‌ گرفتند و غرب‌ و شرق‌، دو قطب‌ قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ‌ آنان‌ را والاتر و آن‌ دو قدرت‌ را قبله‌گاه‌ عالم‌ دانستند و وابستگی‌ به‌ یكی‌ از دو قطب‌ را از فرائض‌ غیرقابل‌ اجتناب‌ معرفی‌ نمودند! و قصة‌ این‌ امر غم‌انگیز، طولانی‌ و ضربه‌هایی‌ كه‌ از آن‌ خورده‌ و اكنون‌ نیز می‌خوریم‌ كشنده‌ و كوبنده‌ است‌.

و غم‌انگیزتر اینكه‌ آنان‌ ملتهای‌ ستمدیدة‌ زیر سلطه‌ را در همه‌ چیز عقب‌ نگه‌داشته‌ و كشورهایی‌ مصرفی‌ بار آوردند و به‌قدری‌ ما را از پیشرفتهای‌ خود و قدرتهای‌ شیطانی‌شان‌ ترسانده‌اند كه‌ جرأت‌ دست‌ زدن‌ به‌ هیچ‌ ابتكاری‌ نداریم‌ و همه‌ چیز خود را تسلیم‌ آنان‌ كرده‌ و سرنوشت‌ خود و كشورهای‌ خود را به‌ دست‌ آنان‌ سپرده‌ و چشم‌ و گوش‌ بسته‌ مطیع‌ فرمان‌ هستیم‌. و این‌ پوچی‌ و تهی‌ مغزی‌ مصنوعی‌ موجب‌ شده‌ كه‌ در هیچ‌ امری‌ به‌ فكر و دانش‌ خود اتكا نكنیم‌ و كوركورانه‌ از شرق‌ و غرب‌ تقلید نماییم‌ بلكه‌ از فرهنگ‌ و ادب‌ و صنعت‌ و ابتكار اگر داشتیم‌، نویسندگان‌ و گویندگان‌ غرب‌ و شرقزدة‌ بی‌فرهنگ‌، آنها را به‌ باد انتقاد و مسخره‌ گرفته‌ و فكر و قدرت‌ بومی‌ ما را سركوب‌ و مأیوس‌ نموده‌ و می‌نمایند و رسوم‌ و آداب‌ اجنبی‌ را هر چند مبتذل‌ و مفتضح‌ باشد با عمل‌ و گفتار و نوشتار ترویج‌ كرده‌ و با مداحی‌ و ثناجویی‌ آنها را به‌ خورد ملتها داده‌ و می‌دهند. فی‌المثل‌، اگر در كتاب‌ یا نوشته‌ یا گفتاری‌ چند واژة‌ فرنگی‌ باشد، بدون‌ توجه‌ به‌ محتوای‌ آن‌ با اعجاب‌ پذیرفته‌، و گوینده‌ و نویسندة‌ آن‌ را دانشمند و روشنفكر به‌ حساب‌ می‌آورند. و از گهواره‌ تا قبر به‌ هرچه‌ بنگریم‌ اگر با واژة‌ غربی‌ و شرقی‌ اسم‌گذاری‌ شود مرغوب‌ و مورد توجه‌ و از مظاهر تمدن‌ و پیشرفتگی‌ محسوب‌، و اگر واژه‌های‌ بومی‌ خودی‌ به‌ كار رود مطرود و كهنه‌ و واپسزده‌ خواهد بود. كودكان‌ ما اگر نام‌ غربی‌ داشته‌ باشند مفتخر؛ و اگر نام‌ خودی‌ دارند سر به‌ زیر و عقب‌ افتاده‌اند. خیابانها، كوچه‌ها، مغازه‌ها، شركتها، داروخانه‌ها، كتابخانه‌ها، پارچه‌ها، و دیگر متاعها، هرچند در داخل‌ تهیه‌ شده‌ باید نام‌ خارجی‌ داشته‌ باشد تا مردم‌ از آن‌ راضی‌ و به‌ آن‌ اقبال‌ كنند. فرنگی‌ مآبی‌ از سر تا پا و در تمام‌ نشست‌ و برخاستها و در معاشرتها و تمام‌ شئون‌ زندگی‌ موجب‌ افتخار و سربلندی‌ و تمدن‌ و پیشرفت‌، و در مقابل‌، آداب‌ و رسوم‌ خودی‌، كهنه‌پرستی‌ و عقب‌ افتادگی‌ است‌. در هر مرض‌ و كسالتی‌ ولو جزئی‌ و قابل‌ علاج‌ در داخل‌، باید به‌ خارج‌ رفت‌ و دكترها و اطبای‌ دانشمند خود را محكوم‌ و مأیوس‌ كرد. رفتن‌ به‌ انگلستان‌ و فرانسه‌ و امریكا و مسكو افتخاری‌ پر ارزش‌ و رفتن‌ به‌ حج‌ و سایر اماكن‌ متبركه‌ كهنه‌پرستی‌ و عقب‌ماندگی‌ است‌. بی‌اعتنایی‌ به‌ آنچه‌ مربوط‌ به‌ مذهب‌ و معنویات‌ است‌ از نشانه‌های‌ روشنفكری‌ و تمدن‌، و در مقابل‌، تعهد به‌ این‌ امور نشانة‌ عقب‌ماندگی‌ و كهنه‌ پرستی‌ است‌.


موضوعات مرتبط: امام خمینی ، وصیت نامه سیاسی-الهی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

بسم‌الله الرحمن‌ الرحیم‌

اهمیت‌ انقلاب‌ شكوهمند اسلامی‌ كه‌ دستاورد میلیونها انسان‌ ارزشمند و هزاران‌ شهید جاوید آن‌ و آسیب‌ دیدگان‌ عزیز، این‌ شهیدان‌ زنده‌ است‌ و مورد امید میلیونها مسلمانان‌ و مستضعفان‌ جهان‌ است‌، به‌ قدری‌ است‌ كه‌ ارزیابی‌ آن‌ از عهدة‌ قلم‌ و بیان‌ والاتر و برتر است‌. اینجانب‌، روح‌الله موسوی‌ خمینی‌ كه‌ از كرم‌ عظیم‌ خداوند متعال‌ با همة‌ خطایا مأیوس‌ نیستم‌ و زاد راه‌ پرخطرم‌ همان‌ دلبستگی‌ به‌ كرم‌ كریم‌ مطلق‌ است‌، به‌ عنوان‌ یك‌ نفر طلبة‌ حقیر كه‌ همچون‌ دیگر برادران‌ ایمانی‌ امید به‌ این‌ انقلاب‌ و بقای‌ دستاوردهای‌ آن‌ و به‌ ثمر رسیدن‌ هرچه‌ بیشتر آن‌ دارم‌، به‌ عنوان‌ وصیت‌ به‌ نسل‌ حاضر و نسلهای‌ عزیز آینده‌ مطالبی‌ هر چند تكراری‌ عرض‌ می‌نمایم‌. و از خداوند بخشاینده‌ می‌خواهم‌ كه‌ خلوص‌ نیت‌ در این‌ تذكرات‌ عنایت‌ فرماید.

1) ما می‌دانیم‌ كه‌ این‌ انقلاب‌ بزرگ‌ كه‌ دست‌ جهانخواران‌ و ستمگران‌ را از ایران‌ بزرگ‌ كوتاه‌ كرد، با تأییدات‌ غیبی‌ الهی‌ پیروز گردید. اگر نبود دست‌ توانای‌ خداوند امكان‌ نداشت‌ یك‌ جمعیت‌ 36 میلیونی‌ با آن‌ تبلیغات‌ ضداسلامی‌ و ضد روحانی‌ خصوص‌ در این‌ صد سال‌ اخیر و با آن‌ تفرقه‌افكنیهای‌ بیحساب‌ قلمداران‌ و زبان‌ مُزدان‌ در مطبوعات‌ و سخنرانیها و مجالس‌ و محافل‌ ضداسلامی‌ و ضدملی‌ به‌ صورت‌ ملیت‌، و آنهمه‌ شعرها و بذله‌گوییها، و آنهمه‌ مراكز عیاشی‌ و فحشا و قمار و مسكرات‌ و مواد مخدره‌ كه‌ همه‌ و همه‌ برای‌ كشیدن‌ نسل‌ جوان‌ فعال‌ كه‌ باید در راه‌ پیشرفت‌ و تعالی‌ و ترقی‌ میهن‌ عزیز خود فعالیت‌ نمایند، به‌ فساد و بی‌تفاوتی‌ در پیشامدهای‌ خائنانه‌، كه‌ به‌ دست‌ شاه‌ فاسد و پدر بی‌فرهنگش‌ و دولتها و مجالس‌ فرمایشی‌ كه‌ از طرف‌ سفارتخانه‌های‌ قدرتمندان‌ بر ملت‌ تحمیل‌ می‌شد، و از همه‌ بدتر وضع‌ دانشگاهها و دبیرستانها و مراكز آموزشی‌ كه‌ مقدرات‌ كشور به‌ دست‌ آنان‌ سپرده‌ می‌شد، با به‌ كار گرفتن‌ معلمان‌ و استادان‌ غربزده‌ یا شرقزدة‌ صددرصد مخالف‌ اسلام‌ و فرهنگ‌ اسلامی‌ بلكه‌ ملی‌ صحیح‌، با نام‌ «ملیت‌» و «ملی‌گرایی‌»، گرچه‌ در بین‌ آنان‌ مردانی‌ متعهد و دلسوز بودند، لكن‌ با اقلیت‌ فاحش‌ آنان‌ و در تنگنا قرار دادنشان‌ كار مثبتی‌ نمی‌توانستند انجام‌ دهند و با اینهمه‌ و دهها مسائل‌ دیگر، از آن‌ جمله‌ به‌ انزوا و عزلت‌ كشیدن‌ روحانیان‌ و با قدرت‌ تبلیغاتْ به‌ انحراف‌ فكری‌ كشیدن‌ بسیاری‌ از آنان‌، ممكن‌ نبود این‌ ملت‌ با این‌ وضعیت‌ یكپارچه‌ قیام‌ كنند و در سرتاسر كشور با ایدة‌ واحد و فریاد «الله اكبر» و فداكاریهای‌ حیرت‌آور و معجزه‌آسا تمام‌ قدرتهای‌ داخل‌ و خارج‌ را كنار زده‌ و خودْ مقدرات‌ كشور را به‌ دست‌ گیرد. بنابراین‌ شك‌ نباید كرد كه‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ از همة‌ انقلابها جدا است‌: هم‌ در پیدایش‌ و هم‌ در كیفیت‌ مبارزه‌ و هم‌ در انگیزة‌ انقلاب‌ و قیام‌. و تردید نیست‌ كه‌ این‌ یك‌ تحفة‌ الهی‌ و هدیة‌ غیبی‌ بوده‌ كه‌ از جانب‌ خداوند منان‌ بر این‌ ملت‌ مظلوم‌ غارتزده‌ عنایت‌ شده‌ است‌.

 

2) اسلام‌ و حكومت‌ اسلامی‌ پدیدة‌ الهی‌ است‌ كه‌ با به‌ كار بستن‌ آن‌ سعادت‌ فرزندان‌ خود را در دنیا و آخرت‌ به‌ بالاترین‌ وجه‌ تأمین‌ می‌كند و قدرت‌ آن‌ دارد كه‌ قلم‌ سرخ‌ بر ستمگریها و چپاولگریها و فسادها و تجاوزها بكشد و انسانها را به‌ كمال‌ مطلوب‌ خود برساند. و مكتبی‌ است‌ كه‌ برخلاف‌ مكتبهای‌ غیرتوحیدی‌، در تمام‌ شئون‌ فردی‌ و اجتماعی‌ و مادی‌ و معنوی‌ و فرهنگی‌ و سیاسی‌ و نظامی‌ و اقتصادی‌ دخالت‌ و نظارت‌ دارد و از هیچ‌ نكته‌، ولو بسیار ناچیز كه‌ در تربیت‌ انسان‌ و جامعه‌ و پیشرفت‌ مادی‌ و معنوی‌ نقش‌ دارد فروگذار ننموده‌ است‌؛ و موانع‌ و مشكلات‌ سر راه‌ تكامل‌ را در اجتماع‌ و فرد گوشزد نموده‌ و به‌ رفع‌ آنها كوشیده‌ است‌. اینك‌ كه‌ به‌ توفیق‌ و تأیید خداوند، جمهوری‌ اسلامی‌ با دست‌ توانای‌ ملت‌ متعهد پایه‌ریزی‌ شده‌، و آنچه‌ در این‌ حكومت‌ اسلامی‌ مطرح‌ است‌ اسلام‌ و احكام‌ مترقی‌ آن‌ است‌، بر ملت‌ عظیم‌الشأن‌ ایران‌ است‌ كه‌ در تحقق‌ محتوای‌ آن‌ به‌ جمیع‌ ابعاد و حفظ‌ و حراست‌ آن‌ بكوشند كه‌ حفظ‌ اسلام‌ در رأس‌ تمام‌ واجبات‌ است‌، كه‌ انبیای‌ عظام‌ از آدم‌ ـ علیه‌ السلام‌ ـ تا خاتم‌النبیین‌ ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ در راه‌ آن‌ كوشش‌ و فداكاری‌ جانفرسا نموده‌اند و هیچ‌ مانعی‌ آنان‌ را از این‌ فریضة‌ بزرگ‌ بازنداشته‌؛ و همچنین‌ پس‌ از آنان‌ اصحاب‌ متعهد و ائمة‌ اسلام‌ ـ علیهم‌ صلوات‌ الله ـ با كوششهای‌ توانفرسا تا حد نثار خون‌ خود در حفظ‌ آن‌ كوشیده‌اند. و امروز بر ملت‌ ایران‌، خصوصاً، و بر جمیع‌ مسلمانان‌، عموماً، واجب‌ است‌ این‌ امانت‌ الهی‌ را كه‌ در ایران‌ به‌ طور رسمی‌ اعلام‌ شده‌ و در مدتی‌ كوتاه‌ نتایج‌ عظیمی‌ به‌ بار آورده‌، با تمام‌ توان‌ حفظ‌ نموده‌ و در راه‌ ایجاد مقتضیات‌ بقای‌ آن‌ و رفع‌ موانع‌ و مشكلات‌ آن‌ كوشش‌ نمایند. و امید است‌ كه‌ پرتو نور آن‌ بر تمام‌ كشورهای‌ اسلامی‌ تابیدن‌ گرفته‌ و تمام‌ دولتها و ملتها با یكدیگر تفاهم‌ در این‌ امر حیاتی‌ نمایند، و دست‌ ابرقدرتهای‌ عالمخوار و جنایتكاران‌ تاریخ‌ را تا ابد از سر مظلومان‌ و ستمدیدگان‌ جهان‌ كوتاه‌ نمایند.

 

اینجانب‌ كه‌ نفسهای‌ آخر عمر را می‌كشم‌ به‌ حسب‌ وظیفه‌، شطری‌ از آنچه‌ در حفظ‌ و بقای‌ این‌ ودیعة‌ الهی‌ دخالت‌ دارد و شطری‌ از موانع‌ و خطرهایی‌ كه‌ آن‌ را تهدید می‌كنند، برای‌ نسل‌ حاضر و نسلهای‌ آینده‌ عرض‌ می‌كنم‌ و توفیق‌ و تأیید همگان‌ را از درگاه‌ پروردگار عالمیان‌ خواهانم‌.

 

الف‌ بی‌تردید رمز بقای‌ انقلاب‌ اسلامی‌ همان‌ رمز پیروزی‌ است‌؛ و رمز پیروزی‌ را ملت‌ می‌داند و نسلهای‌ آینده‌ در تاریخ‌ خواهند خواند كه‌ دو ركن‌ اصلی‌ آن‌: انگیزة‌ الهی‌ و مقصد عالی‌ حكومت‌ اسلامی‌؛ و اجتماع‌ ملت‌ در سراسر كشور با وحدت‌ كلمه‌ برای‌ همان‌ انگیزه‌ و مقصد.

اینجانب‌ به‌ همة‌ نسلهای‌ حاضر و آینده‌ وصیت‌ می‌كنم‌ كه‌ اگر بخواهید اسلام‌ و حكومت‌ الله برقرار باشد و دست‌ استعمار و استثمارگرانِ خارج‌ و داخل‌ از كشورتان‌ قطع‌ شود، این‌ انگیزة‌ الهی‌ را كه‌ خداوند تعالی‌ در قرآن‌ كریم‌ بر آن‌ سفارش‌ فرموده‌ است‌ از دست‌ ندهید؛ و در مقابل‌ این‌ انگیزه‌ كه‌ رمز پیروزی‌ و بقای‌ آن‌ است‌، فراموشی‌ هدف‌ و تفرقه‌ و اختلاف‌ است‌. بی‌جهت‌ نیست‌ كه‌ بوقهای‌ تبلیغاتی‌ در سراسر جهان‌ و ولیده‌های‌ بومی‌ آنان‌ تمام‌ توان‌ خود را صرف‌ شایعه‌ها و دروغهای‌ تفرقه‌افكن‌ نموده‌اند و میلیاردها دلار برای‌ آن‌ صرف‌ می‌كنند. بی‌ انگیزه‌ نیست‌ سفرهای‌ دائمی‌ مخالفان‌ جمهوری‌ اسلامی‌ به‌ منطقه‌. و مع‌الاسف‌ در بین‌ آنان‌ از سردمداران‌ و حكومتهای‌ بعض‌ كشورهای‌ اسلامی‌، كه‌ جز به‌ منافع‌ شخص‌ خود فكر نمی‌كنند و چشم‌ و گوش‌ بسته‌ تسلیم‌ امریكا هستند دیده‌ می‌شود؛ و بعض‌ از روحانی‌ نماها نیز به‌ آنان‌ ملحقند.

امروز و در آتیه‌ نیز آنچه‌ برای‌ ملت‌ ایران‌ ومسلمانان‌ جهان‌ باید مطرح‌ باشد و اهمیت‌ آن‌ را در نظر گیرند، خنثی‌ كردن‌ تبلیغات‌ تفرقه‌ افكنِ خانه‌ برانداز است‌. توصیة‌ اینجانب‌ به‌ مسلمین‌ و خصوص‌ ایرانیان‌ بویژه‌ در عصر حاضر، آن‌ است‌ كه‌ در مقابل‌ این‌ توطئه‌ها عكس‌ العمل‌ نشان‌ داده‌ و به‌ انسجام‌ و وحدت‌ خود، به‌ هر راه‌ ممكن‌ افزایش‌ دهند و كفار و منافقان‌ را مأیوس‌ نمایند.

 

ب‌ از توطئه‌های‌ مهمی‌ كه‌ در قرن‌ اخیر، خصوصاً در دهه‌های‌ معاصر، و بویژه‌ پس‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ آشكارا به‌ چشم‌ می‌خورد، تبلیغات‌ دامنه‌دار با ابعاد مختلف‌ برای‌ مأیوس‌ نمودن‌ ملتها و خصوص‌ ملت‌ فداكار ایران‌ از اسلام‌ است‌. گاهی‌ ناشیانه‌ و با صراحت‌ به‌ اینكه‌ احكام‌ اسلام‌ كه‌ 1400 سال‌ قبل‌ وضع‌ شده‌ است‌ نمی‌تواند در عصر حاضر كشورها را اداره‌ كند، یا آنكه‌ اسلام‌ یك‌ دین‌ ارتجاعی‌ است‌ و با هر نوآوری‌ و مظاهر تمدن‌ مخالف‌ است‌، و در عصر حاضر نمی‌شود كشورها از تمدن‌ جهانی‌ و مظاهر آن‌ كناره‌ گیرند، و امثال‌ این‌ تبلیغات‌ ابلهانه‌ و گاهی‌ موذیانه‌ و شیطنت‌آمیز به‌ گونة‌ طرفداری‌ از قداست‌ اسلام‌ كه‌ اسلام‌ و دیگر ادیان‌ الهی‌ سر و كار دارند با معنویات‌ و تهذیب‌ نفوس‌ و تحذیر از مقامات‌ دنیایی‌ و دعوت‌ به‌ ترك‌ دنیا و اشتغال‌ به‌ عبادات‌ و اذكار و ادعیه‌ كه‌ انسان‌ را به‌ خدای‌ تعالی‌ نزدیك‌ و از دنیا دور می‌كند، و حكومت‌ و سیاست‌ و سررشته‌داری‌ برخلاف‌ آن‌ مقصد و مقصود بزرگ‌ و معنوی‌ است‌، چه‌ اینها تمام‌ برای‌ تعمیر دنیا است‌ و آن‌ مخالف‌ مسلك‌ انبیای‌ عظام‌ است‌! و مع‌الاسف‌ تبلیغ‌ به‌ وجه‌ دوم‌ در بعض‌ از روحانیان‌ و متدینان‌ بیخبر از اسلام‌ تأثیر گذاشته‌ كه‌ حتی‌ دخالت‌ در حكومت‌ و سیاست‌ را به‌ مثابة‌ یك‌ گناه‌ و فسق‌ می‌دانستند و شاید بعضی‌ بدانند! و این‌ فاجعة‌ بزرگی‌ است‌ كه‌ اسلام‌ مبتلای‌ به‌ آن‌ بود.

گروه‌ اول‌ كه‌ باید گفت‌ از حكومت‌ و قانون‌ و سیاست‌ یا اطلاع‌ ندارند یا غرضمندانه‌ خود را به‌ بی‌اطلاعی‌ می‌زنند. زیرا اجرای‌ قوانین‌ بر معیار قسط‌ و عدل‌ و جلوگیری‌ از ستمگری‌ و حكومت‌ جائرانه‌ و بسط‌ عدالت‌ فردی‌ و اجتماعی‌ و منع‌ از فساد و فحشا و انواع‌ كجرویها، و آزادی‌ بر معیار عقل‌ و عدل‌ و استقلال‌ و خودكفایی‌ و جلوگیری‌ از استعمار و استثمار و استعباد، و حدود و قصاص‌ و تعزیرات‌ بر میزان‌ عدل‌ برای‌ جلوگیری‌ از فساد و تباهی‌ یك‌ جامعه‌، و سیاست‌ و راه‌ بردن‌ جامعه‌ به‌ موازین‌ عقل‌ و عدل‌ و انصاف‌ و صدها از این‌ قبیل‌، چیزهایی‌ نیست‌ كه‌ با مرور زمان‌ در طول‌ تاریخ‌ بشر و زندگی‌ اجتماعی‌ كهنه‌ شود. این‌ دعوی‌ به‌ مثابة‌ آن‌ است‌ كه‌ گفته‌ شود قواعد عقلی‌ و ریاضی‌ در قرن‌ حاضر باید عوض‌ شود و به‌ جای‌ آن‌ قواعد دیگر نشانده‌ شود. اگر در صدر خلقت‌، عدالت‌ اجتماعی‌ باید جاری‌ شود و از ستمگری‌ و چپاول‌ و قتل‌ باید جلوگیری‌ شود، امروز چون‌ قرن‌ اتم‌ است‌ آن‌ روش‌ كهنه‌ شده‌! و ادعای‌ آنكه‌ اسلام‌ با نوآوردها مخالف‌ است‌ ـ همان‌ سان‌ كه‌ محمدرضا پهلوی‌ مخلوع‌ می‌گفت‌ كه‌ اینان‌ می‌خواهند با چهارپایان‌ در این‌ عصر سفر كنند ـ یك‌ اتهام‌ ابلهانه‌ بیش‌ نیست‌. زیرا اگر مراد از مظاهر تمدن‌ و نوآوردها، اختراعات‌ و ابتكارات‌ و صنعتهای‌ پیشرفته‌ كه‌ در پیشرفت‌ و تمدن‌ بشر دخالت‌ دارد، هیچ‌گاه‌ اسلام‌ و هیچ‌ مذهب‌ توحیدی‌ با آن‌ مخالفت‌ نكرده‌ و نخواهد كرد بلكه‌ علم‌ و صنعت‌ مورد تأكید اسلام‌ و قرآن‌ مجید است‌. و اگر مراد از تجدد و تمدن‌ به‌ آن‌ معنی‌ است‌ كه‌ بعضی‌ روشنفكران‌ حرفه‌ای‌ می‌گویند كه‌ آزادی‌ در تمام‌ منكرات‌ و فحشا حتی‌ همجنس‌بازی‌ و از این‌ قبیل‌، تمام‌ ادیان‌ آسمانی‌ و دانشمندان‌ و عقلا با آن‌ مخالفند گرچه‌ غرب‌ و شرقزدگان‌ به‌ تقلید كوركورانه‌ آن‌ را ترویج‌ می‌كنند.

و اما طایفة‌ دوم‌ كه‌ نقشة‌ موذیانه‌ دارند و اسلام‌ را از حكومت‌ و سیاست‌ جدا می‌دانند. باید به‌ این‌ نادانان‌ گفت‌ كه‌ قرآن‌ كریم‌ و سنت‌ رسول‌الله ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ ـ آنقدر كه‌ در حكومت‌ و سیاست‌ احكام‌ دارند در سایر چیزها ندارند؛ بلكه‌ بسیار از احكام‌ عبادی‌ اسلام‌، عبادی‌ ـ سیاسی‌ است‌ كه‌ غفلت‌ از آنها این‌ مصیبتها را به‌ بار آورده‌. پیغمبر اسلام‌(ص‌) تشكیل‌ حكومت‌ داد مثل‌ سایر حكومتهای‌ جهان‌ لكن‌ با انگیزة‌ بسط‌ عدالت‌ اجتماعی‌. و خلفای‌ اول‌ اسلامی‌ حكومتهای‌ وسیع‌ داشته‌اند و حكومت‌ علی‌بن‌ ابیطالب‌ ـ علیه‌السلام‌ ـ نیز با همان‌ انگیزه‌، به‌ طور وسیعتر و گسترده‌تر از واضحات‌ تاریخ‌ است‌. و پس‌ از آن‌ بتدریج‌ حكومت‌ به‌ اسم‌ اسلام‌ بوده‌؛ و اكنون‌ نیز مدعیان‌ حكومت‌ اسلامی‌ به‌ پیروی‌ از اسلام‌ و رسول‌ اكرم‌ ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ ـ بسیارند.

اینجانب‌ در این‌ وصیتنامه‌ با اشاره‌ می‌گذرم‌، ولی‌ امید آن‌ دارم‌ كه‌ نویسندگان‌ و جامعه‌شناسان‌ و تاریخ‌نویسان‌، مسلمانان‌ را از این‌ اشتباه‌ بیرون‌ آورند. و آنچه‌ گفته‌ شده‌ و می‌شود كه‌ انبیا ـ علیهم‌السلام‌ ـ به‌ معنویات‌ كار دارند و حكومت‌ و سررشته‌داری‌ دنیایی‌ مطرود است‌ و انبیا و اولیا و بزرگان‌ از آن‌ احتراز می‌كردند و ما نیز باید چنین‌ كنیم‌، اشتباه‌ تأسف‌آوری‌ است‌ كه‌ نتایج‌ آن‌ به‌ تباهی‌ كشیدن‌ ملتهای‌ اسلامی‌ و باز كردن‌ راه‌ برای‌ استعمارگران‌ خونخوار است‌، زیرا آنچه‌ مردود است‌ حكومتهای‌ شیطانی‌ و دیكتاتوری‌ و ستمگری‌ است‌ كه‌ برای‌ سلطه‌جویی‌ و انگیزه‌های‌ منحرف‌ و دنیایی‌ كه‌ از آن‌ تحذیر نموده‌اند؛ جمع‌آوری‌ ثروت‌ و مال‌ و قدرت‌طلبی‌ و طاغوت‌ گرایی‌ است‌ و بالاخره‌ دنیایی‌ است‌ كه‌ انسان‌ را از حق‌ تعالی‌ غافل‌ كند. و اما حكومت‌ حق‌ برای‌ نفع‌ مستضعفان‌ و جلوگیری‌ از ظلم‌ و جور و اقامة‌ عدالت‌ اجتماعی‌، همان‌ است‌ كه‌ مثل‌ سلیمان‌ بن‌ داوود و پیامبر عظیم‌الشأن‌ اسلام‌ ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ ـ و اوصیای‌ بزرگوارش‌ برای‌ آن‌ كوشش‌ می‌كردند؛ از بزرگترین‌ واجبات‌ و اقامة‌ آن‌ از والاترین‌ عبادات‌ است‌، چنانچه‌ سیاست‌ سالم‌ كه‌ در این‌ حكومتها بوده‌ از امور لازمه‌ است‌. باید ملت‌ بیدار و هوشیار ایران‌ با دید اسلامی‌ این‌ توطئه‌ها را خنثی‌ نمایند. و گویندگان‌ و نویسندگان‌ متعهد به‌ كمك‌ ملت‌ برخیزند و دست‌ شیاطین‌ توطئه‌گر را قطع‌ نمایند.

 

ج‌ و از همین‌ قماش‌ توطئه‌ها و شاید موذیانه‌تر، شایعه‌های‌ وسیع‌ در سطح‌ كشور، و در شهرستانها بیشتر، بر اینكه‌ جمهوری‌ اسلامی‌ هم‌ كاری‌ برای‌ مردم‌ انجام‌ نداد. بیچاره‌ مردم‌ با آن‌ شوق‌ و شعف‌ فداكاری‌ كردند كه‌ از رژیم‌ ظالمانة‌ طاغوت‌ رهایی‌ یابند، گرفتار یك‌ رژیم‌ بدتر شدند! مستكبران‌ مستكبرتر و مستضعفان‌ مستضعف‌تر شدند! زندانها پر از جوانان‌ كه‌ امید آتیة‌ كشور است‌ می‌باشد و شكنجه‌ها از رژیم‌ سابق‌ بدتر و غیرانسانیتر است‌! هر روز عده‌ای‌ را اعدام‌ می‌كنند به‌ اسم‌ اسلام‌! و ای‌ كاش‌ اسم‌ اسلام‌ روی‌ این‌ جمهوری‌ نمی‌گذاشتند! این‌ زمان‌ از زمان‌ رضاخان‌ و پسرش‌ بدتر است‌! مردم‌ در رنج‌ و زحمت‌ و گرانی‌ سرسام‌آور غوطه‌ می‌خورند و سردمداران‌ دارند این‌ رژیم‌ را به‌ رژیمی‌ كمونیستی‌ هدایت‌ می‌كنند! اموال‌ مردم‌ مصادره‌ می‌شود و آزادی‌ در هر چیز از ملت‌ سلب‌ شده‌! و بسیاری‌ دیگر از این‌ قبیل‌ امور كه‌ با نقشه‌ اجرا می‌شود. و دلیل‌ آنكه‌ نقشه‌ و توطئه‌ در كار است‌ آنكه‌ هرچند روز یك‌ امر در هر گوشه‌ و كنار و در هر كوی‌ و برزن‌ سر زبانها می‌افتد؛ در تاكسیها همین‌ مطلب‌ واحد و در اتوبوسها نیز همین‌ و در اجتماعات‌ چند نفره‌ باز همین‌ صحبت‌ می‌شود؛ و یكی‌ كه‌ قدری‌ كهنه‌ شد یكی‌ دیگر معروف‌ می‌شود. و مع‌الاسف‌ بعض‌ روحانیون‌ كه‌ از حیله‌های‌ شیطانی‌ بیخبرند با تماس‌ یكی‌ ـ دو نفر از عوامل‌ توطئه‌ گمان‌ می‌كنند مطلب‌ همان‌ است‌. و اساس‌ مسأله‌ آن‌ است‌ كه‌ بسیاری‌ از آنان‌ كه‌ این‌ مسائل‌ را می‌شنوند و باور می‌كنند اطلاع‌ از وضع‌ دنیا و انقلابهای‌ جهان‌ و حوادث‌ بعد از انقلاب‌ و گرفتاریهای‌ عظیم‌ اجتناب‌ناپذیر آن‌ ندارند چنانچه‌ اطلاع‌ صحیح‌ از تحولاتی‌ كه‌ همه‌ به‌ سود اسلام‌ است‌ ندارند ـ و چشم‌ بسته‌ و بیخبر امثال‌ این‌ مطالب‌ را شنیده‌ و خود نیز با غفلت‌ یا عمد به‌ آنان‌ پیوسته‌اند.

اینجانب‌ توصیه‌ می‌كنم‌ كه‌ قبل‌ از مطالعة‌ وضعیت‌ كنونی‌ جهان‌ و مقایسه‌ بین‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ با سایر انقلابات‌ و قبل‌ از آشنایی‌ با وضعیت‌ كشورها و ملتهایی‌ كه‌ در حال‌ انقلاب‌ و پس‌ از انقلابشان‌ بر آنان‌ چه‌ می‌گذشته‌ است‌، و قبل‌ از توجه‌ به‌ گرفتاریهای‌ این‌ كشور طاغوتزده‌ از ناحیة‌ رضاخان‌ و بدتر از آن‌ محمدرضا كه‌ در طول‌ چپاولگریهایشان‌ برای‌ این‌ دولت‌ به‌ ارث‌ گذاشته‌اند، از وابستگیهای‌ عظیم‌ خانمانسوز، تا اوضاع‌ وزارتخانه‌ها و ادارات‌ و اقتصاد و ارتش‌ و مراكز عیاشی‌ و مغازه‌های‌ مسكرات‌ فروشی‌ و ایجاد بی‌بندوباری‌ در تمام‌ شئون‌ زندگی‌ و اوضاع‌ تعلیم‌ و تربیت‌ و اوضاع‌ دبیرستانها و دانشگاهها و اوضاع‌ سینماها و عشرتكده‌ها و وضعیت‌ جوانها و زنها و وضعیت‌ روحانیون‌ و متدینین‌ و آزادیخواهان‌ متعهّد و بانوان‌ عفیف‌ ستمدیده‌ و مساجد در زمان‌ طاغوت‌ و رسیدگی‌ به‌ پروندة‌ اعدام‌ شدگان‌ و محكومان‌ به‌ حبس‌ و رسیدگی‌ به‌ زندانها و كیفیت‌ عملكرد متصدیان‌ و رسیدگی‌ به‌ مال‌ سرمایه‌داران‌ و زمینخواران‌ بزرگ‌ و محتكران‌ و گرانفروشان‌ و رسیدگی‌ به‌ دادگستریها و دادگاههای‌ انقلاب‌ و مقایسه‌ با وضع‌ سابق‌ دادگستری‌ و قضات‌ و رسیدگی‌ به‌ حال‌ نمایندگان‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ و اعضای‌ دولت‌ و استاندارها و سایر مأمورین‌ كه‌ در این‌ زمان‌ آمده‌اند و مقایسه‌ با زمان‌ سابق‌ و رسیدگی‌ به‌ عملكرد دولت‌ و جهاد سازندگی‌ در روستاهای‌ محروم‌ از همة‌ مواهب‌ حتی‌ آب‌ آشامیدنی‌ و درمانگاه‌ و مقایسه‌ با طول‌ رژیم‌ سابق‌ با در نظر گرفتن‌ گرفتاری‌ به‌ جنگ‌ تحمیلی‌ و پیامدهای‌ آن‌ از قبیل‌ آوارگان‌ میلیونی‌ و خانواده‌های‌ شهدا و آسیب‌دیدگان‌ در جنگ‌ و آوارگان‌ میلیونی‌ افغانستان‌ و عراق‌ و با نظر به‌ حصر اقتصادی‌ و توطئه‌های‌ پی‌ در پی‌ امریكا و وابستگان‌ خارج‌ و داخلش‌ (اضافه‌ كنید فقدان‌ مبلّغ‌ آشنا به‌ مسائل‌ به‌ مقدار احتیاج‌ و قاضی‌ شرع‌) و هرج‌ و مرجهایی‌ كه‌ از طرف‌ مخالفان‌ اسلام‌ و منحرفان‌ و حتی‌ دوستان‌ نادان‌ در دست‌ اجرا است‌ و دهها مسائل‌ دیگر، تقاضا این‌ است‌ كه‌ قبل‌ از آشنایی‌ به‌ مسائل‌، به‌ اشكالتراشی‌ و انتقاد كوبنده‌ و فحاشی‌ برنخیزید؛ و به‌ حال‌ این‌ اسلام‌ غریب‌ كه‌ پس‌ از صدها سال‌ ستمگری‌ قلدرها و جهل‌ توده‌ها امروز طفلی‌ تازه‌پا و ولیده‌ای‌ است‌ محفوف‌ به‌ دشمنهای‌ خارج‌ و داخل‌، رحم‌ كنید. و شما اشكالتراشان‌ به‌ فكر بنشینید كه‌ آیا بهتر نیست‌ به‌ جای‌ سركوبی‌ به‌ اصلاح‌ و كمك‌ بكوشید؛ و به‌ جای‌ طرفداری‌ از منافقان‌ و ستمگران‌ و سرمایه‌داران‌ و محتكران‌ بی‌انصاف‌ از خدا بیخبر، طرفدار مظلومان‌ و ستمدیدگان‌ و محرومان‌ باشید؛ و به‌ جای‌ گروههای‌ آشوبگر و تروریستهای‌ مفسد و طرفداری‌ غیرمستقیم‌ از آنان‌، توجهی‌ به‌ ترور شدگان‌ از روحانیون‌ مظلوم‌ تا خدمتگزاران‌ متعهد مظلوم‌ داشته‌ باشید؟


موضوعات مرتبط: امام خمینی ، وصیت نامه سیاسی-الهی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

و ملت‌ ما بلكه‌ ملتهای‌ اسلامی‌ و مستضعفان‌ جهان‌ مفتخرند به‌ اینكه‌ دشمنان‌ آنان‌ كه‌ دشمنان‌ خدای‌ بزرگ‌ و قرآن‌ كریم‌ و اسلام‌ عزیزند، درندگانی‌ هستند كه‌ از هیچ‌ جنایت‌ و خیانتی‌ برای‌ مقاصد شوم‌ جنایتكارانة‌ خود دست‌ نمی‌كشند و برای‌ رسیدن‌ به‌ ریاست‌ و مطامع‌ پست‌ خود دوست‌ و دشمن‌ را نمی‌شناسند. و در رأس‌ آنان‌ امریكا این‌ تروریست‌ بالذات‌ دولتی‌ است‌ كه‌ سرتاسر جهان‌ را به‌ آتش‌ كشیده‌ و هم‌ پیمان‌ او صهیونیست‌ جهانی‌ است‌ كه‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ مطامع‌ خود جنایاتی‌ مرتكب‌ می‌شود كه‌ قلمها از نوشتن‌ و زبانها از گفتن‌ آن‌ شرم‌ دارند؛ و خیال‌ ابلهانة‌ «اسرائیل‌ بزرگ‌»! آنان‌ را به‌ هر جنایتی‌ می‌كشاند. و ملتهای‌ اسلامی‌ و مستضعفان‌ جهان‌ مفتخرند كه‌ دشمنان‌ آنها حسین‌ اردنی‌ این‌ جنایت‌ پیشة‌ دوره‌گرد، و حسن‌ و حسنی‌ مبارك‌ هم‌ آخور با اسرائیل‌ جنایتكارند و در راه‌ خدمت‌ به‌ امریكا و اسرائیل‌ از هیچ‌ خیانتی‌ به‌ ملتهای‌ خود رویگردان‌ نیستند. و ما مفتخریم‌ كه‌ دشمن‌ ما صدام‌ عفلقی‌ است‌ كه‌ دوست‌ و دشمنْ او را به‌ جنایتكاری‌ و نقض‌ حقوق‌ بین‌المللی‌ و حقوق‌ بشر می‌شناسند و همه‌ می‌دانند كه‌ خیانتكاری او به‌ ملت‌ مظلوم‌ عراق‌ و شیخ‌نشینان‌ خلیج‌، كمتر از خیانت‌ به‌ ملت‌ ایران‌ نباشد.

و ما و ملتهای‌ مظلوم‌ دنیا مفتخریم‌ كه‌ رسانه‌های‌ گروهی‌ و دستگاههای‌ تبلیغات‌ جهانی‌، ما و همة‌ مظلومان‌ جهان‌ را به‌ هر جنایت‌ و خیانتی‌ كه‌ ابرقدرتهای‌ جنایتكار دستور می‌دهند متهم‌ می‌كنند. كدام‌ افتخار بالاتر و والاتر از اینكه‌ امریكا با همة‌ ادعاهایش‌ و همة‌ ساز و برگهای‌ جنگی‌اش‌ و آنهمه‌ دولتهای‌ سرسپرده‌اش‌ و به‌ دست‌ داشتن‌ ثروتهای‌ بی‌پایانِ ملتهای‌ مظلوم‌ عقب‌افتاده‌ و در دست‌ داشتن‌ تمام‌ رسانه‌های‌ گروهی‌، در مقابل‌ ملت‌ غیور ایران‌ و كشور حضرت‌ بقیة‌الله ـ ارواحنا لمقدمه‌ الفدا ء ـ آنچنان‌ وامانده‌ و رسوا شده‌ است‌ كه‌ نمی‌داند به‌ كه‌ متوسل‌ شود! و رو به‌ هر كس‌ می‌كند جواب‌ رد می‌شنود! و این‌ نیست‌ جز به‌ مددهای‌ غیبی‌ حضرت‌ باری‌ تعالی‌ ـ جلَّت‌ عظمتُه‌ـ كه‌ ملتها را بویژه‌ ملت‌ ایران‌ اسلامی‌ را بیدار نموده‌ و از ظلمات‌ ستمشاهی‌ به‌ نور اسلام‌ هدایت‌ نموده‌.

من‌ اكنون‌ به‌ ملتهای‌ شریف‌ ستمدیده‌ و به‌ ملت‌ عزیز ایران‌ توصیه‌ می‌كنم‌ كه‌ از این‌ راه‌ مستقیم‌ الهی‌ كه‌ نه‌ به‌ شرقِ ملحد و نه‌ به‌ غربِ ستمگرِ كافر وابسته‌ است‌، بلكه‌ به‌ صراطی‌ كه‌ خداوند به‌ آنها نصیب‌ فرموده‌ است‌ محكم‌ و استوار و متعهد و پایدارْ پایبند بوده‌، و لحظه‌ ] ای‌ [ از شكر این‌ نعمت‌ غفلت‌ نكرده‌ و دستهای‌ ناپاك‌ عمال‌ ابرقدرتها، چه‌ عمال‌ خارجی‌ و چه‌ عمال‌ داخلی‌ بدتر از خارجی‌، تزلزلی‌ در نیت‌ پاك‌ و ارادة‌ آهنین‌ آنان‌ رخنه‌ نكند؛ و بدانند كه‌ هرچه‌ رسانه‌های‌ گروهی‌ عالم‌ و قدرتهای‌ شیطانی‌ غرب‌ و شرق‌ اشتلم‌ می‌زنند دلیل‌ بر قدرت‌ الهی‌ آنان‌ است‌ و خداوند بزرگ‌ سزای‌ آنان‌ را هم‌ در این‌ عالم‌ و هم‌ در عوالم‌ دیگر خواهد داد. «إنَّه‌ ولی النِّعَم‌ و بِیدِه‌ ملكوتُ كلِّ شی‌ ء ٍ».

و با كمال‌ جِد و عجز از ملتهای‌ مسلمان‌ می‌خواهم‌ كه‌ از ائمة‌ اطهار و فرهنگ‌ سیاسی‌، اجتماعی‌، اقتصادی‌، نظامی‌ این‌ بزرگ‌ راهنمایان‌ عالم‌ بشریت‌ به‌ طور شایسته‌ و به‌ جان‌ و دل‌ و جانفشانی‌ و نثار عزیزان‌ پیروی‌ كنند. از آن‌ جمله‌ دست‌ از فقه‌ سنتی‌ كه‌ بیانگر مكتب‌ رسالت‌ و امامت‌ است‌ و ضامن‌ رشد و عظمت‌ ملتها است‌، چه‌ احكام‌ اولیه‌ و چه‌ ثانویه‌ كه‌ هر دو مكتب‌ فقه‌ اسلامی‌ است‌، ذره‌ای‌ منحرف‌ نشوند و به‌ وسواس‌ خناسان‌ معاند با حق‌ و مذهب‌ گوش‌ فرا ندهند و بدانند قدمی‌ انحرافی‌، مقدمة‌ سقوط‌ مذهب‌ و احكام‌ اسلامی‌ و حكومت‌ عدل‌ الهی‌ است‌. و از آن‌ جمله‌ از نماز جمعه‌ و جماعت‌ كه‌ بیانگر سیاسی‌ نماز است‌ هرگز غفلت‌ نكنند، كه‌ این‌ نماز جمعه‌ از بزرگترین‌ عنایات‌ حق‌ تعالی‌ بر جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ است‌. و از آن‌ جمله‌ مراسم‌ عزاداری‌ ائمة‌ اطهار و بویژه‌ سید مظلومان‌ و سرور شهیدان‌، حضرت‌ ابی‌عبدالله الحسین‌ ـ صلوات‌ وافر الهی‌ و انبیا و ملائكة‌الله و صلحا بر روح‌ بزرگ‌ حماسی‌ او باد ـ هیچ‌گاه‌ غفلت‌ نكنند. و بدانند آنچه‌ دستور ائمه‌ ـ علیهم‌السلام‌ ـ برای‌ بزرگداشت‌ این‌ حماسة‌ تاریخی‌ اسلام‌ است‌ و آنچه‌ لعن‌ و نفرین‌ بر ستمگران‌ آل‌ بیت‌ است‌، تمام‌ فریاد قهرمانانة‌ ملتها است‌ بر سردمداران‌ ستم‌پیشه‌ در طول‌ تاریخ‌ الی‌ الابد. و می‌دانید كه‌ لعن‌ و نفرین‌ و فریاد از بیداد بنی‌امیه‌ لعنة‌الله علیهم‌ـ با آنكه‌ آنان‌ منقرض‌ و به‌ جهنم‌ رهسپار شده‌اند، فریاد بر سر ستمگران‌ جهان‌ و زنده‌ نگهداشتن‌ این‌ فریاد ستم‌شكن‌ است‌.

و لازم‌ است‌ در نوحه‌ها و اشعار مرثیه‌ و اشعار ثنای‌ از ائمة‌ حق‌ ـ علیهم‌ سلام‌الله ـ به‌طور كوبنده‌ فجایع‌ و ستمگریهای‌ ستمگران‌ هر عصر و مصر یادآوری‌ شود؛ و در این‌ عصر كه‌ عصر مظلومیت‌ جهان‌ اسلام‌ به‌ دست‌ امریكا و شوروی‌ و سایر وابستگان‌ به‌ آنان‌ و از آن‌ جمله‌ آل‌ سعود، این‌ خائنین‌ به‌ حرم‌ بزرگ‌ الهی‌ ـ لعنة‌الله و ملائكته‌ و رسله‌ علیهم‌ ـ است‌ به‌ طور كوبنده‌ یادآوری‌ و لعن‌ و نفرین‌ شود. و همه‌ باید بدانیم‌ كه‌ آنچه‌ موجب‌ وحدت‌ بین‌ مسلمین‌ است‌ این‌ مراسم‌ سیاسی‌ است‌ كه‌ حافظ‌ ملّیت‌ مسلمین‌، بویژه‌ شیعیان‌ ائمة‌ اثنی‌ عشر
ـ علیهم‌ صلوات‌ الله و سلم‌ ] است‌ [ .

و آنچه‌ لازم‌ است‌ تذكر دهم‌ آن‌ است‌ كه‌ وصیت‌ سیاسی‌ ـ الهی‌ اینجانب‌ اختصاص‌ به‌ ملت‌ عظیم‌الشأن‌ ایران‌ ندارد، بلكه‌ توصیه‌ به‌ جمیع‌ ملل‌ اسلامی‌ و مظلومان‌ جهان‌ از هر ملت‌ و مذهب‌ می‌باشد.

از خداوند ـ عزوجل‌ ـ عاجزانه‌ خواهانم‌ كه‌ لحظه‌ای‌ ما و ملت‌ ما را به‌ خود واگذار نكند و از عنایات‌ غیبی‌ خود به‌ این‌ فرزندان‌ اسلام‌ و رزمندگان‌ عزیز لحظه‌ [ ای‌ ] دریغ‌ نفرماید.

روح‌ الله الموسوی‌ الخمینی‌


موضوعات مرتبط: امام خمینی ، وصیت نامه سیاسی-الهی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

بسم‌الله الرحمن‌ الرحیم

 

قالَ رسولُالله ـ صلَّی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلَّم‌: اِنّی‌ تاركٌ فیكُمُ الثّقلَینِ كتابَ اللهِ و عترتی‌ اهلَ بیتی‌؛ فإِنَّهُما لَنْ یفْتَرِقا حَتّی‌ یرِدَا عَلَی الْحَوضَ.

الحمدُلله و سُبحانَكَ؛ اللّهُمَّ صلِّ علی‌ محمدٍ و آلهِ مظاهر جمالِك‌ و جلالِك‌ و خزائنِ اسرارِ كتابِكَ الذی‌ تجلّی‌ فیه‌ الاَحدیه بِجمیعِ أسمائكَ حتّی‌ المُسْتَأْثَرِ منها الّذی‌ لایعْلَمُهُ غَیرُك‌؛ و اللَّعنُ علی‌ ظالِمیهم‌ اصلِ الشَجَره الخَبیثه.

 

 

و بعد، اینجانب‌ مناسب‌ می‌دانم‌ كه‌ شمه‌ای‌ كوتاه‌ و قاصر در باب‌ «ثقلین‌» تذكر دهم‌؛ نه‌ از حیث‌ مقامات‌ غیبی‌ و معنوی‌ و عرفانی‌، كه‌ قلم‌ مثل‌ منی‌ عاجز است‌ از جسارت‌ در مرتبه‌ای‌ كه‌ عرفان‌ آن‌ بر تمام‌ دایرة‌ وجود، از ملك‌ تا ملكوت‌ اعلی‌ و از آنجا تا لاهوت‌ و آنچه‌ در فهم‌ من‌ و تو ناید، سنگین‌ و تحمل‌ آن‌ فوق‌ طاقت‌، اگر نگویم‌ ممتنع‌ است‌؛ و نه‌ از آنچه‌ بر بشریت‌ گذشته‌ است‌، از مهجور بودن‌ از حقایق‌ مقام‌ والای‌ «ثقل‌ اكبر» و «ثقل‌ كبیر» كه‌ از هر چیز اكبر است‌ جز ثقل‌ اكبر كه‌ اكبر مطلق‌ است‌؛ و نه‌ از آنچه‌ گذشته‌ است‌ بر این‌ دو ثقل‌ از دشمنان‌ خدا و طاغوتیان‌ بازیگر كه‌ شمارش‌ آن‌ برای‌ مثل‌ منی‌ میسر نیست‌ با قصور اطلاع‌ و وقت‌ محدود؛ بلكه‌ مناسب‌ دیدم‌ اشاره‌ای‌ گذرا و بسیار كوتاه‌ از آنچه‌ بر این‌ دو ثقل‌ گذشته‌ است‌ بنمایم‌.

شاید جملة‌ لَنْ یفْتَرِقا حتّی‌ یرِدا عَلَی الْحَوض‌ اشاره‌ باشد بر اینكه‌ بعد از وجود مقدس‌ رسول‌الله ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ هرچه‌ بر یكی‌ از این‌ دو گذشته‌ است‌ بر دیگری‌ گذشته‌ است‌ و مهجوریت‌ هر یك‌ مهجوریت‌ دیگری‌ است‌، تا آنگاه‌ كه‌ این‌ دو مهجور بر رسول‌ خدا در «حوض‌» وارد شوند. و آیا این‌ «حوض‌» مقام‌ اتصال‌ كثرت‌ به‌ وحدت‌ است‌ و اضمحلال‌ قطرات‌ در دریا است‌، یا چیز دیگر كه‌ به‌ عقل‌ و عرفان‌ بشر راهی‌ ندارد. و باید گفت‌ آن‌ ستمی‌ كه‌ از طاغوتیان‌ بر این‌ دو ودیعة‌ رسول‌ اكرم‌ ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ گذشته‌، بر امت‌ مسلمان‌ بلكه‌ بر بشریت‌ گذشته‌ است‌ كه‌ قلم‌ از آن‌ عاجز است‌.

و ذكر این‌ نكته‌ لازم‌ است‌ كه‌ حدیث‌ «ثقلین‌» متواتر بین‌ جمیع‌ مسلمین‌ است‌ و (در) كتب‌ اهل‌ سنت‌ از «صحاح‌ ششگانه‌» تا كتب‌ دیگر آنان‌، با الفاظ‌ مختلفه‌ و موارد مكرره‌ از پیغمبر اكرم‌ ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ به‌ طور متواتر نقل‌ شده‌ است‌. و این‌ حدیث‌ شریف‌ حجت‌ قاطع‌ است‌ بر جمیع‌ بشر بویژه‌ مسلمانان‌ مذاهب‌ مختلف‌؛ و باید همة‌ مسلمانان‌ كه‌ حجت‌ بر آنان‌ تمام‌ است‌ جوابگوی‌ آن‌ باشند؛ و اگر عذری‌ برای‌ جاهلان‌ بیخبر باشد برای‌ علمای‌ مذاهب‌ نیست‌.

اكنون‌ ببینیم‌ چه‌ گذشته‌ است‌ بر كتاب‌ خدا، این‌ ودیعة‌ الهی‌ و ماترك‌ پیامبر اسلام‌ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ مسائل‌ أسف‌انگیزی‌ كه‌ باید برای‌ آن‌ خون‌ گریه‌ كرد، پس‌ از شهادت‌ حضرت‌ علی‌(ع‌) شروع‌ شد. خودخواهان‌ و طاغوتیان‌، قرآن‌ كریم‌ را وسیله‌ای‌ كردند برای‌ حكومتهای‌ ضد قرآنی‌؛ و مفسران‌ حقیقی‌ قرآن‌ و آشنایان‌ به‌ حقایق‌ را كه‌ سراسر قرآن‌ را از پیامبر اكرم‌ ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ دریافت‌ كرده‌ بودند و ندای‌ اِنّی‌ تاركٌ فیكُمُ الثقلان‌ در گوششان‌ بود با بهانه‌های‌ مختلف‌ و توطئه‌های‌ از پیش‌ تهیه‌ شده‌، آنان‌ را عقب‌ زده‌ و با قرآن‌، در حقیقت‌ قرآن‌ را ـ كه‌ برای‌ بشریت‌ تا ورود به‌ حوض‌ بزرگترین‌ دستور زندگانی‌ مادی‌ و معنوی‌ بود و است‌ ـ از صحنه‌ خارج‌ كردند؛ و بر حكومت‌ عدل‌ الهی‌ ـ كه‌ یكی‌ از آرمانهای‌ این‌ كتاب‌ مقدس‌ بوده‌ و هست‌ ـ خط‌ بطلان‌ كشیدند و انحراف‌ از دین‌ خدا و كتاب‌ و سنت‌ الهی‌ را پایه‌گذاری‌ كردند، تا كار به‌ جایی‌ رسید كه‌ قلم‌ از شرح‌ آن‌ شرمسار است‌.

و هرچه‌ این‌ بنیان‌ كج‌ به‌ جلو آمد كجیها و انحرافها افزون‌ شد تا آنجا كه‌ قرآن‌ كریم‌ را كه‌ برای‌ رشد جهانیان‌ و نقطة‌ جمع‌ همة‌ مسلمانان‌ بلكه‌ عائلة‌ بشری‌، از مقام‌ شامخ‌ احدیت‌ به‌ كشف‌ تام‌ محمدی‌(ص‌) تنزل‌ كرد كه‌ بشریت‌ را به‌ آنچه‌ باید برسند برساند و این‌ ولیدة‌ «علم‌ الاسما ء » را از شرّ شیاطین‌ و طاغوتها رها سازد و جهان‌ را به‌ قسط‌ و عدل‌ رساند و حكومت‌ را به‌ دست‌ اولیا ء الله، معصومین‌ ـ علیهم‌ صلوات‌ الاولین‌ و الا´خرین‌ ـ بسپارد تا آنان‌ به‌ هر كه‌ صلاح‌ بشریت‌ است‌ بسپارند ـ چنان‌ از صحنه‌ خارج‌ نمودند كه‌ گویی‌ نقشی‌ برای‌ هدایت‌ ندارد و كار به‌ جایی‌ رسید كه‌ نقش‌ قرآن‌ به‌ دست‌ حكومتهای‌ جائر و آخوندهای‌ خبیثِ بدتر از طاغوتیان‌ وسیله‌ای‌ برای‌ اقامة‌ جور و فساد و توجیه‌ ستمگران‌ و معاندان‌ حق‌ تعالی‌ شد. و مع‌الاسف‌ به‌ دست‌ دشمنان‌ توطئه‌گر و دوستان‌ جاهل‌، قرآن‌ این‌ كتاب‌ سرنوشت‌ساز، نقشی‌ جز در گورستانها و مجالس‌ مردگان‌ نداشت‌ و ندارد و آنكه‌ باید وسیلة‌ جمع‌ مسلمانان‌ و بشریت‌ و كتاب‌ زندگی‌ آنان‌ باشد، وسیلة‌ تفرقه‌ و اختلاف‌ گردید و یا بكلی‌ از صحنه‌ خارج‌ شد، كه‌ دیدیم‌ اگر كسی‌ دم‌ از حكومت‌ اسلامی‌ برمی‌آورد و از سیاست‌، كه‌ نقش‌ بزرگ‌ اسلام‌ و رسول‌ بزرگوار صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ و قرآن‌ و سنت‌ مشحون‌ آن‌ است‌، سخن‌ می‌گفت‌ گویی‌ بزرگترین‌ معصیت‌ را مرتكب‌ شده‌؛ و كلمة‌ «آخوند سیاسی‌» موازن‌ با آخوند بی‌دین‌ شده‌ بود و اكنون‌ نیز هست‌.

و اخیراً قدرتهای‌ شیطانی‌ بزرگ‌ به‌ وسیلة‌ حكومتهای‌ منحرفِ خارج‌ از تعلیمات‌ اسلامی‌، كه‌ خود را به‌ دروغ‌ به‌ اسلام‌ بسته‌اند، برای‌ محو قرآن‌ و تثبیت‌ مقاصد شیطانی‌ ابرقدرتها قرآن‌ را با خط‌ زیبا طبع‌ می‌كنند و به‌ اطراف‌ می‌فرستند و با این‌ حیلة‌ شیطانی‌ قرآن‌ را از صحنه‌ خارج‌ می‌كنند. ما همه‌ دیدیم‌ قرآنی‌ را كه‌ محمدرضا خان‌ پهلوی‌ طبع‌ كرد و عده‌ای‌ را اغفال‌ كرد و بعض‌ آخوندهای‌ بیخبر از مقاصد اسلامی‌ هم‌ مداح‌ او بودند. و می‌بینیم‌ كه‌ ملك‌ فهد هر سال‌ مقدار زیادی‌ از ثروتهای‌ بی‌پایان‌ مردم‌ را صرف‌ طبع‌ قرآن‌ كریم‌ و محالّ تبلیغاتِ مذهبِ ضد قرآنی‌ می‌كند و وهابیت‌، این‌ مذهب‌ سراپا بی‌اساس‌ و خرافاتی‌ را ترویج‌ می‌كند؛ و مردم‌ و ملتهای‌ غافل‌ را سوق‌ به‌ سوی‌ ابرقدرتها می‌دهد و از اسلام‌ عزیز و قرآن‌ كریم‌ برای‌ هدم‌ اسلام‌ و قرآن‌ بهره‌برداری‌ می‌كند.

ما مفتخریم‌ و ملت‌ عزیز سرتاپا متعهد به‌ اسلام‌ و قرآن‌ مفتخر است‌ كه‌ پیرو مذهبی‌ است‌ كه‌ می‌خواهد حقایق‌ قرآنی‌، كه‌ سراسر آن‌ از وحدت‌ بین‌ مسلمین‌ بلكه‌ بشریت‌ دم‌ می‌زند، از مقبره‌ها و گورستانها نجات‌ داده‌ و به‌ عنوان‌ بزرگترین‌ نسخة‌ نجات‌ دهندة‌ بشر از جمیع‌ قیودی‌ كه‌ بر پای‌ و دست‌ و قلب‌ و عقل‌ او پیچیده‌ است‌ و او را به‌ سوی‌ فنا و نیستی‌ و بردگی‌ و بندگی‌ طاغوتیان‌ می‌كشاند نجات‌ دهد.

و ما مفتخریم‌ كه‌ پیرو مذهبی‌ هستیم‌ كه‌ رسول‌ خدا مؤسس‌ آن‌ به‌ امر خداوند تعالی‌ بوده‌، و امیرالمؤمنین‌ علی‌ بن‌ ابیطالب‌، این‌ بندة‌ رها شده‌ از تمام‌ قیود، مأمور رها كردن‌ بشر از تمام‌ اغلال‌ و بردگیها است‌.

ما مفتخریم‌ كه‌ كتاب‌ نهج‌البلاغه‌ كه‌ بعد از قرآن‌ بزرگترین‌ دستور زندگی‌ مادی‌ و معنوی‌ و بالاترین‌ كتاب‌ رهایی‌بخش‌ بشر است‌ و دستورات‌ معنوی‌ و حكومتی‌ آن‌ بالاترین‌ راه‌ نجات‌ است‌، از امام‌ معصوم‌ ما است‌.

ما مفتخریم‌ كه‌ ائمة‌ معصومین‌، از علی‌ بن‌ ابیطالب‌ گرفته‌ تا منجی‌ بشر حضرت‌ مهدی‌ صاحب‌ زمان‌ ـ علیهم‌ آلاف‌ التحیات‌ والسلام‌ ـ كه‌ به‌ قدرت‌ خداوند قادر، زنده‌ و ناظر امور است‌ ائمة‌ ما هستند.

ما مفتخریم‌ كه‌ ادعیة‌ حیاتبخش‌ كه‌ او را «قرآن‌ صاعد» می‌خوانند از ائمة‌ معصومین‌ ما است‌. ما به‌ «مناجات‌ شعبانیة‌» امامان‌ و «دعای‌ عرفات‌»
حسین‌ بن‌ علی‌ ـ علیهما السلام‌ ـ و «صحیفة‌ سجادیه‌» این‌ زبور آل‌ محمد و «صحیفة‌ فاطمیه‌» كه‌ كتاب‌ الهام‌ شده‌ از جانب‌ خداوند تعالی‌ به‌ زهرای‌ مرضیه‌ است‌ از ما است‌.

ما مفتخریم‌ كه‌ «باقرالعلوم‌» بالاترین‌ شخصیت‌ تاریخ‌ است‌ و كسی‌ جز خدای‌ تعالی‌ و رسول‌ ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ ـ و ائمة‌ معصومین‌ علیهم‌السلام‌ ـ مقام‌ او را درك‌ نكرده‌ و نتوانند درك‌ كرد، از ما است‌.

و ما مفتخریم‌ كه‌ مذهب‌ ما «جعفری‌» است‌ كه‌ فقه‌ ما كه‌ دریای‌ بی‌پایان‌ است‌، یكی‌ از آثار اوست‌. و ما مفتخریم‌ به‌ همة‌ ائمة‌ معصومین‌ ـ علیهم‌ صلوات‌الله ـ و متعهد به‌ پیروی‌ آنانیم‌.

ما مفتخریم‌ كه‌ ائمة‌ معصومین‌ ما ـ صلوات‌ الله و سلامه‌ علیهم‌ ـ در راه‌ تعالی‌ دین‌ اسلام‌ و در راه‌ پیاده‌ كردن‌ قرآن‌ كریم‌ كه‌ تشكیل‌ حكومت‌ عدل‌ یكی‌ از ابعاد آن‌ است‌، در حبس‌ و تبعید به‌ سر برده‌ و عاقبت‌ در راه‌ براندازی‌ حكومتهای‌ جائرانه‌ و طاغوتیان‌ زمان‌ خود شهید شدند. و ما امروز مفتخریم‌ كه‌ می‌خواهیم‌ مقاصد قرآن‌ و سنت‌ را پیاده‌ كنیم‌ و اقشار مختلفة‌ ملت‌ ما در این‌ راه‌ بزرگِ سرنوشت‌ساز سر از پا نشناخته‌، جان‌ و مال‌ و عزیزان‌ خود را نثار راه‌ خدا می‌كنند.

ما مفتخریم‌ كه‌ بانوان‌ و زنان‌ پیر و جوان‌ و خرد و كلان‌ در صحنه‌های‌ فرهنگی‌ و اقتصادی‌ و نظامی‌ حاضر، و همدوش‌ مردان‌ یا بهتر از آنان‌ در راه‌ تعالی‌ اسلام‌ و مقاصد قرآن‌ كریم‌ فعالیت‌ دارند؛ و آنان‌ كه‌ توان‌ جنگ‌ دارند، در آموزش‌ نظامی‌ كه‌ برای‌ دفاع‌ از اسلام‌ و كشور اسلامی‌ از واجبات‌ مهم‌ است‌ شركت‌، و از محرومیتهایی‌ كه‌ توطئة‌ دشمنان‌ و ناآشنایی‌ دوستان‌ از احكام‌ اسلام‌ و قرآن‌ بر آنها بلكه‌ بر اسلام‌ و مسلمانان‌ تحمیل‌ نمودند، شجاعانه‌ و متعهدانه‌ خود را رهانده‌ و از قید خرافاتی‌ كه‌ دشمنان‌ برای‌ منافع‌ خود به‌ دست‌ نادانان‌ و بعضی‌ آخوندهای‌ بی‌اطلاع‌ از مصالح‌ مسلمین‌ به‌ وجود آورده‌ بودند، خارج‌ نموده‌اند؛ و آنان‌ كه‌ توان‌ جنگ‌ ندارند، در خدمت‌ پشت‌ جبهه‌ به‌ نحو ارزشمندی‌ كه‌ دل‌ ملت‌ را از شوق‌ و شعف‌ به‌ لرزه‌ درمی‌آورد و دل‌ دشمنان‌ و جاهلان‌ بدتر از دشمنان‌ را از خشم‌ و غضب‌ می‌لرزاند، اشتغال‌ دارند. و ما مكرر دیدیم‌ كه‌ زنان‌ بزرگواری‌ زینب‌گونه‌ ـ علیها سلام‌الله ـ فریاد می‌زنند كه‌ فرزندان‌ خود را از دست‌ داده‌ و در راه‌ خدای‌ تعالی‌ و اسلام‌ عزیز از همه‌ چیز خود گذشته‌ و مفتخرند به‌ این‌ امر؛ و می‌دانند آنچه‌ به‌ دست‌ آورده‌اند بالاتر از جنات‌ نعیم‌ است‌، چه‌ رسد به‌ متاع‌ ناچیز دنیا.


موضوعات مرتبط: وصیت نامه سیاسی-الهی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

روز شمار برخی مبارزات و تبعیدهای حضرت امام خمینى (ره)

16 مهرماه سال 1341
جلسه مهم حضرت امام خمینى (ره) با مراجع قم در رابطه با انجمنهاى ایالتى و ولایتى
11 آذر ماه سال 1341
لغو تصویبنامه ساختگى انجمنهاى ایالتى و ولایتى به دنبال مبارزات پیگیر حضرت امام خمینى (ره) و صدور پیام حضرت امام خمینى (ره) در مورد ختم این غائله
2 بهمن سال 1341
تحریم رفراندوم غیر قانونى و قلابى شاه از سوى حضرت امام خمینى (ره)
2 فروردین ماه سال 1342
فاجعه خونین مدرسه فیضیه به دست عمال رژیم شاه
15 خرداد سال 1342
دستگیرى شبانه حضرت امام خمینى (ره) . قیام تاریخى ملت ایران در اعتراض به دستگیرى حضرت امام (ره)
4 تیرماه سال 1342
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از پادگان قصر به سلولى در عشرت آباد.
21 فرودین سال 1343
سخنرانى تاریخى حضرت امام خمینى (ره) در مسجد اعظم قم پس از آزادى از حبس و حصر.
4 آبان 1343
سخنرانى كوبنده حضرت امام خمینى (ره) به مناسبت طرح اسارتبار كاپیتولاسیون.
13 آبان 1343
بازداشت و تبعید حضرت امام خمینى (ره) به تركیه
21 آبان سال 1343
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از آنكارا به بورساى تركیه
13 مهرماه سال 1344
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از تركیه به بغداد
16 مهرماه 1344
حركت امام خمینى (ره) از سامرا به كربلا بعد از تبعید به عراق
23 مهرماه 1344
ورود و استقرار حضرت امام خمینى در نجف بعد از تبعید به عراق
23 آبان 1344
شروع درسهاى حوزه‏اى حضرت امام خمینى در نجف پس از تبعید به عراق
12 اردیبهشت 1356
پیام حضرت امام خمینى (ره) به مناسبت چهلم شهداى قم
2 مهرماه 1357
محاصره منزل حضرت امام خمینى (ره) توسط نیروهاى بعثى عراق
10 مهرماه 1357
هجرت حضرت امام خمینى (ره) از عراق به سوى كویت
13 مهرماه 1357
هجرت حضرت امام خمینى (ره) از عراق به فرانسه
12 بهمن 1357
بازگشت امام خمینى (ره) به میهن اسلامى پس از 15 سال تبعید. 

 


موضوعات مرتبط: امام خمینی ، زندگینامه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

زندگى امام خمینی به روایت امام خمینی

متن زیر فرازهائى از زندگى حضرت امام خمینى - سلام الله علیه - است كه پس از توضیحات معظم له، فرزند گرامى ایشان حضرت حجت ‏الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینى نوشته و سپس حضرت امام آن را اصلاح نموده است:
بسمه تعالى
به حسب شناسنامه شماره : 2744  تولد: 1279 شمسى در خمین، اما در واقع 20 جمادى‏الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق اول مهر 1281 شمسى است. (18 جمادى‏الثانى 1320 مطابق 30 شهریور 1281 صحیح است)
نام خانوادگى: مصطفوى; پدر: آقا مصطفى; مادر: خانم هاجر (دختر مرحوم آقامیرزا احمد مجتهد خوانسارى الاصل و خمینى المسكن)
صدور در گلپایگان به وسیله صفرى‏نژاد رئیس اداره آمار ثبت گلپایگان در خمین در مكتبخانه مرحوم ملا ابوالقاسم تحصیل شروع و نزد مرحوم آقاشیخ جعفر و مرحوم میرزا محمود (افتخار العلماء) درسهاى ابتدایى سپس در خلال آن نزد مرحوم حاج میرزا محمد مهدى (دایى) مقدمات شروع و نزد مرحوم آقاى نجفى خمینى منطق شروع و نزد حضرت‏عالى (×) ظاهرا (سیوطى و شرح باب حادى عشر و) منطق و مسلما در مطول مقدارى. در ادراك كه سنه 1339 قمرى براى تحصیل رفتم نزد مرحوم آقا شیخ محمد على بروجردى مطول و نزد مرحوم آقا شیخ محمد گلپایگانى منطق و نزد مرحوم آقا عباس اراكى شرح لمعه پس از هجرت به قم به دنبال هجرت مرحوم آیت ‏الله حاج شیخ عبدالكریم - رحمة الله علیه - (ظاهرا هجرت ایشان رجب 1340 قمرى بود) هجرت آیت‏الله حائرى به قم رجب 1340 و نوروز 1300 شمسى است) تتمه مطول را نزد مرحوم ادیب تهرانى موسوم به آقا میرزا محمد على و سطوح را نزد مرحوم آقاى حاج سید محمد تقى خوانسارى مقدارى و بیشتر نزد مرحوم آقا میرزا سید على یثربى كاشانى تا آخر سطوح و با ایشان به درس خارج مرحوم آیت ‏الله حائرى (حاج شیخ عبدالكریم) مى‏رفتیم و عمده تحصیلات خارج نزد ایشان بوده است. و فلسفه را مرحوم حاج سید ابوالحسن قزوینى و ریاضیات (هیئت، حساب) نزد ایشان و مرحوم آقامیرزا على اكبر یزدى. و عمده استفاده در علوم معنوى و عرفانى نزد مرحوم آقاى آقامیرزا محمد على شاه‏آبادى بوده است پس از فوت مرحوم آقاى حائرى با عده ‏اى از رفقا بحث داشتیم تا آنكه مر حوم آقاى بروجردى - رحمة‏الله - به قم آمدند براى ترویج ایشان به درس ایشان رفتم و استفاده هم نمودم و از مدتها قبل از آمدن آقاى بروجردى عمده اشتغال به تدریس معقول و عرفان و سطوح عالیه اصول و فقه بود پس از آمدن ایشان به تقاضاى آقایان; مثل مرحوم آقاى مطهرى به تدریس خارج فقه مشغول شدم و از علوم عقلیه بازماندم و این اشتغال در طول اقامت قم و مدت اقامت نجف مستدام بود و پس از انتقال به پاریس از همه محروم و به امور دیگر اشتغال داشتم كه تاكنون ادامه دارد. نام عیال اینجانب خدیجه ثقفى معروف به قدس ایران، متولد 1292 شمسى، صبیه حضرت آقاى حاج میرزا محمد ثقفى طهرانى.
تاریخ ازدواج: 1308; فرزند اول: مصطفى، متولد: 1309 شمسى; 3 دختر در قید حیات با یك پسر، احمد متولد: 1324; دختران به ترتیب سن: صدیقه، فریده، فهیمه، سعیده و بعد از احمد، لطیفه; آخرین فرزند در حیات احمد.

پی ‏نوشت:
× منظور آیت الله پسندیده مى‏باشند.

 

 


موضوعات مرتبط: امام خمینی ، زندگینامه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

هجرت امام خمینى از عراق به پاریس

در دیدار وزراى خارجه ایران و عراق در نیـویـورك تصـمیـم به اخراج امام خمینـى از عراق گرفته شـد. روز دوم مـهـر 1357 مـنزل امـام در نجف بـوسیله قـواى بعثـى محاصره گردیـدانعكاس ایـن خبـر با خشـم گستـرده مسلمانان در ایران، عراق و دیگـر كشـورها مـواجه شـد .
روز 12 مهر ،امام خمینى نجف را به قصد مرز كـویت ترك گـفـت. دولت كویـت با اشاره رژیـم ایـران از ورود امـام بـه ایـن كـشـور جلوگیـرى كـرد. قـبـلا صحـبـت از هجـرت امام بـه لبـنـان و یا سـوریه بـود امـا ایشان پـس از مشـورت با فـرزنـدشان ( حجه الاسلام حاج سیـد احمـد خمینـى ) تصمیـم بـه هجـرت به پاریـس گرفت. در روز 14 مهـر ایشان وارد پاریس شدند .
و دو روز بعد در منزل یكى از ایرانیـان در نوفـل لـوشـاتــو ( حـومـه پاریـس ) مستقـر شـدنـد. ماءمـوریـن كاخ الیزه نظر رئیـس جـمهـور فـرانسه را مبنـى بـر اجتناب از هرگـونه فـعـالیـت سیاسـى بـه امام ابلاغ كـردنـد. ایـشـان نیز در واكـنـشــى تنـد تصـریح كـرده بـود كه ایـنگونـه محدودیتها خلاف ادعاى دمكراسى است و اگر او ناگزیر شـود تا از ایـن فرودگـاه بـه آن فـرودگـاه و از ایـن كـشـور بـه آن كـشـور بـرود بـاز دست از هـدفهایـش نخـواهـد كشیـد .
امام خمیـنى در دیـماه 57 شـوراى انقلاب را تكشیل داد. شاه نیز پـس از تشكیل شـوراى سلطـنـت و اخـذ راى اعـتـماد بـراى كـابینه بختیار در روز 26 دیـماه از كشـور فـرار كـرد. خـبـر در شـهـر تهران و سپـس ایران پیجید و مردم در خیابانها به جشـن و پایكـوبى پرداختند

بازگشت امام خمینى به ایران پس از 14 سال تبعیـد

اوایل بهمـن 57 خبر تصمیم امام در بازگشت بـه كـشور منتشر شد. هر كس كه مى شنید اشك شوق فرو مى ریخت. مردم 14 سال انتظار كشیده بـودنـد. اما در عیـن حال مردم و دوستان امام نگـران جان ایشان بـودند چرا كه هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حكومت نظامى بر قرار بود. اما امام خمینى تصمیـم خویـش را گرفته و طى پیامـهـایى به مردم ایران گـفـته بـود مى خـواهد در ایـن روزها سرنـوشـت سـاز و خطیر در كنار مردمـش باشد. دولت بخـتیار با هماهنگى ژنرال هایزر فـرودگـاههاى كشـور را به روى پـروازهـاى خـارجى بست.
دولت بختیار پـس از چنـد روز تـاب مقـاومـت نیـاورد و ناگزیـر از پذیرفتـن خـواست ملت شـد. سرانجام امام خمینـى بامداد 12 بهمـن 1357 پـس از 14 سال دورى از وطـن وارد كشـور شـد . استقبال بـى سـابـقـه مـردم ایـران چنـان عـظیـم و غیـر قـابل انكـار بــود كه خبرگزاریهاى غربـى نیز ناگزیر از اعـتـراف شـده و مستـقـبـلیـن را 4 تا 6 میلیون نفر برآورد كردند .

رحلت امام خمینى (وصال یار، فراق یاران)

امام خمینى هـدفها و آرمانها و هـر آنچه را كه مـى بایــست ابـلاغ كنـد ، گفته بـود و در عمـل نیز تـمام هستیـش را بـراى تحقق هـمان هـدفها بـكار گرفته بـود . اینك در آستـانه نیمه خـرداد سـال 1368 خـود را در آماده ملاقات عزیزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او ، در مـقابل هیچ قدرتى خـم نشده ، و چشـمانش جز براى او گریه نكرده بـود . سروده هاى عارفانه اش همه حاكى از درد فـراق و بیان عطـش لحظه وصال محبوب بـود . و اینك ایـن لحظه شكـوهمنـد بـراى او ، و جانــكاه و تحمل ناپذیر بـراى پیروانـش ، فـرا مـى رسید . او خـود در وصیتنامه اش نـوشـته است : با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضمیرى امیدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جایگاه ابــدى سفر مى كنـم و به دعاى خیر شما احتیاج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحیـم مى خـواهـم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصـور و تقصیر بپذیـرد و از مـلت امیدوارم كه عذرم را در كـوتاهى ها و قصـور و تقصیـرها بـپذیـرنـد و بـا قــدرت و تصمیـم و اراده بــه پیش بروند .
شگفت آنكه امام خمینـى در یكـى از غزلیاتـش كه چنـد سال قبل از رحلت سروده است :

انتظار فرج از نیمه خرداد كشم . سالها مى گذرد حادثه ها مى آید.

 ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سیزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود . قــلبـى از كار ایستـاد كه میلیـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـویت احیاء كرده بـود . بــه وسیله دوربین مخفـى اى كه تـوسط دوستان امــام در بیمارستان نصب شده بـود روزهاى بیمارى و جریان عمل و لحظه لقاى حق ضبط شده است. وقتى كه گوشه هایـى از حالات معنوى و آرامـش امام در ایـن ایـام از تلویزیون پخـش شـد غوغایى در دلها بر افكند كه وصف آن جــز با بودن در آن فضا ممكـن نیست . لبها دائمـا به ذكـر خـدا در حـركت بود.
در آخرین شب زندگى و در حالى كه چند عمل جراحى سخت و طولانى درسن 87 سالگى تحمل كرده بود و در حالیكه چندیـن سرم به دستهاى مباركـش وصل بـود نافله شب مى خـواند و قـرآن تلاوت مـى كرد . در ساعات آخر ، طمانینه و آرامشى ملكـوتـى داشـت و مـرتبا شـهادت بـه وحـدانیت خـدا و رسالت پیـامبـر اكرم (ص) را زمـزمه مـى كـرد و بـا چنیـن حــالتى بـود كه روحـش به ملكـوت اعلى پرواز كرد . وقتى كه خبر رحلت امــام منتشر شـد ، گـویـى زلزله اى عظیـم رخ داده است ، بغضها تـركیـد و سرتاسر ایران و همـه كانـونهایـى كـه در جـهان بـا نام و پیام امام خمینـى آشـنا بـودنـد یــكپارچه گـریستند و بـر سر و سینه زدنـد . هیچ قلـم و بیـانـى قـادر نیست ابعاد حـادثه را و امواج احساسات غیر قابل كنترل مردم را در آن روزها تـوصیف كند.
مـردم ایـران و مسلمانان انقلابى ، حق داشتـند اینـچنیـن ضجه كـنند و صحنه هایى پدید آورند كه در تاریخ نمونه اى بـدیـن حجم و عظـمت براى آن سراغ نداریـم. آنان كسـى را از دست داده بـودند كـه عـزت پـایمال شـده شان را بـاز گـردانده بود ، دست شاهان ستمگر ودستهاى غارتگران آمریكایى و غربـى را از سرزمینشان كـوتاه كرده بود ، اسلام را احیاء كـرده بــود ، مسلمیـن را عــزت بـخـشیـده بـــود ، جمهـورى اسلامـى را بـر پـا كـرده بـود ، رو در روى همـه قـدرتهاى جهـنمـى و شیـطانـى دنیا ایستاده بـود و ده سال در بـرابـر صـدها تـوطئه برانـدازى و طـرح كـودتا و آشـوب و فتنه داخلـى و خارجـى مقاومت كرده بود و 8 سـال دفـاعى را فـرمانـدهـى كرده بـود كه در جبهه مقابلـش دشمنـى قـرار داشت كه آشكارا از سـوى هر دو قـدرت بزرگ شرق و غرب حمایت همه جانبه مـى شـد . مردم ،رهبر محبـوب و مرجع دینـى خـود و منادى اسلام راستیـن را از دست داده بـودند .
شایـد كسانـى كه قـادر به درك و هضـم ایـن مفاهیـم نیستنـد ، اگـر حالات مردم را در فیـلمهاى مـراسـم تودیع و تشییع و خاكسپارى پیكر مطهر امام خمینـى مشاهده كنـنـد و خـبر مرگ دهها تـن كه در مقابل سنگینـى ایـن حادثه تاب تحمـل نیـاورده و قـلبـشان از كار ایستـاده بـود را بشنـوند و پیكرهایى كه یكـى پـس از دیـگرى از شـدت تـاثـر بیهوش شـده ، بر روى دسـتها در امـواج جمعیت به سـوى درمانگاهها روانه مى شـدند را در فیلمها و عكسها ببیننـد ، در تفسیر ایـن واقعیتها درمانده شوند .
امـا آنـانكه عشـق را مـى شنـاسنـد و تجـربـه كـرده انـد ، مشكلـى نـخواهند داشت . حقیقـتا مردم ایران عاشق امام خمینى بـودند و چـه شعار زیبا و گـویایى در سالگرد رحلتـش انتخاب كرده بـودند كه :
عشق به خمینـى عشق به همه خوبیهاست .
روز چهاردهم 1368 ، مجلس خبرگان رهـبـر تشكیل گردیـد و پـس از قرائت وصیتنامه امـام خمینى تـوسـط حضرت آیـه الله خامنه اى كه دو ساعت و نیـم طـول كشید ، بحث و تبـادل نظر براى تعییـن جانشینـى امام خمینـى و رهبر انقلاب اسلامـى آغاز شد و پـس از چندیـن ساعت سـرانجام حضرت آیـه الله خامنه اى ( رئیـس جمهور وقت ) كه خود از شـاگـردان امـام خمینـى ـ سلام الله علیه ـ و از چهره هاى درخشـان انقلاب اسلامـى و از یـاوران قیـام 15 خـرداد بـود و در تـمـام دوران نهضت امـام در همـه فـراز و نشیبها در جـمع دیگـر یــاوران انـقلاب جـانبـازى كرده بود ، به اتفاق آرا براى ایـن رسالـت خطیر بـرگـزیده شد . سالها بـود كه غـربیـها و عوامل تحت حمایتشان در داخل كشـور كه از شكست دادن امـام ماءیـوس شـده بـودند وعده زمان مرگ امـام را مى دادند .
اما هـوشمندى ملت ایران و انتخاب سریع و شایسته خـبرگان و حمایـت فـرزنـدان و پیـروان امـام همه امیدهاى ضـد انقلاب را بـر بـاد دادنـد و نه تنها رحلت امـام پایان راه او نبـود بلكه در واقع عصر امام خمینـى در پهـنه اى وسیعـتر از گـذشـته آغاز شده بـود . مگر اندیشه و خـوبى و معنویت و حقیقت مى میرد ؟ روز و شـب پانزدهـم خرداد 67 میلونها نفر از مردن تهران و سـوگوارانى كه از شهرها و روستاها آمـده بـودند ، در محل مصلاى بـزرگ تهـران اجتماع كردنـد تـا بـراى آخـریـن بـار با پیكر مطهر مـردى كه بـا قیـامش قـامت خمیـده ارزشها و كرامتها را در عصر سیاه ستـم استـوار كرده و در دنیا نهـضتـى از خـدا خواهى و باز گشت به فطرت انسانى آغاز كرده بود ، وداع كنند.
هیچ اثرى از تشریـفات بـى روح مـرسـوم در مراسـم رسمى نبـود . همه چیز، بسیجى و مردمى وعاشقانه بـود. پیـكر پاك و سبز پوش امـام بـر بـالاى بـلنـدى و در حلـقه میلیـونها نفـر از جمعیت مـاتـم زده چـون نگینى مى درخشید . هر كس به زبان خویـش با امامـش زمـزمه مى كرد و اشك مـى ریخت . سـرتاسـر اتـوبان و راههاى منتهى به مصلـى مملـو از جمیعت سیاهپوش بود .
پـرچمهاى عزا بـر در و دیـورا شهر آویخته و آواى قرآن از تمام مساجد و مراكـز و ادارات و مـنازل بگـوش مـى رسیـد . شـب كـه فـرا رسیـد هزاران شمع بیاد مشعلـى كه امـام افـروخـته است ، در بیابـان مصلـى و تپه هـاى اطـراف آن روشـن شـد . خـانـواده هـاى داغدار گرداگرد شمعـها نشسته و چشمانشان بر بلنداى نـورانـى دوخته شـده بود .
فریاد یا حسیـن بسیجیان كه احساس یتیمى مـى كـردنـد و بــر سـر و سینه مـى زدنـد فـضا را عـاشـورایـى كرده بـود . بـاور اینـكـه دیـگر صداى دلنشیـن امام خمینـى را در حسینیه جماران نخـواهند شنید ، طاقتـها را بـرده بـود . مـردم شـب را در كـنار پیـكـر امـام بـه صبـح رسانیدند . در نخستنى ساعت بامداد شانزده خــرداد ، میـلـونهـا تـن به امامت آیت الله العظمـى گلپایگانى(ره) با چشمانى اشكبار برپیكر امام نماز گذاردند .
انبـوهى جمعیت و شكوه حماسه حضـور مـردم در روز ورود امام خمینى به كشـور در 12 بهمـن 1357 و تـكـرار گسـتـرده تـر ایـن حماسـه در مـراسـم تشییع پیكر امام ، از شگفـتیهاى تـاریخ اسـت . خـبرگـزاریهاى رسمـى جهـانـى جمعیت استقبال كننده را در سال 1357 تا 6 میلیـون نفر و جمعیت حاضـر در مــراسـم تشییـع را تا 9 میلیـون نفر تخمیـن زدند و ایـن در حالى بـود كه طى دوران 11 سـاله حكومت امام خمینى بـواسطه اتحـاد كشـورها غربـى و شرقى در دشمنى با انـقلاب و تحمیل جنگ 8 ساله و صـدهـا تـوطـئه دیـگـر آنـان ، مردم ایـران سخـتیها و مشكلات فـراوانـى را تحـمـل كرده و عزیزان بى شمارى را در ایـن راه از دست داده بـودند و طـبعا مـى بـایـست بـتدرج خسته و دلسرد شـده باشنـد امـا هرگز اینچنیـن نشـد . نسل پرورش یـافـته در مكتب الـهى امام خمینى به ایـن فرمـوده امام ایـمان كامـل داشـت كه :در جهـان حجـم تحمل زحمـتها و رنجها و فداكاریها و جان نثـاریها ومحرومیتها مناسب حجـم بـزرگى مقصـود و ارزشمندى وعلـو رتـبـه آن است پـس از آنـكه مراسـم تـدفیـن به علت شـدت احسـاسات عـزاداران امـكان ادامـه نیافت ، طـى اطلاعیه هاى مـكرر از رادیـو اعلام شـد كـه مـردم بـه خانه هایشان بازگردند ، مراسـم به بعد مـوكـول شــده و زمــان آن بعـدا اعلام شد . براى مسئولیـن تـردیـدى نـبـود كه هر چه زمان بگذرد صـدها هزار تـن از علاقه مندان دیگر امـام كـه از شهـرهاى دور راهـى تهران شده اند نیز بر جمعیت تشییع كننـده افـزوده خـواهـد شـد ، ناگزیر در بعدازظهر همان روز مراسم تـدفین بـا همان احساسات و بـه دشـوارى انـجـام شـد كـه گـوشـه هـایـى از این مـراسـم بـوسیـله خبرنگـاران بـه جهان مخابره شـد و بدین سان رحلت امام خمینـى نیز همچـون حیاتـش منـشاء بیـدارى و نهضتـى دوباره شـد و راه و یادش جاودانه گردید چرا كـه او حقیـقت بـود و حقیقت همیشه زنـده است و فناناپذیر .

 


موضوعات مرتبط: امام خمینی ، زندگینامه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

قیام 15 خرداد

ماه محرم 1342 كه مـصادف با خرداد بـود فـرا رسید. امام خمینى از ایـن فـرصت نهـایت اسـتفاده را در تحـریك مردم بـه قیام عـلیـه رژیـم مستبد شاه بعمل آورد .
امام خمینى در عـصـر عاشـوراى سال 1383 هجرى قمـى( 13 خرداد 1342شمسى ) در مـدرسه فیضیـه نطق تاریخـى خـویـش را كه آغازى بر قیام 15 خرداد بود ایراد كرد .
در همیـن سخنرانى بـود كه امام خمیـنى بـا صداى بلند خطاب به شاه فرمـود : آقا مـن به شما نصیحت مـى كنـم، اى آقاى شـاه ! اى جنـاب شاه! مـن به تو نیصحت مى كـنم دسـت بـردار از این كارها، آقا اغـفـال مى كنند تو را. مـن میل ندارم كـه یـك روز اگر بـخـواهـند تـو بـروى، همه شكر كـنند ... اگر دیكـته مى دهند دسـتت و مى گـویند بخـوان، در اطـرافـش فكـر كـن .... نصیحت مرا بـشـنـو ... ربط ما بیـن شـاه و اسرائیل چیست كه سازمان امنیت مـى گـوید از اسرائیـل حرف نزنیـد ... مگر شاه اسـرائیلـى است ؟ شاه فـرمان خامـوش كـردن قیـام را صادر كـرد. نخست جمع زیادى از یاران امام خمینـى در شـامگاه 14 خرداد دستگیـر و ساعت سه نیمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد 42 ) صـدها كماندوى اعـزامـى از مركز، منزل حضرت امـام را محاصره كردند و ایشان را در حالیكه مشغول نماز شب بـود دستگیـر و سـراسیـمـه بـه تهـران بـرده و در بازداشــتگاه باشگاه افـسـران زنـدانـى كـردنـد و غروب آنروز به زندان قـصر مـنتقل نمـودنـد . صـبحگاه پـانـزده خـرداد خبـر دستگیرى رهـبـر انقلاب بـه تهـران، مـشهـد، شیـراز ودیگـر شهرها رسیـد و وضعیتـى مشـابه قـم پـدید آورد .
نزدیكترین ندیم همیشگى شاه، تیمـسار حسیـن فردوست در خاطراتش از بكارگیرى تجربیات و همكارى زبـده ترین ماموریـن سیاسى و امـنیـتى آمریكا براى سركـوب قیام و هـمچنیـن از سراسیمگـى شاه و دربـار وامراى ارتـش وساواك در ایـن ساعـات پرده بـرداشـتـه و تـوضیح داده است كه چگـونه شـاه و ژنـرالهـایـش دیـوانه وار فرمان سركـوب صادر مى كردند .
امام خمینـى، پـس از 19 روز حبـس در زنـدان قـصـر بـه زنـدانـى در پـادگـان نظامـى عشـرت آبـاد منتقل شـد .
با دستگیرى رهبـر نهـضـت و كـشتار وحشیانه مـردم در روز 15 خـرداد 42، قیام ظاهرا سركوب شد. امـام خمینى در حبـس از پاسخ گفتـن بـه سئوالات بازجـویان، با شهـامت و اعلام ایـنكه هیـئـت حاكمه در ایـران و قـوه قضائیه آنرا غیر قـانـونـى وفـاقـد صلاحیت مـى داند، اجتـناب ورزیـد. در شامگاه 18 فـروردیـن سال 1343 بـدون اطلاع قـبـلى، امام خمینى آزاد و به قـم منتقل مـى شـود. بـه محض اطلاع مردم، شـادمـانى سراسر شهر را فرا مـى گیرد وجشنهاى باشكـوهى در مـدرسه فیـضیـه و شهـر بـه مـدت چـنـد روز بـر پا مـى شـود . اولیـن سالگـرد قیام 15خـرداد در سال 1343 با صـدور بیانیه مـشتـرك امام خمیـنـى و دیگر مراجع تقلید و بیانیه هاى جداگانه حـوزه هاى علمیه گرامـى داشـتـه شـد و به عنـوان روز عزاى عمـومـى معرفـى شـد.
امـام خمینـى در هـمیـن روز ( 4 آبـان 1343 ) بیانیـه اى انقلابـى صادر كرد و درآن نـوشـت : دنیا بـدانـد كه هر گرفـتارى اى كـه ملـت ایـران و مـلـل مسلمیـن دارنـد از اجـانب اسـت، از آمـریكاست، ملـل اسلام از اجـانب عمـومـا و از آمـریكـا خصـوصـا متنفــر است ... آمـریكـاست كه از اسـرائیل و هـواداران آن پشتیبـانـى مـى كنـد. آمریكاست كه به اسرائیل قـدرت مـى دهـد كه اعراب مسلـم را آواره كند. افشاگرى امام علیه تصـویب لایحه كاپیتـولاسیون، ایران را در آبان سـال 43 در آستـانه قیـامـى دوبـاره قرار داد .
سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره كماندوهاى مـسلح اعـزامى از تـهـران، مـنزل امام خمیـنى در قـم را محاصره كـردنـد. شگـفـت آنـكه وقـت باز داشت، هـمـاننـد سال قـبـل مصادف با نیایـش شبـانه امام خمینـى بـود .حضرت امام بازداشت و بـه هـمراه نیروهاى امـنیـتى مـستقیما بـه فرودگاه مهرآباد تهران اعـزام و بـا یك فـرونـد هـواپیـماى نظامى كـه از قبل آماده شـده بـود، تحت الحـفـظ مامـوریـن امـنیـتى و نظامى بـه آنكارا پـرواز كـرد. عـصـر آنـروز سـاواك خـبـر تـبـعیـد امـام را بـه اتهام اقـدام علیه امنیت كشـور ! در روزنـامه ها مـنتـشـر سـاخت.
علیرغم فضاى خفقان موجى از اعتراضها بـه صـورت تـظـاهـرات در بـازار تهران، تعطیلى طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامـه ها به سازمانهاى بیـن المللـى و مـراجع تقلیـد جلـوه گـر شد.
اقامت امام در تركیه یازده ماه به درازا كشید در این مدت رژیم شاه با شدت عمل بـى سابقه اى بقایاى مقاومت را در ایران در هـم شكـست و در غیاب امام خمینى به سرعت دست به اصلاحات آمریكا پـسند زد. اقـامت اجبارىدر تـركیـه فـرصتـى مغـتـنـم بـراى امـام بـود تا تـدویـن كتـاب بزرگ تحـریـر الـوسیله را آغاز كند.

تبعیـد امـام خمینـى از تـركیه به عراق

روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به هـمـراه فرزنـدشان آیه الله حاج آقا مصطفـى از تركیه به تبعیدگاه دوم، كشـور عراق اعزام شدند . امام خمینى پس از ورود بـه بـغداد بـراى زیارت مرقـد ائـمه اطهار(ع) به شهــرهــاى كاظمیـن، سامـرا و كـربلا شتـافت ویك هـفـته بعد بـه محل اصلـى اقـامت خـود یعنـى نجف عزیمت كرد.
دوران اقامت طـولانـى و 13 ساله امام خمینى در نجف در شرایطى آغاز شد كه هر چند در ظاهر فشارها و محدودیـتهاى مستقیـم در حـد ایـران و تـركیه وجـود نـداشت اما مخالفـتها و كارشكـنیها و زخـم زبانهـا نـه از جـبـهـه دشمـن رویارو بـلكه از ناحیه روحانى نمایان و دنیا خـواهان مخفى شده در لباس دیـن آنچنان گـسترده و آزاردهنده بود كه امام با هـمـه صـبر و بـردبارى معروفـش بارها از سخـتى شرایط مبارزه در ایـن سالها بـه تلخى تمام یاد كرده است. ولى هیچیـك از ایـن مصـائب و دشـواریها نـتـوانـست او را از مـسیــرى كه آگـاهانه انتخاب كرده بود باز دارد .
امام خمینى سلسله درسهاى خارج فـقه خـویـش را با همه مخالفتها و كارشكنیهاى عناصر مغرض در آبان 1344 در مسجد شیخ انصارى (ره) نجف آغاز كرد كه تا زمان هجـرت از عراق به پاریـس ادامه داشت . حوزه درسى ایشان به عنـوان یكى از برجسته تریـن حوزه هاى درسى نجف از لحـاظ كیفیت و كمیت شـاگـردان شنـاخته شـد .
امام خمینـى از بدو ورود بـه نجف بـا ارسال نامـه ها و پیكـهایى بـه ایران، ارتباط خویـش را بـا مـبارزیـن حـفـظ نـموده و آنان را در هـر منـاسبـتـى بـه پـایـدارى در پیگیـرى اهـداف قیام 15 خـرداد فـرا مى خواند .
امام خمینى در تمام دوران پـس از تـبـعید، علیرغـم دشواریهاى پدید آمـده، هیچگاه دست از مبارزه نـكـشیـد، وبـا سخنـرانیها و پیامهـاى خـویـش امیـد به پیـروزى را در دلها زنـده نگـاه مى داشت .
امام خمینى در گفتگـویى با نمانیده سازمان الفـتـح فـلسطیـن در 19 مهر 1347 دیـدگاههاى خویش را درباره مسائل جهان اسلام و جهاد ملت فلسطین تشریح كرد و در همین مصاحبه بر وجوب اختصاص بخشى از وجـوه شـرعى زكات بـه مجـاهـدان فلسطینـى فتـوا داد .
اوایل سال 1348 اختلافات بیـن رژیـم شاه و حزب بـعث عراق بـر سر مرز آبـى دو كشـور شدت گرفت. رژیـم عراق جمع زیادى از ایـرانیان مقیـم این كشـور را در بـدتریـن شرایط اخراج كرد. حزب بـعث بـسیار كوشید تا از دشمـنى امام خمیـنى با رژیـم ایـران در آن شرایط بـهـره گیرد .
چهار سال تـدریس، تلاش و روشنگرى امام خمیـنـى تـوانسته بـود تا حـدودى فضاى حـوزه نجف را دگرگـون سازد. اینـك در سال 1348 علاوه بر مبارزین بیـشمار داخل كشور مخاطبین زیادى در عراق، لبـنان و دیگر بـلاد اسلامـى بـودنـد كه نهـضت امام خمینى را الگـوى خویـش مى دانستند .

امـام خمینـى و استمـرار مبـارزه ( 1350 ـ 1356 )

نیمه دوم سال 1350 اختلافات رژیـم بعثـى عراق و شاه بالا گـرفت و به اخراج و آواره شـدن بسیارى از ایرانیان مقیـم عراق انجامید. امام خمینى طـى تلگرافى به رئیـس جمهور عراق شدیدا اقدامات ایـن رژیـم را محكـوم نمود. حضرت امام در اعتراض به شرایط پیـش آمـده تصمیـم به خـروج از عراق گـرفت اما حكـام بـغداد بـا آگـاهـى از پیـامـدهـاى هجـرت امـام در آن شـرایط اجـازه خـروج ندادند سال 1354 در سالگرد قیام 15 خـرداد، مـدرسه فیضیه قـم بار دیگر شاهـد قیام طلاب انقلابـى بـود. فریادهاى درود بر خمینـى ومـرگ بر سلسله پهلـوى به مـدت دو روز ادامه داشت پیـش از ایـن سازمانهـاى چـریكـى متلاشـى شـده وشخصیتهاى مذهى و سیاسى مبارز گرفـتار زندانهاى رژیم بودند .
شاه در ادامه سیاستهاى مذهـب ستیز خود در اسفنـد 1354 وقیحـانه تاریخ رسمـى كشـور را از مـبداء هجرت پیامـبـر اسلام بـه مبداء سلطنت شاهان هخامنشى تغییر داد. امام خمینى در واكنیشى سخت، فـتوا به حرمت استفاده از تاریخ بـى پایـه شاهنشاهـى داد. تحریـم اسـتفـاده از ایـن مبداء موهـوم تاریخى هـمانند تحریـم حزب رستاخیز از سـوى مردم ایران اسـتقبال شـد و هر دو مـورد افـتـضاحـى براى رژیـم شاه شـده و رژیـم در سـال 1357 ناگزیـر از عقـب نشینـى و لغو تـاریخ شاهنشاهى شد .

اوجگیرى انقلاب اسلامى در سال 1356 و قیام مـردم

امام خمینـى كه بـه دقت تحـولات جارى جهان و ایـران را زیـر نظر داشت از فـرصت به دست آمـده نهـایت بـهـره بـردارى را كـرد. او در مرداد 1356 طـى پیامى اعلام كرد : اكنون به واسطـه اوضاع داخلى و خارجى و انعـكاس جنایات رژیـم در مجامع و مطـبـوعات خارجى فرصتى است كه باید مجامع علمى و فـرهـنگى و رجال وطـنـخـواه و دانشجویان خارج و داخل و انجمـنهاى اسلامى در هر جایـى درنگ از آن استفاده كنند و بى پرده بپا خیزند .
شهادت آیه الله حاج آقا مصطفى خمینى در اول آبان 1356 و مراسم پر شكـوهـى كه در ایران برگزار شـد نقـطـه آغازى بـر خیزش دوباره حـوزه هاى علمیه و قیام جامعه مذهـبى ایران بـود. امام خمینى در همان زمان به گـونه اى شگفت ایـن واقعه را از الطـاف خفیـه الهى نامیده بـود. رژیـم شاه با درج مقاله اى تـوهیـن آمیـز عـلیـه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت. اعتراض بـه ایـن مـقـاله، بـه قیام 19 دى مـاه قـم در سـال 56 منجـر شد كـه طى آن جمعى از طلاب انقلابـى به خـاك و خـون كشیـده شـدند . شاه علیـرغم دست زدن به كشتارهاى جمعى نتـوانست شعله هاى افروخته شده را خاموش كند .
او بسیج نطـامـى و جهاد مسلحـانه عمـومـى را بـعنــــوان تنها راه باقیمانـده در شرایط دست زدن آمریكا بـه كـودتاى نظامـى ارزیـابـى مى كرد .


موضوعات مرتبط: امام خمینی ، زندگینامه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

زندگی نامه ای مختصر از امام خمینى (ره)

در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریـور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین از توابع استان مركزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله علیها، روح الـلـه المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر خـاكدان طبیعت نهاد .
او وارث سجایاى آباء و اجدادى بـود كه نسل در نسل در كار هـدایـت مردم وكسب مـعارف الهى كـوشیـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمینـى مرحوم آیه الـله سید مصطفى مـوسـوى از معاصریـن مرحـوم آیه الـلـه العظمـى میرزاى شیـرازى (رض)، پـس از آنكه سالیانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نایل آمـده بـود بـه ایـران بازگشت و در خمیـن ملجاء مردم و هادى آنان در امـور دینـى بـود. در حـالیكه بیـش از 5 مـاه ولادت روح الـلـه نمى گذشت، طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حكومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را كه در برابر زورگـوئیهایشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود، با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد و در مـسیر خمیـن به اراك وى را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهیـد بـراى اجراى حكـم الهى قصاص به .تهران (دار الحكـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجراى عـدالت اصـرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید
بدیـن ترتبیب امام خـمیـنى از اوان كـودكى با رنج یـتیـمىآشـنا و با مفهوم شهادت روبرو گردید. وى دوران كـودكـى و نـوجـوانى را تحت سرپرستى مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) كه خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آیـه الـلـه خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانیف ) بوده است. همچنیـن نزد عمه مـكـرمه اش ( صاحبـه خانم ) كه بانـویى شجاع و حقجـو بـود سپرى كرد اما در سـن 15 سالگى از نعمت وجـود آن دو عزیز نیز محـروم گـردید.

هجرت به قـم، تحصیل دروس تكمیلى وتدریس علوم اسلامى

اندكـى پـس از هجرت آیه الله العظمـى حاج شیخ عبد الكریـم حایرى یزدى ـ رحـمه الله علیه ـ  ( نـوروز 1300 هـجـرى شمسـى، مـطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمینى نیز رهـسپار حـوزه علمیه قـم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تكمیلى علوم حـوزوى را نزد اسـاتید حـوزه قـم طـى كرد. كه مـى تـوان از فرا گرفتـن تـتـمـه مباحث كـتاب مطـول ( در علـم معانى و بیان ) نزد مرحوم آقا میـرزا محمـد علـى ادیب تهرانـى و تكمیل دروس سطح نزد مرحـوم آیه الـله سید محمد تقـى خـوانسارى، و بیشتر نزد مرحـوم آیه الـله سیـد عـلى یثربى كاشانى و دروس فـقـه و اصـول نزد زعیـم حـوزه قـم آیـه الـله العظمى حاج شیخ عبدالكریـم حایرى یزدى ـ رضـوان الـلـه علیهـم نام برد .
پـس از رحلت آیه الله العظمـى حـایـرى یزدى تلاش امـام خمینـى به همراه جمعى دیگر از مجتهدیـن حـوزه علمیه قـم به نـتیچـه رسیـد و آیه الله العظمـى(رض) به عنـوان زعیـم حـوزه عـلمیـه عازم قـــم گـردیـد. در این زمان، امام خمینـى به عـنـوان یـكـى از مـدرسیـن و مجتهدیـن صـاحب راءى در فـقـه و اصـول و فلسفه و عرفــان و اخلاق شناخته مى شد . حضرت امام طى سالهاى طولانى در حوزه علمیه قـم به تدریـس چندیـن دوره فقه، اصـول، فلسفه و عرفان و اخـلاق اسـلامى در فیضیه، مسجـد اعظم، مسجـد محمـدیه، مـدرسه حـاج ملاصـادق، مسجد سلماسى، و ... همت گماشت و در حـوزه علمیه نجف نیز قریب 14 سال در مسجـد شیخ اعطـم انصــــارى (ره) معارف اهل بیت و فـقـه را در عالیترین سطـوح تدریـس نمود و در نجف بـود كه بـراى نخـستیـن بار .مبانـى نظرى حكـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى ولایت فـقیه بازگـو نمود.

امـام خمینـى در سنگـر مبـارزه و قیــام

روحیه مبارزه و جهاد در راه خـدا ریـشـه در بینـش اعـتـقـادى و تربیت و محیط خانـوادگى و شرایط سیـاسى و اجـتماعى طـول دوران زندگى آن حضرت داشـتـه است. مـبارزات ایـشان از آغاز نـوجـوانـى آغـاز و سیـر تكاملى آن به مـوازات تكـامـل ابـعاد روحى و عـلمى ایـشان از یكـسـو و اوضاع و احـوال سیاسـى و اجتماعى ایـران و جـوامع اسـلامـى از سـوى دیگـر در اشكـال مخـتـلف ادامـه یـافـته است و در ســـال 1340 و 41 ماجراى انجمـنهاى ایالـتى و ولایـتى فرصـتـى پـدیـد آورد تا ایـشان در رهبـریت قیام و روحـانیـت ایـفاى نقـش كنـد و بـدیـن تـرتیـب قیـام سراسرى روحانیت و ملت ایـران در 15 خـرداد سال 1342 با دو ویـژگـى برجستـه یعنى رهـبرى واحد امام خمیـنى و اسلامـى بـودن انگیـزه ها، و شعارها و هدفهـاى قیام، سرآغـازى شـد بر فـصـل نـویـن مـبارزات مـلـت ایران كه بـعد ها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخـتـه و معرفـى شـد امام خمیـنـى خاطـره خـویـش از جنـگ بیـن المـلل اول را در حالیكه نـوجـوانى 12 ساله بـوده چنین یاد مـى كند : مـن هـر دو جـنـگ بیـن المللـى را یادم هست ... مـن كـوچـك بـودم لكـن مـدرسـه مى رفـتـم و سربازهاى شـوروى را در هـمان مركزى كه ما داشـتیـم در خـمیـن، مـن آنجا آنهـا را مى دیـدم و ما مـورد تاخت و تاز واقع مى شـدیـم در جـنـگ بیـن المـلـل اول. حضـرت امام در جایى دیگر با یاد آورى اسامى بـرخى از خوانیـن واشـرار سـتمگر كه در پناه حكـومت مـركـزى بـه غـارت اموال و نوامیـس مردم مى پرداختند مى فـرماید : مـن از بچگى در جـنـگ بـودم ... ما مـورد زلقـى هـا بـودیـم، مـورد هـجـوم رجـبعلیـهـا بــودیـم و خـودمان تفنگ داشتیـم و مـن در عیـن حالى كه تـقـریـبا شـایـد اوایـل بلوغم بود، بـچـه بودم، دور ایـن سنگـرهایى كه بـسـتـه بـود نـد در مـحل ما و اینها مى خـواسـتند هجـوم كـنند و غـارت كـنند، آنجا مى رفـتیــم سنگرها را سركشـى مى كردیـم كـودتاى رضا خان در سـوم اسفـند 1299 شمسـى كه بنابر گـواهـى اسـناد و مدارك تاریخـى و غیر قابـل خـدشـه بـوسیله انگلیـسها حـمایت و سازمانـدهـى شـده بـود هـر چـنـد كـه بـه سلطنت قاجاریه پایان بخشید و تا حـدودى حكـومت مـلوك الطـوایـفـى خـوانیـن و اشـرار پـاركنـده را محمـدود سـاخت اما درعـوض آنچـنـان دیكتاتـورى پدید آورد كه در سایـه آن هـزار فامیـل بر سرنـوشـت مـلـت مظلـوم ایـران حاكـم شدند ودودمان پهـلـوى به تنهایى عهـده دار نقـش سابق خوانین و اشرار گردید .
در چنینـى شرایطـى روحانیت ایران كه پـس از وقایع نهـضـت مشروطیت در تنگناى هجـوم بى وقـفـه دولتهـاى وقت و عـمال انگلیسى از یكـسو و دشمـنیهاى غرب باختگان روشنفـكر مـآب از سـوى دیگر قـرار داشت براى دفاع از اسـلام و حـفـظ موجـودیت خـویـش بـه تكاپـو افـتاد. آیه الـلـه العظمى حاج شیخ عـبدالـكریـم حایرى بـه دعـوت علماى وقت قـم از اراك به ایـن شهـر هجرت كرد واندكـى پـس از آن امـام خـمیـنى كه با بـهـره گیرى از استعداد فـوق العاده خـویـش دروس مقـدماتى و سطـوح حـوزه علمیه را در خـمیـن و ارا ك با سـرعـت طى كرده بود به قـم هجرت كـرد و عملا در تـحكیـم موقعیت حـوزه نـو تاسیـس قـم مـشاركـتى فعال داشت.
زمان چندانـى نگذشت كه آن حضرت در اعداد فضلاى برجـسته این حـوزه در عرفـان و فلسفه و فقه و اصـول شنـاخته شـد.
پـس از رحلت آیـه اللـه العظمى حایرى ( 10 بهمـن 1315 ه-ش ) حـوزه علمیه قـم را خطر انحلال تهـدید مى كرد. عـلماى مـتـعهـد به چاره جویى برخاستند. مدت هشت سال سرپرستى حـوزه علمیـه قـم را آیات عـظـام :
سید محمد حجت، سید صدر الدیـن صدر و سیـد محـمـد تقـى خـوانسارى -رضوان الـلـه علیهـم ـ بر عهده گرفتند. در ایـن فاصله و بـخصـوص پـس از سقوط رضاخان، شرایط براى تحقق مرجعیت عظمى فراهـم گردید. آیه الله العظمى بروجردى شخصیت علمى برجسته اى بـود كـه مـى تـوانست جانشین مناسبـى براى مـرحوم حایرى و حفـظ كیان حـوزه بـاشـد. ایـن پیشنهاد از سـوى شاگردان آیـه الـلـه حایرى و از جمله امام خـمیـنـى به سرعت تعقیب شـد. شخص امام در دعـوت از آیـه الـلـه بـروجردى براى هجرت به قـم و پذیرش مسئولیت خطیر زعامت حـوزه مجدانه تلاش كرد.
امام خمینـى كه با دقـت شـرایط سیاسـى جامعه و وضعیـت حـوزه ها را زیر نظر داشت و اطـلاعات خـویش را از طریق مطالـعه مـستمر كتب تاریخ معاصـر و مجلات و روزنـامـه هاى وقـت و رفـت و آمـد بـه تهـران و درك محضر بزرگانى همچون آیـه الـلـه مـدرس تكـمیل مى كرد دریافـته بـود كه تـنها نقـطـه امیـد بـه رهـایـى و نجات از شـرایط ذلت بارى كه پـس از شكست مشروطیت و بخصـوص پـس از روى كار آوردن رضا خان پدید آمده است، بیدارى حوزه هاى عـلمیـه و پیش از آن تضـمیـن حیات حوزه ها و ارتبـاط معنـوى مـردم بـا روحـانیت مـى بـاشـد.
امام خمینى در تعقیب هدفهاى ارزشمند خویش در سال 1328 طرح اصلاح اساس ساختار حـوزه علمیه را با هـمـكارى آیـه الـلـه مـرتضـى حایـرى تهیـه كرد و بـه آیـه الـلـه بـروجردى ( ره) پیشـنهاد داد. ایـن طرح از سوى شاگردان امام و طلاب روشـن ضمیر حـوزه مـورد اسـتقبال و حمایت قرار گرفت .
اما رژیـم در محاسباتـش اشـتـبـاه كرده بـود. لایحه انجـمـنـهاى ایالتى و ولایتى كـه به مـوجـب آن شـرط مسـلمان بودن، سوگـند به قرآن كریـم و مرد بـودن انـتخاب كـنـنـدگان و كاندیـداها تغییر مـى یافت در 16 مهـر 1341 ه - ش به تصـویب كـابیـنـه امیـر اسـد الـلـه علـم رسیـد. آزادى انتخابات زنان پـوششـى براى مخفى نگـه داشـتـن هـدفـهاى دیگر بـود.
حذف و تغییر دو شـرط نخـست دقیـقا بـه منظور قانـونـى كـردن حضـور عناصر بهایـى در مصـادر كـشـور انتخاب شـده بـود. چـنانكه قـبـلا نیـز اشاره شد پـشتیـبـانى شـاه از رژیـم صهیـونیـستـى در تـوسعه مناسبات ایران و اسرائیل شرط حمایـتهاى آمـریـكـا از شـاه بـود. نـفـوذ پیـروان مـسـلك استعـمـارى بهـائیت در قـواى سه گانه ایران ایـن شرط را تحقق مـى بخشید. امام خمیـنـى به هـمراه عـلماى بزرگ قـم و تهـران به محض انتشار خبر تصویب لایحه مـزبور پـس از تبادل نـظـر دسـت به اعـتـراضات همه جانبه زدند .
نقـش حضرت امام در روشـن ساختـن اهداف واقعى رژیـم شـاه و گوشـزد كـردن رسالت خطیر علما و حـوزه هاى علمیـه در ایـن شـرایـط بـسیـار مـوثـر وكارساز بـود. تلگرافـهـا و نامـه هـا سرگـشـاده اعـتـراض آمیز علما به شاه و اسـد الـلـه علـم مـوجى از حـمایـت را در اقـشار مخـتلف مردم برانگیخت. لحـن تلگرافـهـاى امام خمیـنـى به شاه و نخست وزیر تند و هشـدار دهنده بود. در یكـى از ایـن تلگرافها آمده بـود :
اینجانب مجددا به شما نصیحت مى كنـم كه بـه اطاعت خـداوند مـتعـال و قانـون اساسـى گردن نهید واز عواقب وخیـمـه تخلف از قـرآن و احـكام علماى ملت و زعماى مسلمیـن و تخـلف از قانـون اساس بـترسید وعـمـدا و بـدون مـوجب مـمـلكت را به خطـر نیـنـدازید و الا علماى اسلام درباره شمـا از اظهار عقیـده خـوددارى نخـواهنـد كـرد .
بدیـن ترتیـب ماجراى انجـمنهاى ایـالـتى و ولایـتـى تجربـه اى پیروز و گرانقدر براى ملت ایران بـویژه از آنجهـت بـود كـه طى آن ویـژگیـهـاى شخصیتـى را شناخـتـنـد كه از هر جهـت براى رهـبـرى امت اسلام شایسته بـود. باو جـود شكست شـاه در ماجـراى انجـمـنها، فـشـار آمریكـا بـراى انجـام اصلاحـات مـورد نظر ادامـه یافت. شـاه در دیـماه 1341 هجـرى شمسى اصـول ششگانه اصلاحات خویـش را بر شمرد و خـواستار رفـراندوم شد . امام خمینى بار دیگـر مراجع و عـلمـاى قـم را بـه نـشـست و چاره جویى دوباره فراخواند .
با پیشنهاد امام خمینى عیـد باسـتانـى نـوروز سـال 1342 در اعـتراض به اقدامات رژیم تحریـم شد. در اعلامیه حضـرت امام از انـقـلاب سـفیـد شاه بـه انقـلاب سیـاه تعـبیـر و هـمـسـویـى شـاه بـا اهـداف آمریكا و اسرائیل افـشا شده بود . از سـوى دیگـر، شـاه در مـورد آمادگى جامـعـه ایـران بـراى انجام اصلاحات آمـریكا به مـقامات واشـنگـتـن اطـمیـنان داده بـود و نام اصـلاحات را انقـلاب سـفیـد نهاده بـود. مخالـفت عـلما براى وى بسیار گران  مىآمد .
امام خمیـنى در اجـتماع مردم، بى پروا از شخـص شـاه به عنـوان عـامل اصلـى جنایات و هـمـپیـمان بـا اسـرائیـل یاد مـى كـرد و مـردم را بـه قیام فرا مـى خـوانـد. او در سـخـنـرانى خـود در روز دوازده فـروردیـن 1342 شدیـدا از سـكـوت عـلماى قـم و نجف و دیگر بلاد اسلامى در مقابل جنایات تازه رژیـم انـتـقـاد كرد و فـرمـود : امـروز سكـوت هـمـراهى بـا دستگـاه جبـار است حضـرت امـام روز بعد ( 13 فروردیـن 42 ) اعلامیـه معروف خـود را تحت عنـوان شاه دوستى یعنى غارتگرى منـتـشر ساخت .
راز تاءثیر شگـفت پیـام امام و كـلام امـام در روان مخاطـبیـنـش كه تا مرز جانـبازى پیـش مـى رفت را بایـد در هـمیـن اصـالت انـدیشه، صلابت راى و صـداقت بـى شـائبه اش بـا مـردم جستجـو كـرد .
سال 1342 با تحریـم مراسـم عیـد نوروز آغـاز و با خـون مظـلـومیـن فیضیه خـونرنگ شد. شـاه بر انجام اصـلاحات مـورد نظـر آمـریكـا اصـرار مـى ورزیـد و امام خـمیـنى بر آگاه كردن مردم و قیـام آنـان در بـرابـر دخـالتهاى آمـریكـا و خیـانـتهاى شاه پـافـشـارى داشـت. در چهـارده فروردیـن 1342 آیـه الله العظمـى حكیـم از نجف طـى تلگـرافـهـایى بـه علما و مراجع ایران خـواستار آن شد كـه همگـى به طـور دسـتـه جمـعى به نجف هجرت كنند. این پیشنهاد براى حفـظ جان عـلما و كیان حـوزه ها مطرح شده بود .
حضرت امام بـدون اعـتـنا بـه ایـن تهـدیـدها، پاسخ تلگـراف آیـه الـلـه العـظـمى حكیـم را ارسال نمـوده و در آن تاكیـد كرده بـود كـه هـجـرت دسـتـه جمـعى علما و خالـى كـردن حـوزه علمیه قـم به مصلحت نیست .
امام خمیـنـى در پیامـى( بـه تایخ 12 / 2 / 1342 ) بـمناسـبـت چهـلـم فاجعـه فیـضیـه بـر همـراهـى عـلما و مـلت ایران در رویارویـى سـران ممـالك اسلامـى و دول عربـى بـا اسـرائیل غاصب تـاكید ورزید وپیمانهاى شـاه و اسـرائیل را محكـوم كرد .


موضوعات مرتبط: امام خمینی ، زندگینامه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

ششمین بازداشت

در بين سال هاى 1350ـ1353 درس هاى تفسير و ايدئولوژى آيت الله خامنه‏اى در سه مسجد «کرامت»، «امام حسن» و «ميرزا جعفر» مشهد مقدس تشکيل مىشد و هزاران نفر ازمردم مشتاق به ويژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلـّاب انقلابى و معتقد را به اين سه مرکز مى کشاند و با تفکّرات اصيل اسلامى آشنا مى ساخت. درس نهج البلاغـه ايشان از شور و حال ديگـرى برخوردار بود و در جزوه هاى پلى کپى شده تحت عنوان: «پرتوى از نهج البلاغه» تکثير و دست به دست مى گشت. طلـّاب جوان و انقلابى که درس حقيقت و مبارزه را از محضر ايشان مى‏آموختند، با عزيمت به شهرهاى دور و نزديکِ ايران، افکار مردم را با آن حقايق نورانى آشنا و زمينه را براى انقلاب بزرگ اسلامى آماده مى‏ساختند. اين فعاليـّت ها موجب شد که در دى ماه 1353 ساواک بى‏رحمانه به خانه آيت الله خامنه‏اى در مشهد هجوم برده، ايشان را دستگير و بسيارى از يادداشت ها و نوشته هايشان را ضبط کنند. اين ششمين و سخت ترين بازداشت ايشان بود و تا پاييز 1354 در زندان کميته مشترک شهربانى زندان بودند. در اين مدت در سلولى با سخت ترين شرايط نگه داشته شدند. سختى هايى که ايشان در اين بازداشت تحمّل کردند، به تعبير خودشان «فقط براى آنان که آن شرايط را ديده اند، قابل فهم است». پس از آزادى از زندان، به مشهد مقدس برگشتند و باز هم همان برنامه و تلاش هاى علمى و تحقيقى و انقلابى ادامه داشت. البته ديگر امکان تشکيل کلاس هاى سابق را به ايشان ندادند.

در تبعيد

رژيم جنايتکار پهلوى در اواخر سال 1356، آيت الله خامنه‏اى را دستگير و براى مدّت سه سال به ايرانشهر تبعيد کرد. در اواسط سال 1357 با اوجگيرى مبارزات عموم مردم مسلمان و انقلابى ايران، ايشان از تبعيدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمى عليه رژيم سفـّاک پهلوى قرار گرفتند و پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمّل آن همه سختى و تلخى، ثمره شيرين قيام و مقاومت و مبارزه؛ يعنى پيروزى انقلاب کبير اسلامى ايران و سقوط خفـّت‏بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوى، و برقرارى حاکميت اسلام در اين سرزمين را ديدند.

در آستانه پيروزى

درآستانه پيروزى انقلاب اسلامى، پيش از بازگشت امام خمينى از پاريس به تهران، «شوراى انقلاب اسلامى» با شرکت افراد و شخصيت‏هاى مبارزى همچون شهيد مطهرى، شهيد بهشتى، هاشمى رفسنجانى و... از سوى امام خمينى در ايران تشکيل گرديد، آيت الله خامنه‏اى نيز به فرمان امام بزرگوار به عضويت اين شورا درآمد. پيام امام توسط شهيد مطهرى «ره» به ايشان ابلاغ گرديد و با دريافت پيام رهبر کبير انقلاب، از مشهد به تهران آمدند.

پس از پيروزى

آيت الله خامنه ‏اى پس از پيروزى انقلاب اسلامى نيز هم چنان پرشور و پرتلاش به فعاليّت هاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزديک تر شدن به اهداف انقلاب اسلامى پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بى‏نظير و بسيار مهّم بودند که در اين مختصر فقط به ذکر رؤوس آنها مى پردازيم:
- پايه گذارى «حزب جمهورى اسلامى» با همکارى و همفکرى علماى مبارز و هم رزم خود: شهيد بهشتى، شهيد باهنر، هاشمى رفسنجانى و... دراسفند 1357.
- معاونت وزارت دفاع در سال 1358.
- سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 1358.
- امام جمعه تهران، 1358.
- نماينده امام خميني«قدّس سرّه» در شوراى عالى دفاع ، 1359.
- نماينده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، 1358.
- حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه هاى دفاع مقدس، در سال 1359 با شروع جنگ تحميلى عراق عليه ايران و تجاوز ارتش متجاوز صّدام به مرزهاى ايران؛ با تجهيزات و تحريکات قدرت هاى شيطانى و بزرگ ازجمله امريکا و شوروى سابق.
- ترور نافرجام ايشان توسط منافقين در ششم تيرماه 1360 در مسجد ابوذر تهران.
- رياست جمهورى؛ به دنبال شهادت محمد على رجايى دومّين رئيس جمهور ايران، آيت الله خامنه‏اى در مهر ماه 1360 با کسب بيش از شانزده ميليون رأى مردمى و حکم تنفيذ امام خمينى (قدس سره) به مقام رياست جمهورى ايران اسلامى برگزيده شدند. هم چنين از سال 1364 تا 1368 براى دوّمين بار به اين مقام و مسؤوليت انتخاب شدند.
- رياست شوراى انقلاب فرهنگ، 1360.
- رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام، 1366.
- رياست شوراى بازنگرى قانون اساسى، 1368.
- رهبرى و ولايت امّت، که از سال 1368، روز چهاردهم خرداد پس از رحلت رهبر کبير انقلاب امام خمينى (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبرى به اين مقام والا و مسؤوليت عظيم انتخاب شدند، و چه انتخاب مبارک و درستى بود که پس از رحلت امام راحل، با شايستگى تمام توانستند امّت مسلمان ايران، بلکه مسلمانان جهان را رهبرى نمايند.


موضوعات مرتبط: مقام معظم رهبری ، زندگینامه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

در حوزه علميه قم

آيت الله خامنه اى از سال 1337 تا 1343 در حوزه علميه قم به تحصيلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگانی چون مرحوم آيت الله العظمى بروجردى، امام خمينى، شيخ مرتضى حائرى يزدى وعلـّامه طباطبائى استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که يک چشم پدر به علت «آب مرواريد» نابينا شده است، بسيار غمگين شدند و بين ماندن در قم و ادامه تحصيل در حوزه عظيم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در ترديد ماندند. آيت الله خامنه اى به اين نتيجـه رسيدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمايند. ايشان در اين مـورد مى گويند:
«به مشهد رفتم و خداى متعال توفيقات زيادى به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظيفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفيقى داشتم، اعتقادم اين است که ناشى از همان برّى «نيکى» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آيت الله خامنه اى بر سر اين دو راهى، راه درست را انتخاب کردند. بعضى از اساتيد و آشنايان افسوس مى خوردند که چرا ايشان به اين زودى حوزه علميه قم را ترک کردند، اگر مى ماندند در آينده چنين و چنان مى شدند!... امّا آينده نشان داد که انتخاب ايشان درست بوده و دست تقدير الهى براى ايشان سر نوشتى ديگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آيا کسى تصّور مى کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولايت امر مسلمين خواهد رسيد؟! ايشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ايام تعطيل يا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصيلات فقهى و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتيد بزرگ حوزه مشهد بويژه آيت الله ميلانى ادامه دادند. همچنين ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصيل و مراقبت از پدر پير و بيمار، به تدريس کتب فقه و اصول و معارف دينى به طلـّاب جوان و دانشجويان نيز مى پرداختند.

مبارزات سياسى

آيت الله خامنه اى به گفته خويش «از شاگردان فقهى، اصولى، سياسى و انقلابى امام خمينى (ره) هستند» امـّا نخستين جرقـّه هاى سياسى و مبارزاتى و دشمنى با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهيد راه اسلام شهيد «سيد مجتبى نوّاب صفوى» در ذهن ايشان زده است، هنگامي که نوّاب صفوى با عدّه اى از فدائيان اسلام در سال 31 به مشهد رفته در مدرسه سليمان خان، سخنرانى پر هيجان و بيدار کننده اى در موضوع احياى اسلام و حاکميت احکام الهى، و فريب و نيرنگ شاه و انگليسى و دروغگويى آنان به ملـّت ايران، ايراد کردند. آيت الله خامنه‏اى آن روز از طـّلاب جوان مدرسه سليمان خان بودند، به شدّت تحت تأثير سخنان آتشين نوّاب واقع شدند. ايشان مى گويند: «همان وقت جرقه‏هاى انگيزش انقلاب اسلامى به وسيله نوّاب صفوى در من به وجود آمده و هيچ شکى ندارم که اولين آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد».

همراه با نهضت امام خمينى (قدس سره)

آيت الله خامنه‏اى از سال 1341 که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابى واعتراض آميز امام خمينى عليه سياست هاى ضد اسلامى و امريکا پسند محمدرضا شاه پهلوى، آغاز شد، وارد ميدان مبارزات سياسى شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشيب هاى فراوان و شکنجه‏ها و تعبيدها و زندان ها مبارزه کردند و در اين مسير ازهيچ خطرى نترسيدند. نخستين بار در محرّم سال 1383 از سوى امام خمينى (قدس سره) مأموريت يافتند که پيام ايشان را به آيت الله ميلانى و علماى خراسان در خصوص چگونگى برنامه هاى تبليغاتى روحانيون در ماه محرّم و افشاگرى عليه سياست هاى امريکايى شاه و اوضاع ايران و حوادث قم، برسانند. ايشان اين مأموريت را انجام دادند و خود نيز براى تبليغ، عازم شهر بيرجند شدند و در راستاى پيام امام خمينى، به تبليغ و افشاگرى عليه رژيم پهلوى و امريکا پرداختند. بدين خاطر در 9 محرّم «12 خرداد 1342» دستگير و يک شب بازداشت شدند و فرداى آن به شرط اين که منبر نروند و تحت نظر باشند آزاد شدند. با پيش آمدن حادثه خونين 15خرداد، باز هم ايشان را از بيرجند به مشهد آورده، تحويل بازداشتگاه نظامى دادند و ده روز در آن جا با سخت ترين شرايط و شکنجه و آزارها زندانى شدند.

دوّمين بازداشت

در بهمن 1342 - رمضان 1383- آيت الله خامنه‏اى با عدّه اى از دوستانشان براساس برنامه حساب شده اى به مقصد کرمان حرکت کردند. پس از دو ـ سه روز توقف در کرمان و سخنرانى و منبر و ديدار با علما و طلـّاب آن شهر، عازم زاهدان شدند. سخنرانى ها و افشاگرى هاى پرشور ايشان به ويژه درايـّام ششم بهمن ـ سالگرد انتخابات و رفراندوم قلـّابى شاه ـ مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روزپانزدهم رمضان که مصادف با ميلاد امام حسن (ع) بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابى ايشان در افشاگرى سياست هاى شيطانى و امريکايى رژيم پهلوى، به اوج رسيد و ساواک شبانه ايشان را دستگير و با هواپيما روانه تهران کرد. رهبر بزرگوار، حدود دو ماه ـ به صورت انفرادى ـ در زندان قزل قلعه زندانى شدند و انواع اهانت ها و شکنجه ها را تحمّل کردند.

سومین و چهارمین بازداشت

کلاس هاى تفسير و حديث و انديشه اسلامى ايشان در مشهد و تهران با استقبال کم نظير جوانان پرشور و انقلابى مواجه شد. همين فعاليت ها سبب عصبانيت ساواک شد و ايشان را مورد تعقيب قرار دادند. بدين خاطر در سال 1345 در تهران مخفيانه زندگى مى کردند و يک سال بعد ـ 1346ـ دستگير و محبوس شدند. همين فعاليّت هاى علمى و برگزارى جلسات و تدريس و روشنگرى عالمانه و مصلحانه بود که موجب شد آن بزرگوار بار ديگر توسط ساواک جهنّمى پهلوى در سال 1349 نيز دستگير و زندانى گردند.

پنجمين بازداشت

حضرت آيت الله خامنه‏اى «مد ظله» درباره پنجمين بازداشت خويش توسط ساواک مى نويسد: «از سال 48 زمينه حرکت مسلحانه در ايران محسوس بود. حساسيّت و شدّت عمل دستگاه هاى جارى رژيم پيشين نيز نسبت به من، که به قرائن دريافته بودند چنين جريانى نمى تواند با افرادى از قبيل من در ارتباط نباشد، افزايش يافت. سال 50 مجدّداً و براى پنجمين بار به زندان افتادم. برخوردهاى خشونت آميز ساواک در زندان آشکارا نشان مى داد که دستگاه از پيوستن جريان‏هاى مبارزه مسلـّحانه به کانون‏هاى تفـّکر اسلامى به شدّت بيمناک است و نمى تواند بپذيرد که فعاليّـت هاى فکرى و تبليغاتى من در مشهد و تهران از آن جريان ها بيگانه و به کنار است. پس از آزادى، دايره درس هاى عمومى تفسير و کلاس هاى مخفى ايدئولوژى و... گسترش بيشترى پيدا کرد».


موضوعات مرتبط: مقام معظم رهبری ، زندگینامه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

خلاصه زندگينامه رهبر فررزانه انقلاب حضرت آيت الله العظمى خامنه‏اى «دام ظله»

يک نفر را مثل آقاى خامنه ‏اى پيدا بکنيد که متعهد به اسلام باشد و خدمتگذار، و بناى قلبى ‏اش بر اين باشد که به اين ملت خدمت کند، پيدا نمى ‏کنيد، ايشان را من سال هاى طولانى مى‏شناسم. ( امام خمينى «قدس سره»)

از ميلاد تا مدرسه

رهبر عالي قدر حضرت آيت الله سيد على خامنه‏اى فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمين حاج سيد جواد حسينى خامنه‏اى، در روز 24 تيرماه 1318 برابر با 28 صفر 1358 قمرى در مشهد مقدس چشم به دنيا گشود. ايشان دومين پسر خانواده هستند. زندگى سيد جواد خامنه‏اى مانند بيشتر روحانيون و مدرسّان علوم دينى، بسيار ساده بود. همسر و فرزندانش نيز معناى عميق قناعت و ساده زيستى را از او ياد گرفته بودند و با آن خو داشتند.
رهبر بزرگوار در ضمن بيان نخستين خاطره‏هاى زندگى خود از وضع و حال زندگى خانواده‏شان چنين مى گويند: «پدرم روحانى معروفى بود، امّا خيلى پارسا و گوشه گير... زندگى ما به سختى مى‏گذشت. من يادم هست شب‏هايى اتفاق مى‏افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهيّه مى‏کرد و... آن شام هم نان و کشمش بود.»
امّا خانه‏اى را که خانواده سيّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنين توصيف مى کنند: «منزل پدرى من که در آن متولد شده‏ام، تا چهارـ پنج سالگى من، يک خانه 60 ـ 70 مترى در محّله فقير نشين مشهد بود که فقط يک اتاق داشت و يک زير زمين تاريک و خفه‏اى! هنگامى که براى پدرم ميهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر اين که روحانى و محل مراجعه مردم بود، ميهمان داشت) همه ما بايد به زير زمين مى‏رفتيم تا مهمان برود. بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمين کوچکى را کنار اين منزل خريده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شديم.»
رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقير امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و صميمي، اين گونه پرورش يافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سيد محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را ياد بگيرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازه تأسيس اسلامى «دارالتعّليم ديانتى» ثبت نام کردند و اين دو دوران تحصيل ابتدايى را در آن مدرسه گذراندند.

در حوزه علميه

ايشان از دوره دبيرستان، خواندن «جامع المقدمات» و صرف و نحو را آغاز کرده بود. سپس از مدرسه جديد وارد حوزه علميه شد و نزد پدر و ديگر اساتيد وقت ادبيات و مقدمات را خواند.
درباره انگيزه ورود به حوزه علميه و انتخاب راه روحانيت مى گويند:
«عامل و موجب اصلى در انتخاب اين راه نورانى روحانيت پدرم بودند و مادرم نيز علاقه مند و مشوّق بودند».
ايشان کتب ادبى از قبيل «جامع المقدمات»، «سيوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سليمان خان» و «نوّاب» خواند و پدرش نيز بر درس فرزندانش نظارت مى کرد. کتاب «معالم» را نيز در همان دوره خواند. سپس «شرايع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا ميرزا مدرس يزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شيخ هاشم قزوينى و بقيه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند و دوره مقدمات و سطح را به طور کم سابقه و شگفت انگيزى در پنچ سال و نيم به اتمام رساند. پدرش مرحوم سيد جواد در تمام اين مراحل نقش مهّمى در پيشرفت اين فرزند برومند داشت. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمينه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آيت الله ميرزا جواد آقا تهرانى» و بعدها نزد مرحوم «شيخ رضا ايسى» خواندند.

در حوزه علميه نجف اشرف

آيت الله خامنه اى که از هيجده سالگى در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آيت الله العظمى ميلانى شروع کرده بودند.
در سال 1336 به قصد زيارت عتبات عاليات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درس هاى خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سيد محسن حکيم، سيد محمود شاهرودى، ميرزا باقر زنجانى، سيد يحيى يزدى، و ميرزا حسن بجنوردى، اوضاع درس و تدريس و تحقيق آن حوزه علميه را پسنديدند و ايشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولى پدر موافقت نکرد. پس از مدّ تى ايشان به مشهد باز گشتند.


موضوعات مرتبط: زندگینامه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

اوج‏گیری انقلاب اسلامی در سالهای 56 و 57

درباره زمان شروع بحرانی که سر انجام به انقلاب اسلامی منجر گردید توافقی به چشم نمی‏خورد.گروه‏های مخالفت رژیم پهلوی با رهیافت‏خاصی که نسبت‏به انقلاب دارند، مقطع خاص با جریان ویژه‏ای را به عنوان نقطه شروع انقلاب ترسیم کرده‏اند.جبهه ملی، نقطه شروع را خردادسال 56 می‏داند زمانی که سه نفر از رهبران وقت جبهه ملی نامه‏ای سرگشاده خطاب به شاه انتشار دارند. حزب توده نیز فروردین 56 را که در آن چند فقره اعتصاب کارگری صورت پذیرفت و زندانیان سیاسی دست‏به اعتصاب غذا زدند، نقطه شروع می‏داند.چریک‏های فدایی خلق بر روی مبارزات خارج از محدوده با شهرداری و عوامل انتظامی در تابستان همان سال به عنوان اولین جرقه انقلاب تاکید می‏کنند و بالاخره مخالفان مذهبی رژیم فوت مشکوک و ناگهانی سید مصطفی خمینی فرزند امام در آبان 56 یا درج مقاله توهین آمیز روزنامه اطلاعات درباره امام خمینی در دی ماه این سال را، به عنوان نقطه شروع انقلاب قلمداد می‏کنند. (1)

لکن با توجه به ماهیت اسلامی انقلاب و نیز روند حوادث و رویدادهای نهضت امام خمینی از 15 خرداد 42 به این سو، باید فت‏حادثه‏ای که مشعل انقلاب را روشن ساخت و عامل شتاب زای انقلاب گردید، انتشار مقاله مذکور با امضای مستعار احمد رشیدی مطلق در 17 دی ماه 56 بود.به علاوه، اکثر قریب به اتفاق مردمی که در انقلاب شرکت نمودند از حوادثی که گروه‏های غیر مذهبی از آن به عنوان نقطه شروع انقلاب یاد می‏کنند.خبر نداشته‏اند ولی همگی درج مقاله توهین آمیز را می‏دانستند.

شاه برای گروه‏های چریکی که گاه دستت‏به عملیات تروریستی می‏زدند یا گروه‏های روشن فکری که اغلب با لحن تمسخر آمیزی از آن‏ها سخن می‏گفت اهمیت، زیادی قایل نبود و از میان نیروهای مخالفش تنها از آیت الله خمینی واهمه داشت. (2)

بدین جهت مبارزه با ایشان را با دستور تهیه و انتشار مقاله مذکور به منظور تحقیر و بی اعتبار کردن ایشان آغاز کرد.رژیم شاه با این اقدام وارد مهلکه‏ای آن چنان خطرناک شد که وسعت دامنه و عظمت ابعاد آن موجب در هم شکستن پایه‏های نظام شاهنشاهی در ایران گردید.عمومیتی که این حادثه به اعتراضات مردم ایران بخشید در رویدادهاهی آن سال‏ها همانندی نداشت.

اولین بازتاب انتشار مقاله مذکور، در مرکز انقلاب - قم - منعکس گردید.در روز انتشار مقاله، هنگامی که کامیون حامل روزنامه‏های اطلاعات برای قم و اصفهان از دروازه قم وارد این شهر می‏شد، مردم قم که از پیش، خبر انتشار مقاله را از تهران شنیده بودند به کامیون‏هجوم برده، روزنامه‏ها را به آتش کشیدند. (3)

فردای آن روز، طلاب کلاس‏های درس را تعطیل کرده و در مسجد اعظم دست‏به تجمع زدند.طی این روز زد و خوردهای پراکنده‏ای رخ داد ولی حرکت اصلی مردم در روز 19 دی شکل گرفت در این روز مردم در حالی که شعارهای تندی علیه دولت می‏دادند، نمایندگی روزنامه اطلاعات و دفتر حزب رستاخیز را به آتش کشیدند.در جریان این حوادث، تعدادی از اهالی قم به شهادت رسیدند.رژیم در عکس العمل حوادث قم و مهار حرکت مردم، گروهی از شاگردان امام را به دیگر شهرها تبعید کرد ولی با این تبعیدها امواج نهضت از قم به دیگر نقاط کشور پراکنده شد.

در چهلم شهدای قم در 29 بهمن 56 مردم تبریز به پا خاستند و کنترل شهر را تا مدتی از دست ماموران رژیم خارج کردند.مردم با به آتش کشیدن سینماها، مشروب فروشی‏ها و مقر حزب رستاخیز، خشم خود را نسبت‏به رژیم بروز دادند و سر انجام ارتش با کامیون‏های سرباز و تانک‏های خود، صحنه‏ای خونین به وجود آورده ده‏ها نفر را به شهادت رساند. (4)

پس از این حادثه، امام خمینی با فرستادن پیامی به مردم تبریز و آذربایجان فرمود:

سلام بر اهالی شجاع و متدین آذربایجان عزیز...خاطره بسیار اسف انگیز قم هنوز ما را در رنج داشت که فاجعه بسیار ناگوار تبریز پیش آمد...اهالی معظم و عزیز آذربایجان بدانند که در این راه حق و استقلال و آزادی طلبی و در حمایت از قرآن کریم تنها نیستند. شهرهای بزرگ چون شیراز، اصفهان، اهواز و دیگر شهرها و مقدم از همه (قم) مرکز روحانیت و پایگاه حضرت صادق - سلام الله علیه - و تهران بزرگ با آن‏ها هم صدا و هم مقصد و همه و همه در بیزاری از دودمان پلید پهلوی شریک‏اند. (5)

در اربعین شهدای تبریز - روزهای نهم و دهم فروردین 57- ، حوادث تبریز در یزد نیز تکرار شد و پس از آن، اعتراض‏های عمومی در سراسر کشور گسترش یافت.

در 27 مرداد 57، شاه در سخنرانی تلویزیونی خود، با این ادعا که می‏خواهد ایران را به «تمدن بزرگ‏» هدایت کند، خشونت انقلابی مردم را محکوم کرد و خواستار همراهی آن‏ها با خود شد.

روز 28 مرداد، رژیم برای مخدوش کردن چهره انقلابیان، طرح آتش زدن سینما رکس‏آبادان را اجرا کرد، حدود 700 نفر را در آتش سوزاند و با تبلیغات گسترده کوشید مردم انقلابی را مسؤول این فاجعه معرفی کند.این تدبیر نتیجه‏ای پیش بینی نشده داشت و سبب ورود بیش از پیش مردم، به ویژه خوزستانی‏ها به میدان مبارزه گردید.قفل بودن درهای خروجی سینما هنگام وقوع فاجعه، تاخیر در خبر دادن به آتش نشانی، نبودن آب در شیرهای آتش نشانی و توضیحات کارشناسان در مورد کیفیت مواد آتش‏زا سبب شد تا مردم، به رغم گزارش خبر گزاری پارس درباره دستگیری گروهی از خرابکاران، ساواک را طراح و مجری فاجعه بشناسند. این جنایت و رسوایی ناشی از آن، به بر کناری دولت جمشید آموزگار انجامید.

فاجعه سینما رکس آبادان و تظاهرات میلیونی مردم در دوم شهریور 57- 21 رمضان - ، مردم را برای حضور در عرصه مبارزه با رژیم آماده‏تر ساخت.عید سعید فطر با نماز عید فراگیر و با شکوه و اعتراض گسترده مردم انقلابی در بسیاری از شهرها همراه بود. در تهران، با تلاش آیت الله دکتر مفتح، اجتماع بسیار عظیمی در قیطریه برگزار شد.پس از نماز، راه پیمایان با شعارهای انقلابی، اعتراض خود را ادامه دادند.خبرگزاری فرانسه در گزارش خود از آن مراسم می‏نویسد:

ایران وارد تحول برگشت نا پذیری شده است...اسلام قدرت خود را در شهرها، از جمله تهران، نشان داده است. (6)

پس از عید فطر - 13 شهریور 57- نیز راهپیمایی‏های اعتراض آمیز در کشور ادامه یافت.در این زمان، دولت آشتی ملی شریف امامی زمام امور را در دست داشت.این دولت، با اعلام حکومت نظامی در تهران و تعدادی از شهرها (7) و به خاک و خون کشیدن مردم در 17 شهریور که جمعه سیاه خوانده شد، چهره واقعی خود را نشان داد.کارتر کشتار 17 شهریور را تایید کرد و بدین ترتیب، ادعای حقوق بشر وی نزد مردم، دروغی بزرگ جلوه کرد. (8)

امام خمینی در فردای فاجعه، با عبارت «ای کاش خمینی در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته می‏شد» (9) با بازماندگان فاجعه اظهار همدردی کرد و فضای باز سیاسی شاه را یک بازی خواند. (10)

خبرگزاری آسوشیتدپرس در آن روز نوشت:

تجربه شاه ایران در مورد آزادی دادن به عموم مردم پس از 13 روز با اعلام حکومت نظامی تمام شد. (11)

پس از فاجعه 17 شهریور، در حالی که دار و دسته اویسی، آزمون و ثابتی در صدد بودند نهضت را به مقابله مسلحانه بکشانند، رهبر انقلاب از این امر اجتناب کرد و به جای آن ستون فقرات و ارکان اقتصادی رژیم را هدف قرار داد.اولین موجب اعتصاب دو روز پس از جمعه سیاه، در پالایشگاه تهران آغاز شد و در کم‏تر از دو هفته به پالایشگاه عظیم آبادان رسید.موج دوم اعتصاب - 28 شهریور تا 9 مهر - ، راه آهن، شبکه‏های آب و برق و بانک ملی را فرا گرفت.موج سوم در روز 15 مهر با اعتصاب سراسری دانشگاهیان و فرهنگیان به اوج خود رسید.از آن پس، سایر دستگاه‏ها و تاسیسات دولتی، یکی پس از دیگری به اعتصاب پیوستند و دامنه اعتصاب حتی به ارتش نیز کشیده شد. (12)

در مهر ماه، در حالی که سالگرد شهادت حاج آقا مصطفی خمینی و چهلم شهدای جمعه سیاه، کشور را در عزای عمومی فرو برده بود، اجتماع مردم انقلابی کرمان در مسجد جامع با یورش چماقداران رژیم رو به رو شد.مهاجمان بخشی از مسجد و مغازه‏ها را به آتش کشیدند و با این کار اسباب اندوه مردم و بیزاری فزون‏تر آن‏ها از رژیم پهلوی را فراهم ساختند.

در این ماه، دولت عراق در هماهنگی با رژیم شاه از امام خواست آن کشور را ترک گوید.امام در نهایت پس از آنکه کویت‏به وی اجازه اقامت نداد، به پاریس رفت.استقرار امام درپاریس سبب شد تا تحولات انقلاب با شتاب فزون‏تر به گوش جهانیان برسد و ارتباط مردم و رهبر انقلاب بهتر و سریع‏تر شود.

در سیزدهم آبان، اجتماع دانش آموزان و دانشجویان تهرانی در دانشگاه تهران به وسیله نیروهای سرکوب‏گر شاه به خاک و خون کشیده شد و ده‏ها تن شهید و مجروح گردیدند.خبر این حادثه در سراسر کشور موج آفرید و این روز نیز در شمار روزهای مهم تاریخ انقلاب جای گرفت.

در چنین موقعیتی، کارگزاران رژیم ناگزیر بارها برای دیدار امام خمینی به تکاپو افتادند، امام از ملاقات با افراد تا زمانی که از پست‏خود استعفا نداده باشند امتناع می‏کرد.

رژیم که برای جلوگیری از اعتصاب‏ها و راهپیمایی‏های اعتراض‏آمیز، در پی راه حل بود، به یاری دولت نظامی ازهاری در کنترل اوضاع کوشید، ولی توفیق نیافت.در زمان ازهاری، راهپیمایی عظیم سراسری تاسوعا و عاشورا که با شکوه‏ترین رفراندوم تاریخ ایران خوانده شد، تحقق یافت.

هم زمان با عدم توفیق دولت ازهاری، امریکایی‏ها ژنرال رابرت هایزر را در 13 دی 1357 به ایران فرستادند تا رژیم شاه را از فروپاشی نجات بخشد.پس از ورود او، شاپور بختیار، که چهره‏ای به ظاهر ملی داشت، به نخست وزیری منصوب شد.او نیز، همانند دولت‏های پیشین، به جنایت و خون ریزی پرداخت.در این زمان، شورای سلطنت تشکیل شد و شاه در بیست و ششم دی ماه، به ظاهر برای معالجه، رهسپار خارج از کشور شد.مردم با شادمانی فرار شاه را جشن گرفتند.

پس از فرار شاه، شورای انقلاب اسلامی شکل گرفت و مساله بازگشت امام به طور جدی مطرح شد.دولت‏بختیار به بهانه‏های مختلف از آمدن امام جلوگیری می‏کرد تا آنکه تحت فشار مردم، روحانیون و مدرسان حوزه که در مسجد دانشگاه تهران تحصن کرده بودند، ناگزیر فرودگاه مهر آباد را گشود و رهبر انقلاب در 12 بهمن، با بی نظیرترین استقبال مردمی، وارد کشور شد.

امام خمینی، پس از چهار روز اقامت در تهران، دولت موقت را به سرپرستی مهندس مهدی بازرگان تشکیل داد.اعلام حکومت نظامی و راهپیمایی وابستگان رژیم در حمایت از بختیار، خللی در اراده امام و مردم وارد نساخت.در مقابل، فرماندهی ارتش روز به روز ضعیف‏تر می‏شد.پیوستن نیروی هوایی به صف انقلابیان، ضربه مهلکی بر پیکر فرسوده رژیم بود.فرمان تاریخی امام در نا دیده گرفتن حکومت نظامی در 21 بهمن، سبب فروپاشی دولت‏بختیار در صبحگاه 22 بهمن شد. بدین ترتیب، اداره کشور به دست فرزندان انقلاب افتاد.

 

پی‏نوشت‏ها:


1.صادق زیبا کلام، مقدمه‏ای بر انقلاب اسلامی، صص 132- 131.

2.جمیله کدیور، رویارویی، انقلاب اسلامی ایران و آمریکا، ص 68.

3.مسعود بهنود، از سید ضیاء تا بختیار، ص 741.

4.مدنی، پیشین، ص 410 و عمید زنجانی، پیشین، ص 222.

5.صحیفه نور، ج 2، ص 40.

6.عمید زنجانی، پیشین، ص 277.

7.به دنبال تظاهرات فزاینده از ساعت 6 بامداد 17 شهریور 57 به مدت 6 ماه در شهرهای تهران، قم، تبریز، مشهد، اصفهان، شیراز، آبادان، اهواز، قزوین، کازرون، جهرم و کرج مقررات حکومت نظامی اعلام شد.

8.در مورد سیاست‏حقوق بشر کارتر و ایران ر.ک: کدی، پیشین، صص 346- 341.به نظر این منبع، در زمینه حقوق بشر در ایران فقط تذکرات پراکنده‏ای صورت می‏گرفت ولی هرگز امریکایی‏ها به طور جدی تهدید نکردند که به دلیل پایمال شدن حقوق بشر در ایران میزان کمک‏ها و حمایت‏خود از رژیم شاه را کاهش خواهند داد.به رغم این امر، شاه ترسیده بود و بعضی از مخالفان هم شهامت‏یافته بودند نامه‏ها و عریضه‏های سر گشاده انتشار دهند.اما کشتار 17 شهریور و تایید کارتر، ادعای حقوق بشر وی را به یک دروغ بزرگ در نزد مردم تبدیل کرد.

9.صحیفه نور، ج 2، ص 100.

10.همان، ص 103.

11.مدنی، پیشین، ج 2، ص 268.

12.سیروس پرهام، انقلاب ایران و مبانی رهبری امام خمینی، صص 52- 51 و 81.

 

------------------------------------------------------------------------------

 


موضوعات مرتبط: انقلاب شکوهمند اسلامی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

22 بهمن 1357

* با تلاش برخي از دوستان بختيار و نيز نزديكان مهندس بازرگان، بنا شد جلسه‌اي با حضور بازرگان، بختيار و قره‌باغي تشكيل گردد. عباس اميرانتظام درباره اين جلسه مي‌گويد: قبل از جلسه، بختيار به من تلفن زد و گفت استعفاي خود را در جلسه تسليم خواهد كرد. ليكن بختيار در جلسه حاضر نشد و تنها استعفا نامه خود را براي جلسه فرستاد.

* واحدهاي نظامي چند شهر، از جمله لشگر زرهي قزوين، به سوي تهران روانه شدند. مردم، جاده تهران ـ كرج را به منظور جلوگيري از ورود واحدهاي نظامي، مسدود كردند.

* نبرد شديد مردم با نيروي گارد در خيابان‌هاي تهران شدت بيشتري پيدا كرد.

* در پي درگيري‌هاي اخير، پزشكی قانوني مملو از شهدايي است كه در چند روز اخير كشته و شناسايي نشده‌اند.

* تسليحات ارتش، زندان اوين، ساواك سلطنت آباد، مجلسين سنا و شورا،‌ راديو و تلويزيون، نخست وزيري، ژاندارمري و شهرباني، به دست مردم تصرف شد.

* نصيري، رييس ساواك، سالار جاف، قاتل مردم كردستان و سپهبد رحيمي، توسط مردم بازداشت شدند. همچنين سپهبد بدره‌اي، فرمانده نيروي زميني، محمد امين و بيگلري، جانشين فرماندگان گارد، به هلاكت رسيدند.

* فرماندهان نيروهاي سه گانه ارتش با حضور در خدمت امام خميني، استعفاي خود را تقدم كردند.

* با مراجعه به منزل حضرت امام، گروه‌هاي مسلح پشتيباني خود را از امام اعلام كردند.

* حضرت امام به دنبال سقوط نهادهاي اصلي رژيم و عقب‌نشيني ارتش از مردم خواستند كه آرامش و نظم را مجددا برقرار كنند.

* رييس ستاد كل ارتش از جمله مواردي كه موجب شد ارتش اعلام بي‌طرفي كند، اينها بود: رييس ستاد شهرباني به كلانتري‌ها گفته بود مقاومت نكنند؛ در حاليكه اين خلاف دستور بود. اعزام نيروهاي زبده كمكي براي افسران محاصره شده در مسلسل‌سازي به جهت تمرد آنها بي‌نتيجه ماند. سربازان به طور دسته جمعي فرار مي‌كردند و بدون اجازه به پادگان‌ها بر‌مي گشتند. نيروهاي زرهي به علت سد شدن راه آنها توسط مردم و تير خوردن سرلشكر رياحي، موفق به كار نشدند. نيروي هوایی به علت پیوستن افسران و همافران به مردم، قدرت انجام پرواز نداشت. بي‌نظمي عمومي، نافرماني و اعلام همبستگي افسران عالي رتبه با كميته امام خميني همه گير شده بود.

* انقلاب اسلامي مردم ايران به رهبري امام خميني، نظام دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهي را سرنگون كرد.

* امام خميني طي پيام ديگري خطاب به مردم گفتند: توجه داشته باشيد كه انقلاب ما از نظر پيروزي بر دشمن هنوز به پايان نرسيده است. دشمن از انواع وسايل و دسايس بهره‌مند است و توطئه‌ها در كمين است. تنها هوشياري و انضباط انقلابي و اطاعت از فرمان‌هاي رهبري و دولت موقت اسلامي است كه توطئه‌ها را نقش بر آب مي‌سازد ... با دولت موقت اسلامي همكاري نماييد تا با حول و قوه الهي هر چه زودتر با همكاري يكديگر ايران اسلامي آباد و آزاد را مورد غبطه جهانيان بسازيم.

* مهندس بازرگان طي يك نطق تلويزيوني، ضمن تشكر از آحاد مختلف مردم و خصوصا از اعلام بيطرفي ارتش در مسائل سياسي گفت: تيمسار قره‌باغي در ملاقات حضوري، همكاري خود را با دولت موقت اينجانب اظهار نموده است.

* از سوي حضرات آيات مرعشي نجفي و شيرازي، اعلاميه‌هاي جداگانه‌اي خطاب به ملت ايران منتشر گرديد و پيروزي انقلاب اسلامي تبريك گفته شد.

* پس از سقوط رژيم سلطنتي، همافران نيروي هوايي كه در حركت نظام يمردم نقش مهمي داشتند‌، از همكاري و مدد رساني به موقع مردم تشكر كردند.

* به مناسبت سقوط رژيم شاه، از سوي ياسر عرفات پيام تبريكي خطاب به حضرت امام فرستاده شد.

* خسرو قشقايي ضمن ملاقات با حضرت امام، از دولت بازرگان پشتيباني كرد.

* آيت‌الله خويي با ارسال تلگرافي براي حضرت امام، ورود ايشان را به ايران تبريك گفت.

* حمايت گسترده از دولت بازرگان در شهرهاي مختلف كشور ادامه دارد و در همه شهرها و بخش‌هاي كشور، مردم با رهبري روحانيان مبارز محلي، مراكز اداري و دولتي مانند شهرباني، ساواك، استانداري‌، فرمانداري و غيره را به تصرف خود در مي‌آورند و كميته‌هاي مسلح انقلابي تشكيل مي‌دهند.

* وقايع انقلاب آن قدر سريع بود كه حتي مقامات آمريكايي در آخرين روزها نمي‌دانستند انقلاب پيروز شده است. اتاق عمليات كاخ سفيد از طرف برژينسكي، تلفني از ساليوان مي‌پرسيد: آيا هنوز اماكن كودتا وجود دارد؟


موضوعات مرتبط: دهه فجر ، روز شمار دهه فجر ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

21 بهمن 1357

* با آغاز درگيري مسلحانه، پرسنل انقلابي نيروي هوايي براي تسليح مردم در ازاء كارت پايان خدمت سربازي، يك قبضه سلاح و هفت فشنگ در اختيار آنان قرار مي‌دادند.

* درساعت 5/4 بعدازظهر كلانتري تهران نو ـ پس از پنج ساعت زد و خورد شديد بين مأمورين گارد و مردم ـ سقوط كرد و مردم و گاردي‌ها در اين زدو خورد چندين كشته و مجروح داشتند . از اين پس، كلانتري‌ها يكي پس از ديگري به دست مردم ساقط شدند.

* فرماندار نظامي تهران در اعلاميه شماره چهل خود، ساعات حكومت نظامي را از ساعت چهار و نيم بعدازظهر تا ساعت پنج صبح افزايش داد. پس از شدت گرفتن حملات مردم به كلانتري‌ها و پادگان‌ها، فرماندار نظامي تهران در همين روز ساعت منع عبور و مرور را تا ساعت دوازده ظهر افزايش داد. يعني مردم تنها از ساعت دوازده شهر تا چهار و نيم بعدازظهر اجازه خروج از منازل خود را دارند.

* رژيم در تدارك يك كودتاي نظامي است. سپهبد رحيمي، فرماندار نظامي تهران و حومه، طي دستورالعملي به يگان‌هاي تابعه خود، از آنها خواست تا بي‌درنگ كليه رهبران نهضت را دستگير و با هواپيما به يكي از جزاير منتقل نمايند. همراه اين دستورالعمل، ليستي از اسامي صدها نفر كه بايد بازداشت شوند، الصاق شده است كه در رأس آنها نام حضرت امام، آْيت‌الله طالقاني مهندس مهدي بازرگان، به چشم مي‌خورد. در اين دستورالعمل، پيش‌بيني شده است كه كليه رهبران درجه دوم كه اقدام به تحريك در مقابل اين دستگيري‌ها بكنند، بازداشت شوند.

* حضرت امام خميني در رابطه با حكومت نظامي اعلام شده از طرف فرماندار نظامي تهران، آن را ملغي اعلام كردند و گفتند: اعلاميه امروز حكومت نظامي خدعه و خلاف شرع است و مردم به هيچوجه به آن اعتنا نكنند ... اخطار مي‌كنم كه اگر دست از اين برادر کشي بر ندارند و لشگر گارد به محل خودش برنگردد ... تصميم آخر خود را به اميد خدا مي‌گيريم. همچنين دولت موقت، اعلاميه حكومت نظامي را یك توطئه توصيف كرد.

* ميني‌بوس‌ها و ماشين‌هاي وابسته به ستاد كميته امام خميني، با بلندگو، لغو اعلاميه فمراندار نظامي را در سطح تهران اعلام كردند. گفتني است كه بنا به گفته‌ رحيمي، يكي از سران ارتش، حكومت نظامي تصميم داشت كه با افزايش ساعات حكومت نظامي، به انجام كودتا و سركوب مردم و خصوصا ترور و دستگيري رهبران نهضت، بپردازد. اين تصميم حضرت امام، توطئه بزرگي را در آستانه پيروزي نهضت در نطفه خفه كرد.

* امام خميني در جواب به استعفاي افراد نيروي مسلح نوشتند: قسم براي حفظ قدرت طاغوتي صحيح نيست و مخالفت با آن واجب است و كساني كه قسم خورده‌اند بايد بر خلاف آن عمل كنند.

* مردم مسلح به ياري افراد نيروي هوايي رفتند. جنگ خياباني در تهران اوج بيشتري پيدا كرد.

* ده‌ها هزار تن از مردم در خيابان فرح‌آباد، پشت كيسه‌هاي شن و خاك سنگر گرفتند.

* كلانتري‌هاي تهران نو، (چهارده و شانزده و بيست و يك و نه) و نارمك ده و يازده و شهر ري، سقوط كردند و همچنين يك هلي‌كوپتر گارد در تهران در هوا ساقط شد.

* حجت‌الاسلام دكتر مفتح از جانب حضرت امام، عكس مندرج در روزنامه كيهان مبني بر رژه افسران نيروي هوايي در مقابل ايشان را كاملا صحيح و واقعي دانست.

* بازرگان گزارش مطبوعات را در زمينه تماس با بختيار و سران ارتش، قويا تكذيب كرد.

* از سوي دفتر تبليغات امام خميني، هر گونه تماس با بختيار و سران ارتش تكذيب شد.

* امام خميني اعلام كردند كه من خودم اهل قلم و بيان هستم و هيچ سخنگويي ندارم.

* ستاد امداد و سازمان ملي پزشكان، تعداد شهدا را تا ساعت يازده امشب، صد و بيست و شش تن ، و مجروين را ششصد و سي و چهار نفر ذكر كرد.

* شما كشته شدگان كه به بيمارستان جرجاني منتقل شده‌اند، به چهل و شش نفر رسيد و تعداد زخمي‌ها به علت كثرت آنها قابل شمارش نيست.

* آيت‌الله شريعتمداري ضمن آرزوي موفقيت براي دولت بازرگان، انتخاب وي را تبريك گفت.

* مهندس بازرگان در شركت نفت اعلام كرد: با استقرار دولت موقت، اعتصاب شركت نفت پايان خواهد يافت.

* حزب كمونيست قبرس اعلام كرد كه تجهيزات جاسوسي آمريكا از ايران به قبرس منتقل شده است.


موضوعات مرتبط: دهه فجر ، روز شمار دهه فجر ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

20 بهمن 1357

* با حمله مأموران گارد به پادگان نيروي هوايي تهران، جنگ خياباني آغاز شد. به گفته همافران، وقتي كه راديو اعلام كرد فيلم ورود امام خميني بعد از اخبار تلويزيون نمايش داده خواهد شد، آنها در سالن پادگان اجتماع كردند. با ظاهر شدن تصوير حضرت امام بر صفحه تلويزيون، طنين صلوات سالن را پر كرد و در اين هنگام، افراد گارد به سوي آنها تيراندازي كردند و درگيري آغاز شد.

* مردم ساكن در اطراف خوابگاه همافران، هنگامي كه از حمله نيروي گارد به همافران آگاه شدند، اهالي خيابان‌هاي اطراف را نيز با خبر كردند و طولي نكشيد كه جمعيت انبوهي در كنار ديوار خوابگاه گرد آمدند كه با فرياد الله‌اكبر از همافران حمايت مي‌كردند.

* اجتماع مردم در كنار خوابگاه همافران نيروي هواي يكه از ساعت ده شب آغاز شده بود همچنان ادامه يافت. ترس مردم اين بود كه در صورت پراكنده شدن، نيروهاي گارد، مجددا به همافران حمله كنند، لذا از دفتر حضرت امام كسب تكليف كردند و دفتر امام توصيه كردند كه پراكنده نشويد.

* مردم در كنار خوابگاه نيروي هوايي همچنان شعار مي‌دادند و خود را با آتش لاستيك‌هاي فرسوده گرم مي كردند كه در ساعت 5/3 بعد از نيمه شب مأموران حكومت نظامي با خودروهاي نظامي و در حاليكه از دور با شليك رگبار مسلسل‌ها به طرف هوا در صدد ترساندن مردم بودند، به اجتماع مردم حمله كردند. در اين هنگام مردم به كوچه‌هاي اطراف پناه بردند اما مأمورين توانستند يكصد و پنجاه و دو نفر را دستگير و به محل استقرار حكومت نظامي در كلانتري تهران و منتقل كنند. در بين دستگير شدگان دو روحاني نيز حضور داشتند.
تذكر: ظاهرا اولين كلانتري ساقط شده در جريان هجوم مردم همين كلانتري بود.


موضوعات مرتبط: دهه فجر ، روز شمار دهه فجر ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

19 بهمن 1357

* جمعي از پرسنل نيروي هوايي با انجام رژه و خواندن سرود در مقابل حضرت امام، با حركت اسلامي مردم ايران و رهبري نهضت اعلام همبستگي كردند. ايشان همچنين از راهپيمايي مردم در حمايت از دولت مهندس بازرگان تشكر كردند.

* مطبوعات و راديو رياض: مهندس بازرگان اعلام كرد نتوانسته است رضايت ارتش را جلب كند و ارتشيان از قانون اساسي حمايت مي‌كنند. وي طي اولين سخنراني عمومي پس از اعلام نخست وزيري دولت موقت گفت: بنده ماشين سواري نازك نارنجي هستم كه بايد روي جاده‌هاي آسفالت و راه هموار حركت كنم.

* ستاد ارتش، عكس روزنامه كيهان مبني بر رژه افسران نيروي هوايي در مقابل حضرت امام را تكذيب كرد.

* طرفداران قانون اساسي، شهر خوي را به آتش كشيدند و در شهر گنبد به يك حمام زنانه يورش بردند.

* عده‌اي از هواداران رژيم كه به طرفداري قانون اساسي در تهران تجمع كرده بودند، با مخالفين خود به زد و خورد پرداختند.

* خبرنگار لوس‌آنجلس تايمز، در تيراندازي‌هاي خيابان فرح‌آباد ژاله تير خورد و كشته شد.

* طي روزهاي گذشته و امروز، شهر تهران شاهد تظاهرات مردم و فرياد و خشم كليه اقشار در مقابل رژيم بود. بانك‌ها و ديگر مؤسسات دولتي مورد هجوم مردم به ستوه آمده از جنايت‌هاي شاه قرار گرفتند و شعله‌هاي آتش از همه سو زبانه مي‌كشيد.

* امام خميني طي نطق كوتاهي كه از شكبه تلويزيوني كاركنان اعتصابي راديو و تلويزيون بطور مستقيم پخش مي‌شد ضمن آرزوي موفقيت براي كاركنان رسانه‌هاي گروهي گفتند: دستگاه‌هايي در اين قسمت بوده و هست كه بايستي در خدمت مردم مي‌بودند. ولي رژيم غاصب از آنها در راه هدف‌هاي نامشروع استفاده كرده است.

* سرهنگ قذافي حمايت خويش را از انقلاب مردم ايران اعلام داشت.

* در درگيري‌هاي گرگان، پنج نفر كشته و يازده نفر مجروح شدند.

* خانواده افسران بازداشتي نيروي هوايي، همچنان با ادامه تحصن، تهديد به اعتصاب غذا كردند.

* مهندس شريف امامي كه از طرف دادستاني ممنوع‌الخروج شده بود، از كشور گريخت.

* گروه منصورون، ترور رييس گارد دانشگاه جندي شاپور اهواز را به عهده گرفت.

* افراد مسلح به يك شعبه بانك ملي در كرمان دستبرد زدند. همچنين موجودي يكي از شعب اين بانك در تهران نيز سرقت شد.


موضوعات مرتبط: دهه فجر ، روز شمار دهه فجر ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

18 بهمن 1357

* حضرت امام در ديدار با روحانيون شهر اهواز گفتند: ادامه نهضت يك تكليف است.

* در ملاقات وكلاي دادگستري با حضور امام، ايشان گفتند كه شاه بايد محاكمه شود.

* رييس جمهور و وزراي خارجه و دفاع آمريكا، پس از پايان مأموريت ژنرال‌ها هايزر در ايران، جلسه‌اي با حضور وي تشكيل دادند.

* سخنگوي وزارت خارجه آمريكا گفت: ما از اجراي قانون اساسي پشتيباني مي‌كنيم. ما از راه ديپلماتيك با همه گروه‌ها، از جمله مهدي بازرگان، در تماس بوده‌ايم؛ اما پس از انتخاب وي به نخست وزيري، هيچگونه تماسي با وي برقرار نشده است.

* وزارت خارجه آمريكا اعلام كرد هنوز دولت بختيار را به رسميت مي‌شناسد. از طرفي سخنگوي كاخ سفيد گفت: بختيار بايد نظر اكثريت مردم را بپذيرد.

* پس از اعلام نخست وزيري مهندس بازرگان، بين آقايان يدالله سحابي، اميرعباس انتظام، بختيار،‌ قره‌باغي رييس ستاد ارتش و رييس اداره دوم ارتش، ملاقاتي انجام شد. در اين ملاقات، آقاي سحابي و اميرانتظام در صدد بر مي‌آيند كه بختيار را راضي به استعفا نمايند. از طرفي بختيار براي قدرت نمايي، از قره‌باغي و مقدم خواست در حضور آنان حمايت مجدد خود را از بختيار اعلام كنند.

* دكتر سنجابي اعلام كرد مذاكره و تبادل نظر بين بختيار و بازرگان براي حل مسالمت‌آميز مسائل ادامه دارد. راديو لندن گفت: گفتگو ميان جنبش آيت‌الله خميني و ارتش آغاز شده است.

* گروهها و اقشار مختلف مردم، از جمله دانشگاهيان، از دولت موقت مهندس بازرگان پشتيباني و حمايت كردند.

* روحانيون و مردم زنجان و بخش‌هاي تابعه در يك راهپيمايي بي‌سابقه پنجاه هزار نفري، حمايت قاطع خود ار از امام خميني و نخست وزير منصوب او اعلام داشتند. در اين اجتماع، حجت‌الاسلام ابوالفضل شكوري به نمايندگي از مردم و روحانيت، قطعنامه سي ماده‌اي را مبني بر: 1ـ انحلال رژيم شاهنشاهي . 2ـ انحلال مجلسين و دولت بختيار . 3ـ مشروعيت دولت مهندس بازرگان، قرائت كرد و مورد تأييد قرار گرفت.

* آسوشيتدپرس: ديپلمات‌هاي غربي نزديك به ارتش معتقدند كه ژنرال‌ها به اين نتيجه رسيده‌اند كه براي كودتا قوي نيستند.

* راديو لندن و راديو مسكو: صدها تن از افسران سابق، از جمله چند تن از امراي ارتش كه به علت مخالفت شاه از ارتش اخراج شده‌اند، پشتيباني خود را از آيت‌الله خميني اعلام كردند.

* فرماندار نظامي تهران به اين دليل كه مردم به مقررات حكومت نظامي اهميت نمي‌دهند، ساعات منع عبور و مرور را كاهش داد.

* سيزده نفر ديگر از نمايندگان مجلس استعفا دادند.

* جمعي از هواداران رژيم به طرفداري از قانون اساسي، در يكي از سالن‌هاي ورزشگاه امجديه اجتماع كردند.

* سادات، رييس جمهور مصر، با شاه در مراكش تماس گرفت.

* سرهنگ شكوري، رييس آجوداني ستاد لشكر شصت و چهار رضائيه، به هنگام رفتن به پادگان، ترور شد.

* شركت‌هاي مهم حمل و نقل هوايي به علت نا امن بودن قلمرو هوايي ايران، پرواز‌هاي خود را به ايران قطع كردند.

* مجمع عمومي سازمان ملل متحد از اوضاع ايران اظهار نگراني كرد.

* يك تبعه آمريكا كه در اصفهان راننده‌اي را مضروب كرده بود، توسط محكمه شرعي مردم، پس از پرداخت ديه، آزاد شد.
لازم به تذكر است كه طبق قانون كاپيتولاسيون، محاكم ايران حق محاکمه هيچيك از افراد تبعه آمريكا را ندارند. تشكيل اين دادگاه مردمي نشانه قوت يافتن روز افزون مردم مسلمان است.


موضوعات مرتبط: دهه فجر ، روز شمار دهه فجر ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

17 بهمن 1357

* امام خميني در سخنان خود گفتند: كار عاقلانه و مفيد به حال كشور اين است كه بختيار و ارتش در مقابل انقلاب اسلامي، عكس‌العملي مثبت داشته باشند.

* در پاسخ به پيام‌هاي تشكر از سوي مردم و يا شخصيت‌ها و گروه‌هاي مختلف به مناسبت ورود حضرت امام به كشور، از سوي ايشان پيام تشكري خطاب به عموم انتشار يافت.

* با فراخوانی مردم به راهپيمايي عمومي در تأييد دولت بازرگان از سوي جامعه روحانيت تهران، مردم ايران حكومت مهندس بازرگان را تأييد كردند و موج راهپيمايي، شهرها را فرا گرفت.

* خبرگزاري فرانسه: جبهه ملي از مقامات و سازمان‌هاي حاكمه و تمام مردم خواست تا از دولت بازرگان حمايت كنند.

* بازرگان در اولين مصاحبه خود به عنوان نخست وزير دولت موقت، برنامه و وظايف دولت خود را تشريح كرد.

* بازرگان موقتا از رهبري نهضت آزادي كناره‌گيري نمود و به مدرسه علوي نقل مكان كرد.
تذكر: در حكم نخست وزيري حضرت امام از وي خواسته شده بود تا بدون واسبتگي حزبي و گروهي به پست نخست وزيري اشتغال يابد.

* صبح امروز در پي تشكيل جلسه مجسل و حضور بختيار، فانتوم‌ها و هليكوپترهاي نيروي هوايي بر فراز تهران مانور دادند.

* بختيار به هنگام سخنراني در مجلس شورا گفت: دولت موقت تا شوخي و حرف است، تحمل مي‌كنم ... من در مقام نخست وزيري قانوني مملكت مي مانم تا انتخابات آزاد آينده را انجام دهم.

* بختيار ضمن اظهاراتش به يكي از فرماندهان ارشد ارتش، اظهار داشت: اين محل‌هاي خالي را كه در هيأت دولت مي‌بينيد، من مخصوصا خالي نگاه داشته‌ام تا با تعدادي از افراد كه آقاي مهندس بازرگان معرفي مي‌كند، پر نمايم و من با آقايان مشغول مذاكره هستم.

* دكتر سعيد، رييس مجلس شورا، در جلسه امروز مجلس اظهار داشت: بازگشت حضرت‌ آيت‌الله العظمي خميني، مرجع عاليقدر تشيع را به خاك وطن از طرف خود و عموم نمايندگان خوش آمد مي‌گويم.

* لوايح محاكمه وزراي سابق و انحلال ساواك، در جلسه مجلس شورا به تصويب رسيد.

* حجت‌الاسلام والمسلمين صادق خلخالي از سوي امام اعلام كرد كه اجازه نمي‌دهيم حتي يك نفر از همافران آسيب ببينند. اين در حالي است كه عده‌اي از همافران پادگان شاهرخي در همدان، در بازداشت به سر مي‌برند.

* از سوي آيت‌الله مرعشي نجفي، به مناسبت انتصاب مهندس بازرگان به نخست وزيري، پيام تبريكي ارسال شد.

* مردم زاهدان، اعم از شيعه و سني، كه به پشتيباني دولت مهندس بازرگان دست به راهپيمايي زده بودند، از سوي چماق به دستان مورد هجوم قرار گرفتند. در اين حادثه، شصت و دو نفر كشته يا زخمي شدند.

* در مراسم فارغ التحصيلي دانشجويان دانشكده افسري، افسران جوان از سوگند وفاداري به شاه معاف شدند.

* ميرفندرسكي، وزير امورخارجه، گفت: حضور ايران در پيمان سنتو در چهارچوب سياست خارجي ايران قابل توجيه نيست.

* حجت‌الاسلام فلسفي پس از هشت سال ممنوعيت از سخنراني، در حضور امام و مردم ديدار كننده از ايشان، سخنراني كرد.


موضوعات مرتبط: دهه فجر ، روز شمار دهه فجر ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

16 بهمن 1357

* انتخاب بازرگان به عنوان نخست وزير دولت موقت، رسما اعلام شد. حكم و فرمان نخست وزيري كه با اتفاق آراء شوراي انقلاب و تصويب امام خميني صادر شده بود، توسط حجت‌الاسلام والمسلمين رفسنجاني در حضور حضرت امام و آقاي بازرگان قرائت شد.

* حضرت امام در حكم نخست وزيري بازرگان، وي را موظف به انجام رفراندوم تغيير نظام به جمهوري اسلامي، تشكيل مجلس مؤسسان (خبرگان) براي تصويب قانون اساسي، برگزاري انتخابات مجلس شورا طبق قانون اساسي جديد و انتخاب هيأت وزيران بدون در نظر گرفتن روابط حزبي كردند. در متن حكم آمده است: بنا به پيشنهاد شوراي انقلاب، بر حسب حق شرعي و قانوني ناشي از آراء اكثريت قاطع قريب به اتفاق ملت ايران كه طي اجتماعات عظيم نسبت به رهبري جنبش ابراز شده است، جنابعالي را مأمور تشكيل دولت موقت مي‌نمايم.

* مهندس بازرگان پس از قرائت حكم نخست وزيري گفت: خداي برگ را شكر مي‌كنم كه چنين اعتبار و حسن شهرتي را كه به هيچوجه اهليت و لياقت آن را نداشتم، به من ارزاني داشته و همين موهبت الهي باعث شده كه آيت‌الله، ابراز اعتماد و ارجاع چنين مأموريتي را به بنده عنايت بفرمايند و همچنين تشكر از ملت ايران مي‌كنم.

* حضرت امام در فرمايشات خود بعد از سخنان مهندس بازرگان به عنوان نخست وزير، از مردم خواستند تا با تظاهرات آرام و از طريق مطبوعات، نظر خود را درباره دولت بازرگان ابراز نمايند. ايشان در يك مصاحبه قبل از قرائت حكم گفتند: مخالفت با اين حكومت، مخالفت با شرع است.

* بازرگان پس از خروج امام از محل جلسه، در رابطه با تهديد بختيار در مورد نخست وزيري دولت موقت، گفت: از اين اخطار نمي‌ترسيم، اگر تهديد مي‌خواهند بكنند، به چيز ديگري ما را تهديد كنند. اين چيز خيلي كوچكي است و اگر عملي شود، بنده شخصا خيلي ممنون مي‌شوم؛ چون راحت مي‌شوم.

* راديو مسكو براي اعلام نخست وزيري بازرگان برنامه خود را قطع كرد.

* بختيار گفت: هر كس اكثريت داشت، حكومت مي‌كند.

* آسوشيتد پرس: با توجه به اينكه شانس موفقيت بختيار روز به روز كمتر مي‌شود، سخنگوي وزارت خارجه آمريكا به ابراز حمايت ملایم از بختيار بسنده كرد.

* بنا به نوشته مجله تايم: ساليوان، سفير آمريكا در ايران، از همكاران خود خواسته است كه با مخالفان رژيم گفتگو كرده، سياست آمريكا را براي آنان تشريح كند.

* رييس سازمان سيا اعراف كرد كه در رابطه با پيش بيني مسائل ايران، اين سازمان ناكام بوده است. وي گفت: چيزي كه ما پيش بيني نمي‌كرديم، اين بود كه يک مرد هفتاد و هشت ساله كه مدت چهارده سال در تبعيد بود، اين نيروها را به هم پيوند زند.

* كيسينجر گفت: بيم آن مي‌رود كه انقلاب اسلامي به ساير كشورها سرايت كند و گناه اين حركت، متوجه هدف توخالي حقوق بشر است.

* آيت‌الله گلپايگاني بازگشت حضرت امام به ميهن را به ايشان تبريك گفت.

* آيت‌الله گلپايگاني با صدور پيامي خطاب به ارتش، از فرماندهان نظامي خواست تا از رويارويي و مقابله با انقلاب اسلامي بپرهيزند.

* چند وزارتخانه، از جمله وزارت آموزش و پرورش، امور اقتصاد و دارائي، بهداري و دادگستري، توسط نيروهاي ارتش اشغال شد.

* حزب توده از شوراي انقلاب اسلامي اعلام پشتيباني كرد.

* سازمان چريك‌هاي فدايي خلق، در مخالفت با شوراي انقلاب گفت: شوراي انقلاب بايد توسط ميليون‌ها اعتصاب كننده تشكيل شود. گفتني است كه اين گونه سازمان‌ها كه تنها خود را قيام خلق مي‌دانند، اعتماد و حمايت ميليوني مردم از حضرت امام را نديده گرفته و به دنبال جايگاهي در آينده نظام براي خود هستند.

* بيست و دو نماينده ديگر مجلس شورا، استعفا دادند.

* در تظاهرت مردم آغاجاري، عده‌اي به شهادت رسيدند.

* غلامرضا كيانپور، وزير اسبق اطلاعات و دادگستري و استاندار آذربايجان غربي و اصفهان، بازداشت شد.

* هشت هزار يهودي از ايران به اسرائيل رفتند.


موضوعات مرتبط: دهه فجر ، روز شمار دهه فجر ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |

15 بهمن 1357

* حضرت امام خميني طي يك سخنراني جوانان را به ادامه تظاهرات و اعتصابات فرا خواندند.

* به دنبال جلسه روز گذشته شوراي انقلاب ـ كه نخست وزيري دولت موقت به مهندس بازرگان پيشنهاد شده بود ـ اين شورا براي گرفتن جواب از وي تشكيل جلسه داد. بازرگان درباره اين جلسه مي‌گويد: ابتدا پس از تشكراز حسن ظن آقايان، گفتم «اگر بنده را نامزد نخست وزيري نماييد با علم و اطلاع از افكار و اخلاق و سوابقم خواهد بود... همه مي‌دانيد كه من معتقد به دمكراسي و مشورت و اعتقاد به ديگران هستم و از تندي و تعجيل احتراز دارم و علاقمند به مطالعه و علم تدريجي هستم. حال اگر با اين سوابق و شرايط قبولم داريد، پيشنهاد فرماييد.» عكس‌العمل مثبت يا منفي در مجلس نديدم. سكوت و قبولي و اصرار مجدد آقايان روحاني عضو شورا و امام در برابر شرايط و اتمام حجت من باعث تعجبم شد و انتظار آن را نداشتم.

* شاپور بختيار گفت: درهاي مذاكره با آيت‌الله خميني همچنان باز است ... جمهوري اسلامي براي من مجهول است. وي افزود كه من نه با شاه و نه با (امام) خميني سازش نمي‌كنم و اجازه تشكيل دولت موقت را به او (امام خميني) نمي‌دهم.

* راديو عدن: عده زيادي از افسران پايگاه هوايي همدان، در پايگاه بازداشت و زنداني شدند.

* وزراي خارجه آمريكا و انگليس طي ديدار ديويد اوئن از آمريكا، در مورد اوضاع ايران به گفتگو نشستند. بغداد نيز با اعزام هيأتي به عربستان، به بررسي اوضاع ايران و منطقه پرداخت.

* ژنرال هايزر، فرستاده ويژه آمريكا به ايران، با اتمام مأموريت حساس خود و مذاكرات مكرر با مقامات ايراني، عازم آمريكا شد. سخنگوي وزرات خارجه آمريكا گفت: هايزر سعي كرد تا نظاميان ايران از بختيار حمايت كنند. وي به اين علت ايران را ترك كرد كه اقامت وي به احساسات ضد آمريكايي در ايران دامن مي‌زد.

* بنا به گزارش دولت آمريكا، ايران به علت كمبود مالي در اثر از دست دادن فروش نفت، قرارداد ده ميليارد دلاري خريد اسلحه از آمريكا را لغو كرد. گفتني است چون امريكا نظام سلطنتي ايران را در خطر مي‌ديد، فروش اين سلاح‌ها، از جمله چندين فروند آواكس را به مصلحت خويش نمي‌ديد. لذا يكي از مأموريت‌هاي هايزر، بر هم زدن اين قرارداد به نحوي بود كه آمريكا متضرر نشود.

* خانواده‌هاي همافران و درجه‌داران بازداشتي و نيروي هوايي، با تجمع در دادگستري به عنوان اعتراض به دستگيري آنها،‌ خواهان آزادي اين همافران شدند.

* همافران نيروي هوايي در بهبهان به عنوان طرفداري از امام خميني، دست به راهپيمايي زدند.

* از سوي آيت‌الله گلپايگاني ، اعلاميه‌اي خطاب به نمايندگان مجلس، هيأت دولت و امراء ارتش، منتشر شد.

* آيت‌الله سيدمحمدباقر صدر با ارسال نامه‌اي از عراق براي حضرت امام، از مبارزات ملت ايران حمايت كرد.

* به مناسبت ورود حضرت امام به ايران، از سوي آيت‌الله مرعشي نجفي تلگرامي براي ايشان ارسال شد.

* خبرگزاري فرانسه: آيت‌الله شريعتمداري اظهار داشت: اختلاف جزئي بين آيات عظام با مذاكره مرتفع خواهد شد.

* دولت بختيار برداشت از پس‌انداز و سپرده‌هاي بانكي مردم را محدود كرد.

* يك خبرگزاري ژاپني گزارش داد: يك نماينده از سوي امام خميني، با برژنف در بلغارستان، ملاقات و گفتگو كرده است.
تذكر: برژنف از سيزدهم تا هفدهم ژانويه 1979، مطابق با بيست و سوم دي ماه 1357، در بلغارستان بسر مي‌برده است.

* شهردار تهران در حضور حضرت امام استعفا كرد. امام سپس وي را مجددا به عنوان شهردار منصوب كردند. جواد شهرستاني از سوي دولت بختيار ممنوع‌الخروج شد.

* گروهي از نمايندگان مستعفي مجلس شورا با حضرت امام ديدار كردند.

* راديو لندن: از تظاهرات ديشب تهران هيچ گزارشي كه حاكي از برخورد مردم با نظاميان باشد، نرسيده است.

* دو تن از وزراي سابق به نام‌هاي عبدالمجيد مجيدي و هوشنگ نهاوندي، توسط فرمانداري نظامي بازداشت شدند.

* خسرو قشقايي پس از بيست و پنج سال تبعيد در آمريكا، به ايران بازگشت. وي يكي از رهبران ايل قشقايي است.


موضوعات مرتبط: دهه فجر ، روز شمار دهه فجر ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : admin |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.